هیولا
نویسنده:
آر. ال. استاین
مترجم:
شهره نورصالحی
امتیاز دهید
خانم ماآرف از پشت میزش آمد بیرون پاهای برهنه و خیسش روی موکت شلپ شلپ می کرد، چند بار دور من چرخید و با چشم های قهوه ای اش مرا با اشتها بر انداز کرد. شکمش با صدای بلند، با صدایی شبیه خالی شدن وان حمام قارو قور کرد و مرا از جا پراند.
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
ـ شما نباید این کارو بکنید... این کار انسانی نیست...
خانم ماارف گفت :من که انسان نیستم هیولام
دیدگاههای کتاب الکترونیکی هیولا
آخه میدونی تو دهات ما کتابای استاینو قبل از خواب برای بچه کوچولوها میخونن تا خوابشون ببره ;-)
دو قلو ها شما باید مقدمه رو بخونید
در ضمن فرناز خانم شما که همش موضوع خون اشام مسخره می کنید یه دو سه تا یی از کتابای به قول شما مسخره تو ی مورد علاقه هاتونه
کسی مجبورتون نکرده دارن شان بخونید با همین استاین خوش باشید
به علاوه مگه استاین کتاباشو چه جوری شرو ع می کنه ؟
اولین رمان دارن شان بوده انتظار زیادی نباید داشت
راستی خود استاین میگه بسرم تا حالا یه خط از کتابامو نخونده نویسنده ای که این طوری باشه دیگه چی هست
ببخشید میتونم اسم ایالت شما رو بدونم؟
آخه تو دهات ما بچه ها از 7 سالگه به بالا سواد یاد میگیرن.کتابای ترسناکو هم از 9 یا 10 سالگی شروع میکنن شما چه قدر پیشرفته ها.:)):)):))
چرا اینقدر طرفداری از دارن می کنی چرا نمیری تو کتاباش ازش طرفداری کنی برو دیگم این طرفا پیدات نشه:)):))
داستانای دارن معنی داره داستانای استاین چرند محضه
دارن یه جوری گفته که رو ناخودآگاه شما اثر میذاره ولی استاین چی؟
فقط قصدش ترسوندن بوده که اونم فقط میتونه بچه هایی که هنوز پوشک میبندن رو بترسونه
من شنیدم
هیولا
البته من کلکسیونر کتابم و شاید فقط دومیلیون تا حالا پول کتابایی باشه که تو خونه دارم
کتابای استاین هم تالار وحشت و سه گانه رو کامل دارم و چند تا هم از ترس و لرز رو تو خونه دارم ;-)