درس های اسفار - دوره 6 جلدی
نویسنده:
مرتضی مطهری
درباره:
ملاصدرا
امتیاز دهید
اﺳﻔﺎر ﻧﺎم ﮐﺘﺎﺑﯽ اﺳﺖ از ﺻﺪر اﻟﺪﯾﻦ اﺑﻦ اﺑﺮاﻫﯿﻢ ﺷﯿﺮازی (1050 ﻫـ/1640 م) ﻣﻌﺮوف ﺑﻪ ﻣﻼ ﺻﺪرا «ﺻﺪر اﻟﻤﺘﺄﻟّﻬﯿﻦ». اﺳﻔﺎر ﺟﻤﻊ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ راه ﻧﻮردﯾﺪن و ﻣﺴﺎﻓﺮت ﮐﺮدن اﺳﺖ ﻧﻪ ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ ﺑﻌﻀﯽ از ﺧﺎورﺷﻨﺎﺳﺎن ﻓﻬﻤﯿﺪه اﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ«ﮐﺘﺎب» .
می توان ادعا کرد،این 6 جلد یک دوره ی مناسب برای شناخت هر چه بهتر فلسفه صدرالدین ،بلکه فلسفه ایران و اسلام است.که خواندنش برای اهلش،بسیار دلچسب خواهد بود.
بیشتر
می توان ادعا کرد،این 6 جلد یک دوره ی مناسب برای شناخت هر چه بهتر فلسفه صدرالدین ،بلکه فلسفه ایران و اسلام است.که خواندنش برای اهلش،بسیار دلچسب خواهد بود.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/07/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی درس های اسفار - دوره 6 جلدی
یکی سفر نفس است از خلق به حق،
آنگاه سفری به حق در حق
و سپس سفری به صورت بازگشت از حق به سوی خلق
و سرانجام در خلق و به سوی حق.
ای برادر ! خداوند ، بی نهایت است و لامکان و بی زمان اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و قدر نیاز تو فرود می آید
به قدر آرزوی تو گسترده می شود
و قدر ایمان تو کارگشا می شود
به قدر نخ پیرزنان دوزنده ،باریک می شود
و قدر دل امیدواران گرم می شود
پدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را .
همسر می شود بی همراه ماندگان را .
طفل میشود عقیمان را
امید میشود ،ناامیدان را
راه میشود گمگشتگان را
نور میشود در تاریکی ماندگان را
شمشیر میشود رزمندگان را
عصا میشود پیران را
عشق می شود محتاجان به عشق را
خداوند همه چیز میشود همه کس را
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل ؛ به شرط طهارت روح؛ به شرط پرهیز از معامله با ابلیس
ای مسلمانان ! ای پیروان آقای ما علی!
بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا!
ومغزهایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبانهایتان را از هر گفتار ناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار
و بپرهیزید از ناجوانمردی ها ، ناراستی ها نامردمی ها!
چنین کنید تا ببینید که خداوند ،چگونه بر سر سفره شما ، با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند و بر بند تاب ، با کودکان شما تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازی تان را میزان می کند
و در کوچه های خلوت با شما آواز میخواند...
مگر از زندگی چه می خواهید
که در خدایی ِ خدا یافت نمی شود
که به شیطان پناه می برید؟
که در عشق یافت نمی شود
که به نفرت پناه میبرید؟
که در سلامت یافت نمی شود
که به خلاف پناه می برید؟
ای برادر ها ؟ خواهر ها! قلب هایتان را از حقارت کینه تهی کنید
و با عظمت عشق پر کنید
زیرا که عشق چون عقاب است.
بالا می پرد و دور ؛ بی اعتنا به حقیران در روح.
کینه چون لاشخور و کرکس است.
کوتاه می پرد و سنگین . جز مردار به هیچ نمی اندیشد.
برای عاشق، نابترین ، شور است و زندگی و نشاط
برای لاشخور، خوب ترین ، جسدی ست متلاشی...
(خطاب به مردم کوچه بازار ،مردی در تبعید ابدی –براساس زندگی ملاصدرا – نادر ابراهیمی ص207و 208)
-
شاه عباس سعی زیاد داشته بین این دو استاد و شاگرد فاصله بیندازد.روزی شاه عباس با ملاصدرا راهی شکار میشوند.در بین راه به ملاصدرا میگوید:هر زمان من با میرداماد به شکار میروم،به قدری مرکب آهسته میرود که من پشیمان میشوم از شکار.ملاصدرا بلافاصله جواب میدهد: که آن مرکب از کشیدن این همه عقل و دانش توان سرعت گرفتن را ندارد.روز بعد شاه عباس با میرداماد راهی شکار بودند,که به میرداماد میگوید هر زمان با ملاصدرا به شکار میروم,مرکب به قدری تند میرود که باز هم ما را از شکار پشیمان میکند.میرداماد هم دردم پاسخ میدهد که قربان آن مرکب از این همه خردبه وجد میاید و میخواهد پرواز کند.
صدرا بگرفت فضلت اوج از گردون
بر علم تو داده است خراج افلاطون
در مسند تحقیق نیامد مثلت
یک سر زگریبان طبیعت بیرون