رسته‌ها
فرهنگ ژاپن
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 41 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 41 رای
گروه نویسندگان
ویژه نامه «فرهنگ ژاپن»

«انسان و فرهنگ»، سال دوم، شماره یک، اردیبهشت 1391

ویژه نامه «فرهنگ ژاپن» پس از بیش از یک سال تلاش های مستمر دوستان و همکاران سایت انسان شناسی و فرهنگ به مرحله انتشار رسیده است .

این ویژه نامه که ابتدا با عنوان «فرهنگ معاصر ژاپن» تعریف شده بود، سرانجام به دلیل پیوند عمیقی که شناخت ژاپن معاصر با سنت ها و تاریخ این کشور دارد، با عنوان نهایی «فرهنگ» ژاپن منتشر می شود.

تعداد صفحات : 218
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
218
آپلود شده توسط:
nous
nous
1392/08/09

کتاب‌های مرتبط

فرهنگ و ارتباطات
فرهنگ و ارتباطات
0 امتیاز
از 0 رای
Three Nations, One Place
Three Nations, One Place
0 امتیاز
از 0 رای
Historical Dictionary of the Inuit
Historical Dictionary of the Inuit
5 امتیاز
از 1 رای
الاصنام: بت های عرب
الاصنام: بت های عرب
4.3 امتیاز
از 71 رای
قوم من: تاریخ بنی اسرائیل
قوم من: تاریخ بنی اسرائیل
3.6 امتیاز
از 17 رای
‫آشنایی با کشور هندوستان‬
‫آشنایی با کشور هندوستان‬
4.5 امتیاز
از 17 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فرهنگ ژاپن

تعداد دیدگاه‌ها:
5
مردم ژاپن از میراث فرهنگی و هنری غنی برخوردارند. جای ان دارد که چنین کتبی بیشتر مورد مداقه و توجه اهل هنر و فرهنگ قرار گیرد.
لطفا لینک دانلود کتاب در مدیا فایر رو بزارین.
بزرگوار به خاطر توجه و لطف تان تعظیم مرا پذیرا باشید
کتابی است جامع ومصور با218صفحه بسیارممنون ازآپلودکننده ی محترم
شعر مستانگی از کتاب
من بیخود و تو بیخود ما را که برد خانه؟
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه؟
در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه
جانا به خرابات آ، تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه؟
هر گوشه یکی مستی دستی ز بر دستی
و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه
تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه
ای لولی بربط زن تو مستتری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه
از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه
چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
وز حسرت او مرده صد عاقل و فرزانه
گفتم: « ز کجایی تو ؟ » تسخر زد و گفت: « ای جان
نیمیم ز ترکستان نیمیم ز فرغانه
نیمیم ز آب و گل نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا نیمی همه دردانه »
گفتم که: « رفیقی کن با من، که منم خویشت »
گفتا که: «بنشناسم من خویش ز بیگانه
من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه؟ »
در حلقه لنگانی، می باید لنگیدن
این پند ننوشیدی از خواجه علیانه
سرمست چنان خوبی کی کم بود از چوبی؟
برخاست فغان آخر از استن حنانه
شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی؟
اکنون که درافکندی صد فتنه فتانه
مولانا
فرهنگ ژاپن
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک