ناگهان انسان و زمینش
نویسنده:
محمود کیانوش
امتیاز دهید
محمود کیانوش، شاعر، داستان نویس و منتقد ادبی، دربارۀ شعر بلند «ناگهان انسان و زمینش» می گوید:
«جهان امروز، چنانکه می بینیم، در آشفتگی و نا به سامانی و بیدادگری و جهلِ جنون آمیز و کردارهای غیر انسانی و دسیسه های ابلیس منشانه به جایی کشانده شده است که امیدی به بازگرداندن آن به راه صلح و صفا و برابری در خانوادۀ بزرگ انسانی در خانۀ زمین نمانده است. بعد از دو جنگ جهانی، اوّلی در 1914 و دوّمی در 1939، با وجود پشیمانی قدرتهای بزرگ از خطاهای گذشته و تأسیس «جامعۀ ملل» و تبدیل آن به «سازمان ملل متّحد» برای پاسداری از صلح و حقوق بشر و آزادی و برابری انسانها در برخورداری از نعمتهای طبیعت، می بینیم که خطاهای گذشته با جهل و طمع و پلید اندیشی بیشتری ادامه یافته است و در طیّ 68 سالی که از جنگ جهانی دوّم می گذرد، سالی نبوده است که در جایی یا جاهایی از دنیا به علّتِ کجرویها و تحریکهای حیله گرانۀ قدرتهای بزرگ، در کشورهای بیرون از دایرۀ اقتصادهای صنعتیِ پیشرفته، انقلابی، آشوبی، جنگی بر پا نباشد و در آن جمع وسیعی از انسانهای سادۀ فقیرِ فریب خورده و گروههایی از انسانهای فرهیختۀ آرمان جو، زندگی شیرین خود را در طوفان آتش و خون از دست ندهند.»
با ملاحظۀ این اوضاع و تأمّل در عاقبت آن است که شاعر، محمود کیانوش، در حالتی بین «خوابِ» خستگی از «نومیدی» و بیداریِ «خشم» از جهل قدرتمندان، در رؤیایی آغاز هستی زمین و پدید آمدن حیات و انسان را می بیند و این رؤیا رفته رفته به کابوسی تبدیل می شود که تمثیلی از وضعیت آشفتۀ جهان امروز است و «فاجعۀ» جهنّمی سیاه و توصیف ناپذیری که در پیش دارد.» با آرزوی اینکه چنین کابوسی به فاجعه نینجامد و انسان امروز حرکت در راه نجات خود و زمینش از نابودی را آغاز کند، منظومۀ «ناگهان انسان و زمینش» را می خوانیم.
بیشتر
«جهان امروز، چنانکه می بینیم، در آشفتگی و نا به سامانی و بیدادگری و جهلِ جنون آمیز و کردارهای غیر انسانی و دسیسه های ابلیس منشانه به جایی کشانده شده است که امیدی به بازگرداندن آن به راه صلح و صفا و برابری در خانوادۀ بزرگ انسانی در خانۀ زمین نمانده است. بعد از دو جنگ جهانی، اوّلی در 1914 و دوّمی در 1939، با وجود پشیمانی قدرتهای بزرگ از خطاهای گذشته و تأسیس «جامعۀ ملل» و تبدیل آن به «سازمان ملل متّحد» برای پاسداری از صلح و حقوق بشر و آزادی و برابری انسانها در برخورداری از نعمتهای طبیعت، می بینیم که خطاهای گذشته با جهل و طمع و پلید اندیشی بیشتری ادامه یافته است و در طیّ 68 سالی که از جنگ جهانی دوّم می گذرد، سالی نبوده است که در جایی یا جاهایی از دنیا به علّتِ کجرویها و تحریکهای حیله گرانۀ قدرتهای بزرگ، در کشورهای بیرون از دایرۀ اقتصادهای صنعتیِ پیشرفته، انقلابی، آشوبی، جنگی بر پا نباشد و در آن جمع وسیعی از انسانهای سادۀ فقیرِ فریب خورده و گروههایی از انسانهای فرهیختۀ آرمان جو، زندگی شیرین خود را در طوفان آتش و خون از دست ندهند.»
با ملاحظۀ این اوضاع و تأمّل در عاقبت آن است که شاعر، محمود کیانوش، در حالتی بین «خوابِ» خستگی از «نومیدی» و بیداریِ «خشم» از جهل قدرتمندان، در رؤیایی آغاز هستی زمین و پدید آمدن حیات و انسان را می بیند و این رؤیا رفته رفته به کابوسی تبدیل می شود که تمثیلی از وضعیت آشفتۀ جهان امروز است و «فاجعۀ» جهنّمی سیاه و توصیف ناپذیری که در پیش دارد.» با آرزوی اینکه چنین کابوسی به فاجعه نینجامد و انسان امروز حرکت در راه نجات خود و زمینش از نابودی را آغاز کند، منظومۀ «ناگهان انسان و زمینش» را می خوانیم.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ناگهان انسان و زمینش