التفهیم
نویسنده:
ابوریحان بیرونی
مصحح:
جلال الدین همایی
امتیاز دهید
التَّفهیم (التَّفهیم لِأَوائلِ صناعة التَّنجیم ) کتابی به زبان فارسی است که ابوریحان بیرونی در آغاز سده پنجم نوشته و هفتاد سال پس از مرگش، محمدبن جورابی آماده و پاکنویس کردهاست.
التفهیم، نخستین کتاب فارسی است که در مورد ستارهشناسی و هندسه و حساب نوشته شده و از آنجا که نویسندهی آن یکی از دانشوران سرشناس است، اهمیت بسیار دارد.
با 135 صفحه شرح حال ابوریحان بیرونی به قلم استاد جلال الدین همایی
بیشتر
التفهیم، نخستین کتاب فارسی است که در مورد ستارهشناسی و هندسه و حساب نوشته شده و از آنجا که نویسندهی آن یکی از دانشوران سرشناس است، اهمیت بسیار دارد.
با 135 صفحه شرح حال ابوریحان بیرونی به قلم استاد جلال الدین همایی
آپلود شده توسط:
kalltun
1392/06/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی التفهیم
رضا براهنی (زاده ۱۳۱۴ در تبریز) نویسنده چپگرا، شاعر و ناقد ادبی ایرانی است. او عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از چهرههایی است که در سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۷ برای تشکیل کانون نویسندگان ایران با جلال آل احمد همکاری داشت.[۱] او همچنین رئیس سابق انجمن قلم کانادا است.[۲] آثار او به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، سوئدی و فرانسوی ترجمه شدهاست.
رضا براهنی در ۲۱ آذر ۱۳۱۴ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. خانوادهاش زندگی فقیرانهای داشتند و وی در ضمن آموزشهای دبستانی و دبیرستانی به ناگزیر کار میکرد. در ۲۲ سالگی از دانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت، سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجه دکتری در رشته خود به ایران بازگشت و در دانشگاه به تدریس مشغول شد.
وی هم چنین تا زمان حضور در ایران او چند دوره کارگاه نقد، شعر و قصه نویسی برگزار کرد که از مشهورترین شاگردان او در آن کارگاهها میتوان به شیوا ارسطویی، هوشیار انصاری فر، شمس آقاجانی، روزبه حسینی، عباس حبیبی بدرآبادی، مهسا محبعلی، سید علیرضا میرعلینقی، فرخنده حاجی زاده، ناهید توسلی، ایرنا محیالدینبناب، رؤیا تفتی، رزا جمالی، احمد نادعلی، رضا شمسی، علی ربیعی وزیری، پیمان سلطانی و... اشاره کرد که باعث شکل گیری یک جریان در دهه هفتاد شمسی شدند.
در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به آمریکا رفت و شروع به تدریس کرد. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، بار دیگر به آمریکا رفت در سال ۱۳۵۶ جایزه بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی را گرفت.[۳] او مدتی را در زندان ساواک گذراند و روایت های او از زندان های ساواک جنجال برانگیز شد.کتاب ظل الله حاوی مقدمه ای مفصل درباره ادبیات انقلابی و تجددخواهانه و اشعار زندان است.
پرویز ثابتی مقام امنیتی زمان شاه، در خاطراتش می نویسد، از طرف نیویورک تایمز آمده بودند در خصوص وضعیت حقوق بشر. خبرنگار به من گفت نویسنده ای به اسم براهنی به ما گفته است در ساواک من را از پنکته سقفی آویزان کرده بودند و در حالی که می چرخید از پایین به من تجاوز می کردند!
ثابتی در برنامه افق صدای امریکا یکبار دیگر به این موضوع اشاره کرده است
به گمان شما آیا ادعای جناب برهانی شدنی است؟[/quote]
لطفا اول مدرک بدهید براهنی کجا گفته؟ که اگر چنین چیزی باشد جنایتی دیگر از ساواک هست.
چون از من میپرسید نظرم را می گویم به نظر من روی خودتان امتحان کنید ببینید جواب می دهد یا نه به گمانم به جواب قطعی برسید اگر نشد احتمالا منظور چیز دیگری بود البته اگر چنین چیزی گفته باشد.
پرویز ثابتی مقام امنیتی زمان شاه، در خاطراتش می نویسد، از طرف نیویورک تایمز آمده بودند در خصوص وضعیت حقوق بشر. خبرنگار به من گفت نویسنده ای به اسم براهنی به ما گفته است در ساواک من را از پنکته سقفی آویزان کرده بودند و در حالی که می چرخید از پایین به من تجاوز می کردند!
ثابتی در برنامه افق صدای امریکا یکبار دیگر به این موضوع اشاره کرده است
به گمان شما آیا ادعای جناب برهانی شدنی است؟
تو دوران مدرسه رفوضه شدند دق دلیشون رو سر زبان فارسی خالی می کنند.لابد تصور کردند اگر مدرسه به زبان ترکی می رفتند الان به جای علافی و آسمان جلی داشتند تو استنفرد و ام آی تی دکترا می گرفتند![/quote]
لابد رضا براهنی هم که یک تورک مدافع آموزش به زبان مادری تورکان هست از همان رفوضه های آسمان جلی است که نتوانسته به درجه علمی شما برسد؟
ادامه دیدگاه پیشین:
البته فقط یکی از ترک زبان هایی که من با او هم اتاقی بودم دچار چنین افراطی بود و هفت یا هشت نفر دیگر بسیار هم با شخصیت و صمیمی بودند. ولی مشکل به نظر من این است که هر روز تعداد افراد متعصب رو به افزایش است.
"در مورد آذربایجان بله تبعیضی از لحاظ ایدئولوژیک وجود ندارد ولی در اثر نبود دمکراسی از لحاظ رسانه ای زبان و فرهنگ بومی آنان در مضیقه هست. ما رسانه ترکی زبان تقریبا نداریم و این به دو دلیل است. اولا رسانه صوتی و تصویری به این زبان نداریم (شبکه های استانی عملا زبان بومی را تخریب می کنند) چون این رسانه ها در کل کشور در انحصار دولت هستند. دوم رسانه های نوشتاری ترکی زبان بسیار کم هستند چون این زبان در آنجا آموزش داده نمی شود و در نتیجه نویسندگان توان به کار بردن نوشتاری آن را ندارند." جملات خودتان برای کتاب علل و شاخصه های تغییر زبان ترک های تهران
البته در این موضوع که این شخص مشکل دارد شکی نیست، اما اینکه این موضوع تا حدی هم ناشی از فشاری که متحمل می شوند هست را هم نمی شود نادیده گرفت. وفتی که یک نماینده هم با این طرز رفتار رای جمع می کند (البته سواد پایینی در علوم اجتماعی و سیاسی دارم) جدای از اینکه موضوع مذهب هم در ارومیه مطرح بود، به این نتیجه میرسم که موضوع از حد شخص و روانشناسی به یک موضوع اجتماعی تبدیل شده است. شما که در علوم اجتماعی دارای تحصیلات هستید باید راهکاری بهتر از آسمان جل خواندن اینها داشته باشید.
من هم مثل شما در تبریز درس خوانده ام و با یکی از این موجودات یک سال هم اتاقی هم بوده ام!
نژادپرستی اگر بد هست برای همه بد است. سر قبر کورش سجده کردن به اندازه سر قبر بابک زوزه کشیدن احمقانه هست. تاریخ طبری بخونند ببینند بابک که لابد قهرمان تصورش می کنند چه وحشی و متجاوز به عنفی بوده. لامصب زنی تو آذربایجان نمونده که این تجاوز نکرده باشه بهش!
من چهار سال تبریز زندگی کردم. خوب و بد هر دو دیدم اونجا. ولی نژادپرستی در تبریز کمتر از جای دیگر ایران نیست سهل است که بیشتر باشد. برای نمونه احمق تر و نادان تر از این طرفداران متعصب تراکتور من ندیدم. چون تو دوران مدرسه رفوضه شدند دق دلیشون رو سر زبان فارسی خالی می کنند. لابد تصور کردند اگر مدرسه به زبان ترکی می رفتند الان به جای علافی و آسمان جلی داشتند تو استنفرد و ام آی تی دکترا می گرفتند!
عجب دنیایی یعنی کسانی که می گویند هیتلر نژادپرست و فاشیست بود و عاقبت نژادپرستی جنایت علیه بشریت است همه آنها فاشیست و نژادپرست هستند.الله اکبر
یعنی الان آنهایی که دائما با خشم از تجزیه طلبی ابراز نفرت می کنند همگی تجزیه طلب هستند.[/quote]
آنکه با هیاهوی بسیار بگوید خود به آن مساله دچار است و.البته نه آنکس که با متانت رفتار و گفتار امر ناپسند را نکوهش میکند . در ضمن این امر در خصوص صفات شخصیتی مصداق دارد مثل دروغگویی و ریا و تعصب وگر نه تجزیه طلبی امر دیگری است و جزو صفات شخصیتی نیست.
با شما جدلی ندارم چون مشخصا دچار خشم و تعصب و آشفتگی فکر و گفتار هستید
من نه مدافع آن جاهلی هستم که جلوی آن قبر رکوع و سجده می کند (و اگر با او مبارزه می کنید کار بسیار خوبی هم انجام می دهید)، نه مدافع آن موبد گمراهی که در وندیداد احکام مسخره صادر کرده، نه آن پادشاهی که برای حفظ سلطنت خواهرانش را تصاحب کرده است. در دفاع از هیچ یک هم شما را مورد سوال قرار نداده ام و برایم اهمیتی هم ندارد که ایرانیان باستان چه می کرده اند. این را می دانم که خوبی هایشان مثل نوروز برای ما به یادگار مانده و عادت های بدشان هم عمدتا منسوخ شده. غیر از پدر و پدربزرگم هم نیای دیگری نمیشناسم من که از نیاکانم سخن بگویم.
من شما را در مورد افترایی که به شخص زرتشت زدید و مطلبی که به نام آرتور کریستین سن جعل کردید و استنادی که به مطلب تایید نشده ویکیپدیا کردید مورد سوال قرار دادم که دو مورد اول بی پاسخ ماند اما انصافا مورد سوم را پاسخ دادید و خوب است که منابع (البته معتبر تری) را در ویکیپدیا هم لطف کنید آپلود کنید که از بلاتکلیفی و نیازمندی منبع در بیاید.
ویکی پدیا:
نوروز نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه، جشن آغاز سال نوی ایرانی و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران ایران باستان است.
خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز هم مردم مناطق گوناگون فلات ایران، نوروز را جشن میگیرند. زمان برگزاری نوروز، در آغاز فصل بهار است که امروزه به آن برابری بهاری یا اکیونوس میگویند.
نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، کردستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است[نیازمند منبع] و مردمان آن جشن عید را برپا میکنند.
اگر هم در جریان این گفتگو توهینی به شما کردم مخصوصا دیدگاه اول و دوم از شما عذر می خواهم.
کاش کمی زحمت می کشیدید و خودتان تحقیقی می کردید و نوشته من رو بی سند و مدرک و بی پایه و اساس نمی خواندید این یکی از دلایل آشکار جهالت پان فارس است خوشحالم که خوشحال شدید البته این سایت ها هم سایت های داخلی است که چنان با ذوق برخی جاها را بولد کرده اید.
خب حالا متوجه شدید که عید نوروز فرهنگی است که توسط غیر پارس ها از پارس ها اقتباس شده است و نمی تواند دلیل پیوند باشد؟
البته آن بولد کرده هایتان مایه خوشحالی شما شده است اما چه کنم داغ غسل با ادرار عاریاییان و همبستریشان با محارم و سجده بر قبر مادر سلیمان به پندار قبر کوروش بودن هنوز در دلتان تازه است امیدوارم کمی از داغیش بکاهد.
کاش احترام را رعایت می کردند شما که هنوز یادتان نرفته فحاشی های همفکرانتان؟
کاش شوونیسم فارس می گذاشت پیوندی دوستانه باشد،برادری باشد،کاش شوونیسم فارس سر جنگ با دیگر ملت ها نداشت و مایه دشمنی و نفاق نبودند،کاش به جای حمله و کمر به نابود کردن دیگر ملل بستن راه دوستی و همزیستی را پیش میگرفت و حقوق دیگران را به رسمیت می شناخت باور کنید ایران گلستان می شد اگر شوونیسم فارس حقوق دیگران را به رسمیت می شناخت و با نژادپرستی به فکر نابودی دیگر ملل نبود و اعتقاد به حقوق متساوی داشت،کاش به جای هراس از نام ترک،فرهنگ ترک،تاریخ ترک،زبان ترک،ملت ترک،دست دوستی با به رسمیت شناختن حقوق ترکان و دیگر ملل و دست برداشتن از افکار تهاجمی و نژادپرستانه اش سمت ترکان و دیگر ملل دراز می کرد. ولی چه کنیم اینها آنقدر جاهل و نژادپرست و دیگر ستیز هستند که حتی از نام ترک فرار می کنند.