رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
نویسنده:
عثمان ندیم تونا
مترجم:
فخران پورنجفی
امتیاز دهید
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رابطه تاریخی زبانهای سومئری و ترکی
ترجمه فارسی = چه خوشبخت است کسی که می گوید من تورک هستم
جمله معروف آتاتورک
اشتباه هست
درستش اینه = اشَکلَریمیز دوغوب،فامیلَریمیز چوخالیب
کتده هامی یاخشی دیر. بیر قانجیق ائششک آختاریردیق . گلسن کنده، اودا تکمیل اولار:)):))(!)
این احساس عرق و غیرت از کجا ناشی میشه؟
برای همگی هموطنانم آرزوی موفقیت دارم.
این همه اصرار برای پیوند دادن یک خواست ساده انسانی با طرح های پیچیده ی تجزیه طلبانه فقط به دلیل نگاه سیاسی و امنیتی هست.
بنابراین هر چه با صاحبان این نگاه صحبت بکنیم به بن بست می خوریم.
من همیشه از اینچنین بحث هایی فراری هستم. چون همیشه یک عده ای پیدا خواهند شد که کار را با فحاشی و جدل های بیهوده دنبال خواهند کرد.
بنابراین باید از این بحث درگذریم که ارتباط مستقیمی با کتاب منتشر شده ندارد.
کشوری به نام جمهوری اسلامی ایران داریم ولی ملتی به نام ایرانی نداریم بلکه تابعیت جمهوری اسلامی ایرانی داریم و جمهوری اسلامی ایران کشوری کثیر المله است و ملتهای تورک کورد فارس عرب و بلوچ و تورکمن و .... ساکن آن هستند و زبانهای ملی هر کدام مختلف است ولی زبان مشترک و قراردادی طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران فعلا فارسی است.
«گسترش و دفاع از فرهنگ تاریخی ملی ایران» زمانی «احترام به میراث فرهنگی» میباشد که شامل دیگران هم شود. زمانی که فقط «یکی» انتخاب یا برجسته شود معادل با پانایرانیسم خواهد بود. حیطهی «تاریخ ملی» و «زبان» از هم جداست و به بهانهی احترام به زبان نمیتوان دیگر فرهنگها و تاریخها را حذف کرد تا ایرانی یکپارچه و یکصدای خیالی برپا کرد.
«خاطرههای تلخ» به خاطر متاخر بودن این حوادث میتواند باشد ولی این را میتوان به هر نوع حمله و تهاجی در تاریخ جهان گسترش داد که خوب میدانید برخلاف تاریخنویسان شیرینسخن، امپراتوریهای ایران هم در ردهی متجاوزین قرار میگیرند. در ضمن، چرا باید ترکهای اوغوز را به مغولها ارتباط داد و چرا ارتباط ترکهای آذری برای شمای فارسزبان مشکلساز است؟ به گمانم ذهنیت ضدقومی خود را بصورت خیالی به تمامی جهان میگسترانید.
و ای کاش همین بررسی منطقی یک پدیده به شما میآموخت که احترام به فرهنگها و قومیتهای دیگر هم لازم و هم واجب است، و برآورده شدن خواستهای فرهنگیشان امری مثبت و خلع سلاح کردن پانهاست.
دبیرزاده گرامی، «از همه طرفی» شامل جبههی وسیعیست که خود شما راست و چپ و میانه را به زور در آن قرار دادهاید. شاید بهتر باشد که تجدید نظری کنید چنانکه میان پانایرانیستها هم جناحهای متفاوتی وجود دارد، در طرف مقابل هم بدینگونه است.
نبود جنبشهای سیاسی به معنای عدم جماعات فرهنگی و زبانی (قومیتها) نبوده و نیست اما پیدایش آنها عمدتا معلول پاسخ نگرفتن درست در قبال مشکلات اجتماعی/فرهنگی/اقتصادی است که در این قسمتها به چند برابر بیشتر از نواحی مرکزنشین میرسد. در کنار این مشکلات، توهینها و تحقیرهای روزانه و ممنوعیت خواستهای بدیهی را نیز بیفزایید. دخالت بیگانگان همیشه وجود داشته و هیچگاه به جایی هم نرسیده؛ برخلاف فرض نادرست شما، بر این باورم که عمده مشکلات از همین داخل است. (اشارهی شما به زبان فارسی به مثابهی زبان ارتباطی و هویت جداگانه را نفهمیدم و میگذرم که با این قسمت مشکل ندارم).
«ترکگرایی» دیگر چه صیغهایست؟ اگر منظور همان پانترکیسم است که مدافعین خود را عمدتا در ترکیه و برخی نهادها و روشنفکران آذری دارد و بس! از یکی قلمداد کردن مدافعین فرهنگی قومیتها با پانها بهتر است دست بردارید.
بعله درست میفرمائید، اینها را باید جدی گرفت و بسیار جدیتر از اینها باید با پانایرانیهای درونی و بیرونی برخورد کرد که راه را برای ورود دستهی نخست میگشایند.
نمیدانم اشارهتان به کی و چیست؟ آیا کسی چنین ادعایی کرده است؟!
دقیقا، اگر بدانان اجازه داده شود؛ اگر تمامی صنایع اصلی در مرکز انباشته نشوند؛ اگر بلوچستان و خوزستان و کردستان و ... هم در تقسیم داراییها شریک برابر باشند و از سرمایهگذاریهای بیحد و حساب در مرکز هم سهمی عادلانه داشته باشند!
نظم و احترام یک موضوع دوطرفه است، و انصافا قومیتهای اقلیت نیز تا بحال بسیار از خود گذشتگی نشان دادهاند چرا که اگر قصد جدایی بود تاکنون در چندین فرصت تاریخی بدستآمده این کار را میتوانستند به راحتی انجام دهند. نه دوست گرامی، ایران متعلق به همین قومیتهاست و هدف هم درست کردن همه چیز در همین منطقهی جغرافیایی است. اینها را زیادهخواهی دیدن ناشی از بدگمانی پانایرانیستی شمایان هست.