رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
نگاهی به شاه
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 250 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 250 رای
این کتاب از هزاران صفحه اسناد تاریخی از چند کشور و بخصوص ایران جمع آوری و نوشته شده است. از این کتاب چند ترجمه وارد بازار ایران شده است اما به گفته خود آقای میلانی، ترجمه های بدی می باشند. آقای عباس میلانی می خواهد که این کتاب که نوشته خود ایشان می باشد با متن اصلی در دسترس تمام ایرانیان قرار گیرد. کتاب حاضر از سایت شخصی آقای میلانی گرفته شده و به صورت PDF منتشر شده است. لازم به ذکر است که این کتاب بر روی سایت ایشان قرار گرفته است تا علاقمندان به این کتاب (فقط در ایران) آن را رایگان مطالعه کنند. در بقیه کشورها این کتاب باید از انتشارات خریداری شود.
سعی شده است که این کتاب با بالاترین کیفیت ممکن و کمترین حجم، در دسترس باشد تا استفاده از آن برای خواننده رضایتبخش باشد.

دانلود کتاب به درخواست نویسنده غیرفعال شد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Siamak Soltani
Siamak Soltani
1392/06/11

کتاب‌های مرتبط

حکومت به شرط چاقو
حکومت به شرط چاقو
2 امتیاز
از 56 رای
عظمت بازیافته
عظمت بازیافته
4.2 امتیاز
از 103 رای
گلهای جاوید
گلهای جاوید
3.3 امتیاز
از 4 رای
من و خاندان پهلوی
من و خاندان پهلوی
2.9 امتیاز
از 82 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نگاهی به شاه

تعداد دیدگاه‌ها:
100
[quote='E R S']
راستی ...
یک کاربری رو در این سایت دیدم که از ایران نفرت داره و در همین سایت حتی آرزوی تجزیه و نابودی و محو شدن ایران را کرده! حالا همین آدم آمده اینجا و حرف از "عدم تعهد شاه به خاک ایران" میزنه ! عجب !! خاک ایران مگر برای شما اهمیتی هم داره؟[/quote]
خیر بی اهمیت مطلق است. اگر هم عنایت داشته باشید این سخن را در پاسخ عزیزانی گفتم که مدعی یودند شاه " به شدت به این خاک متعهد بود" . گفتم اگر تعهدی داشت که از خاک کشورش حاتم بخشی نمی کرد.
وگرنه کدام مسلمان حق جویی است که بخواهد اقوام به زور در یک تکه خاک چپانده شوند؟
بخشی از مقدمه علینقی عالیخانی بر یادداشتهای علم - جلد اول - فصل دوم - انتشارات مازیار چاپ نهم - چاپ تهران 1388
.... راستی این است که شاه ضرورتهای نوین سازی را درنیافت ، یا به آنها اعتنایی نداشت.
او روح زمان خود را آن چنان که می بایست درک نکرد. از یک سو آرزو داشت جامعه ای از نظر مادی پیشرفته و کم بیش غربی بر پا سازد و از سوی دیگر کوشید از نظر سیاسی به خودکامگی و استبداد سده پیش گراید. به پیدایش جامعه ای که در آن میلیون ها تن به مدرسه می رفتند و ده ها هزار تن هر سال از دانشگاه ها بیرون می آمدند کمک کرد، ولی هرگز نتوانست به مشارکت اینان در امور سیاسی و اجتماعی کشور تن در دهد.
او می خواست همه آرزوهای متضاد خود را یک جا و با هم انجام دهد. هم ارتش بزرگی - که هیچکس ضرورت آن را در نمی یافت - داشته باشد و هم پیشرفت اقتصادی، هم کسی در کارهای سیاسی مشارکت نکند ولی در ضمن همه مردم خرسند باشند.
سودای یکه تازی شاه موجب شد هرگز نتواند با این که کسان دیگری که اظهار وجود کنند بسازد و روی هم رفته اصالتی برای مردم و خواست و باور آنان قائل نبود و گمان داشت کار ویژه مردم یک سره فرمانبری، و (کار) او رهبری است.
از سوی دیگر ، بر پایه آنچه در آغاز پادشاهی خود و جریان سقوط دولت دکتر مصدق دیده بود، قدرت های بزرگ به ویژه آمریکا و انگلستان، را دارای نیروی افسانه ای می پنداشت. در نتیجه یقین داشت نگهداری روابط صمیمانه با اینان او را از هرگونه خطری ناشی از ناخرسندی مردم مصون می داردو در چنین شرایطی می تواند آنچه می خواهد بگوید و بکند. شاه را با واقعیت عینی وضع ایران سر و کاری نبود و با سرسختی و یکدندگی به دنبال دورنمایی بود که درباره آینده کشور در ذهن خود می پروراند.
از همین رو نیز او که مردی سخت کوش بود و به شیوه ویژه خود آهنگ خدمت به میهن داشت هرگز درنیافت که چه گونه ممکن است توده مردم این پاکدلی ذهنی او را درک نکنند و در همه حال به گرد او نباشند. به این سان با گذشت زمان شکاف میان جهان پنداری او و آن چه به راستی در کشور رخ می داد ، افزون شد. ولی شاه ایرادی در کار خود نمی دید و تنها دستگاه های منتقل کننده اندیشه و کارهای خود را مسئول کمبودها و ناخرسندی ها می دانست و تا پایان نیز همچنان بر این باور ماند.
شاهان در طول 2500 سال سـلطنت....
بسیار خوب، ورقی به تاریخ ایران می زنیم.
پس از سرنگونی ساسانیان تا رویکار آمدن شاه اسماعیل عملا ایران کشوری چند پارچه وگرفتار ملوک اطوایفی بوده وجز در مواردی چون ابتدای سلجوقیان در این بازه زمانی پادشاهی مطلق وجود نداشت بلکه در هر گوشه امیری وخانی بر کوس انا الحقی خویش می کوبید.
بنابراین 2500 سال سلطنت در ایران بطور پیوسته نبوده است.
به اندازه چند صـد سال نظـامهای
حکومتی پادشاهی پیشرفت داشته است
من اقتصاد دان نیستم ولی برپایه آمارهای رسمی متوسط قد نسل جدید ایرانیان به دلایلی همچون رخت بربستن شیر ومواد پروتئینی از سر سفرههای مردم پایین آمده. حال پیدا بفرمایید پرتقال فروش را و چرایی اینکه دلیل روی گردان شدن مردم از خرید گوشت و افزایش مصرف نشاسته چیست؟
تمدن در ایران نیز مثل دیگر کشورها یک زنجیر بهم پیوسته است. روزگاری راه ودانشگاه و ارتش و دادگستری و قوانین مدون در این کشور همراه با انستیتو پاستور و ریشه کن شدن جزام و مالاریا وتراخم شکل گرفت واکنون نیز از آن زیر ساخت ها استفاده کرده وباید سعی در بهبود و تعالی آنها داشت.
روزگاری در این مملکت ذوب آهن و کارخانه سیمان ایجاد شد که اکنون می بینیم این زیرساخت ها بستری شده برای پیشرفت. آیا تمامی زیرساخت های کشور یک شبه وپس از محو ناگهانی یک سیستم ایجاد گردید؟
نگاهی به اطراف خود بیافکنید؛ پاسخ را در خواهید یافت.
E R S عزیز
شاه خوب و یا بد, هـرچه بود هیچ مشـروعیتی نزد عوام نداشت زیرا منتخب مردم نبود و سـلطنت را به ارث برده بود, باید به نظـام پادشـاهی خاتمه داده میـشد, بد ترین نظام های
حکومتی در دنیا پادشاهی و هر نوع حکومت موروثی است, شاهان در طول 2500 سال سـلطنت مملکت ما را به عقب مانده ترین کشـورهای جهان سـوق دادند و باعث شـدند که
بیش از دوسوم سرزمین کشور ما به یغما برود, استبداد, ظلم و ستم از پایه های اصلی قدرت همه ی شاهان مستبد و خود خواه بوده است, « الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع
الظلم » والا پیام دار محمَد گفتی که؛ یک دیار هرگز به ظلم و جور نمی ماند بر پا و استوار , هرگز! هرگز!, با وجود همه مشکلات سیاسی و اقتصادی و تحریم های ظالمانه, درحال
حاضر کشور ما در این سی و هفت سـال که از عمر جمهوری اسـلامی می گذرد, هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحـاظ آبادانی و اقتدار و پیشرفت به اندازه چند صـد سال نظـامهای
حکومتی پادشاهی پیشرفت داشته است. با وجود همه مصائب مردم کشور عزیزمان با اشتیاق و با اعتماد و اطمینان کامل بر سر صنـدوقهای رای می روند و روسای جمهورشان و
حاکمان بر سرنوشت سیاسی و اقتصادی کشـورشان را خودشان انتخاب می کنند. خدا را هزاران با شکر که برای همیـشه شاهان از کشورمان رخت بر بسـتند و اداره امور مملکت
به خود مردم واگذار شد.
مرحوم شاه ، در تمام مدت سلطنتش همه ی منتقدان سکولار رو سرکوب و به این ترتیب فضا رو برای رشد اسلام گرایی فراهم می کرد. این کار شاه در جهت منافع ملی بود؟ یا تلاشی (ناکام) برای محکم کردن پایه ی های سلطنت ؟
در مورد فراهم شدن فضا برای روی کار آمدن طبقه ی حاکمه ی فعلی... (نمی تونم اسمشون رو ببرم چون کامنتم حذف میشه) ، هیچ کس بیش تر از خود شاه مقصر نبود.
***
راستی ...
یک کاربری رو در این سایت دیدم که از ایران نفرت داره و در همین سایت حتی آرزوی تجزیه و نابودی و محو شدن ایران را کرده! حالا همین آدم آمده اینجا و حرف از "عدم تعهد شاه به خاک ایران" میزنه ! عجب !! خاک ایران مگر برای شما اهمیتی هم داره؟
در هنگام بازپس گیری جزایر سه گانه پس از ۶۸ سال اشغال توسط بریتانیا و ورود ارتش ایران به تمب بزرگ ، در حالی که نیروهای ایران بدون سلاح و بدون حالت جنگی به سمت پاسگاه پلیس رفته تا شرطه‌ها تسلیم شوند، به یک باره با تیر اندازی یک مسلسل، سه تن به نام‌های سروان رضا سوزن چی، مهناوی یکم حبیب الله کهریزی و ناوی وظیفه آیت‌الله خانی در پی شلیک نیروهای انتظامی (شرطه‌های) رأس الخیمه کشته شدند و «علی قربان روزبهانی» زخمی شد. در نتیجه نیروهای ایرانی به مقابله پرداخته و یک پلیس پاسگاه نیز کشته شد و دیگر نیروهای عرب تسلیم شدند. به احتمال فراوان دلیل اصلی درگیری در تنب بزرگ، ناآگاهی تعمدی پلیس محلی از موضوع بود که حاکم رأس الخیمه می‌بایست به آنان خبر می‌داد.
بله تعهد وی به خاک در ماجرای هبه ی بحرین رویت شد.
نازنین
بحرین حدود دویست سال بود که از سیطره قدرت ایران خارج شده بود.در صورتی می توان اتهام خیانت و وطن فروشی را قاطعانه وارد نمود که کشوری بخش از خاکتحت سیطره خویش را پس از عقب کشیدن نیروهای خود واگذار نماید.
اتفاقا این امر از دیدگاه اعراب روی داده ودر یکی از جزایر سگانه درگیری مسلحانه کوچکی روی داد ومدتی بعد یکی از شیوخ امارت های هفتگانه به دلیل موافقت به واگذاری ودر واقع خروج،توسط برادر زاده خویش ترور شد.
[quote='آزاد میاندیشم']لااقل اینو میدونیم که به شدت به این خاک متعهد بود و بدون اینکه به فکر منافع شخصی خودش باشه برای آبادانی کشورش زحمت میکشید .
برای یک میهن پرست شاید منافع کشورش به مفاهیم انساندوستانه ی خارج کشور الویت داشته باشه
شاید همینقدر کافی باشه
[/quote]
بله تعهد وی به خاک در ماجرای هبه ی بحرین رویت شد. این مسائل هم ممکن است برای میهن پرست ها اولویت داشته باشند ولی برای مردم ایران که کثیراً خداپرست بودند چطور؟ فردی نالازم بود در زمان نالازم که اقدامات نالازمی کرد.
بعد از سی و شش سال هنوز دست از یکسری چرندیات نمیخان بردارنند بعععضیییا
دوباره یکسری شایعات جدید ،یه مدت قبلا میگفتن شاه و رییس جمهور آمریکا همسراشونو بتهم بدل میکردند
تو یکی از همین کتابهای داخل همین سایت شاه رو هم جنس باز معرفی میکنند
اما جدیدا شاه رو مملو از مشکلات جنسی میدونن و حتی دلیل مرگ شاه و چندنفر از نزدیکانش رو مصرف داروهای تقویتی جنسی میدونن که توسط وزارت بهداشت وقت برتب دریار تهیه میشد
واقعا این حرفا قراره تا کجا پیش بره
من نمیخام فریاد بزنم که عجب مرد شریفی بود چون در هر صورت در زمان شاه بیعدالتی به وضوح دیده میشه ظلم رضاشاه و محمدرضاشاه به مردم کرد غیر قابل توجیه بود، اما لااقل اینو میدونیم که به شدت به این خاک متعهد بود و بدون اینکه به فکر منافع شخصی خودش باشه برای آبادانی کشورش زحمت میکشید .
برای یک میهن پرست شاید منافع کشورش به مفاهیم انساندوستانه ی خارج کشور الویت داشته باشه
شاید همینقدر کافی باشه
درسته رابطه ی ایران و اسراییل بسیار خوب بود اما همون باعث شده بود مردم ایران در امنیت باشند
انقد حضور مستشاران آمریکایی رو تو سر تاریخ نزنید کمی واقع بین باشید و ببینید سود و منفعت ایران از حضور مستشاران آمریکایی در ایرا از حفوق آمریکایی ها بیشتر بوده یا نه، به نظر من بوده خیلی هم بوده ایران اجازه داشت تمام سلاح های امریکایی رو بغیراز سلاحهای هسته ای داشته باشه
بعضیا میگن شاه اجازه نداشت نیروهای فنی نظامی خودش دو وارد بخش های اصلی نظام بکنه خصوصا نیروی هوایی اینم یه دروغ بزرگه
برای اینکه واقع بین باشیم بریم سراغ جنگ ایران و عراق خلبان های زبده و موفق ایرانی در چه زمانی و توسط چه افرادی آموزش دیدند? زمان شاه از نیروی هوایی آمریکا
مشکلات فنی و تسلیحاتی رو در زمان جنگ با عراق خود نیروهای آموزش دیده ی زمان ساه انجام میدادند
نگاهی به شاه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک