رسته‌ها

احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی

احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 61 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 61 رای
بضمیمه منتخب نورالعلوم منقول از نسخه خطی لندن

شامل زندگینامه و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی، عارف قرن چهار و پنج هجری؛ و اقوال اهل تصوف درباره ی اوست، که بضمیمه ی منتخب نورالعلوم، منقول از نسخه خطی لندن؛ و به اهتمام مرحوم مینوی، نخستین بار به سال ۱۳۵۴؛ به زیور طبع آراسته شد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
189
آپلود شده توسط:
mahdi214
mahdi214
1392/06/11

کتاب‌های مرتبط

بررسی هایی درباره مولوی
بررسی هایی درباره مولوی
4.6 امتیاز
از 8 رای
پیدایش و سیر تصوف: چند مقاله
پیدایش و سیر تصوف: چند مقاله
4.1 امتیاز
از 12 رای
نفحات الانس
نفحات الانس
4.4 امتیاز
از 11 رای
دیوان شاه نعمت الله ولی
دیوان شاه نعمت الله ولی
4.6 امتیاز
از 72 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی

تعداد دیدگاه‌ها:
2

شیخ ابوالحسن خرقانی
، همچنین از شخصیت های عرفانی ایران است که از دیرباز نظر محققان اروپایی را به خود جلب کرده است و تا کنون چند تن از جمله اسپنسر تریمینگهام ، ، ریتر ، لوژی یه دوبورکوی ، ماسینیون و نیکلسون به تفصیل یا اجماع درباره او قلم زده اند و اخیراً خانم کریستین تورتل محقق فرانسوی در خصوص شیخ کتابی تألیف نموده که گوشه ای از تاریخ اجتماعی عرفانی این مرز و بوم را روشن می نماید.
از سخنان و اشعار اوست:
سر به نیستی خود فرو بردم چنانکه هرگز وادید نیایم، تا سر به هستی تو برآرم چنانکه به تو یک ذرّه بدانم. (تذکرة الاولیا عطّار)
در سرای دنیا زیرِ‌خاربنی با خداوند زندگانی کردن از آن دوست تر دارم که در بهشت زیر درخت طوبی، که از او من خبری ندارم. (تذکرة الاولیا عطّار)
عالم هر بامداد برخیزد، طلب زیادتی علم کند و زاهد طلب زیادتی زهد کند و ابوالحسن در بند آن بود که سُروری به دل برادری رساند. (تذکرة الاولیا عطّار)
جوانمردان را قبله خداست. فاینما تولّوا فثمّ وجه الله(تذکرة الاولیا عطّار)
یکبار خدای را در خواب دیدم که گفت: یا ابوالحسن!‌ خواهی که تو را باشم؟ گفتم: نه. گفت: خواهی که مرا باشی؟ گفتم: نه. گفت: یا ابوالحسن! خلق اولین و آخرین در اشتیاق این بسوختند تا من کسی را باشم، تو مرا این چرا گفتی؟ گفتم: بار خدایا این اختیار که تو به من کردی از مکر تو ایمن کی توانم بود؟ که تو به اختیار هیچ کس کار نکنی (تذکرة الاولیا عطّار)
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم
بی دیدنش از گریه نیاساید چشم
مارا ز برای دیدنش باید چشم
گر دوست نبیند به چه کار آید چشم
(با سپاس از آپلود کننده گرامی)
دیدن آرامگاه این عارف خالی از لطف نیست
در محوطه ورودی مجسمه ای سنگی ازش خودنمایی میکنه
باغ درختای بلند و زیبایی داره و داخل مقبره روی یکی از دیوارهاش گچبری قدیمی وزیبای بنا داخل شیشه محافظت میشه
استان سمنان شاهرود جاده شاهرود گرگان سه راهی خرقان کیلومتر 20
احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک