رسته‌ها
درباره حافظ چه می گویند؟
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 452 رای
درباره:
حافظ
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 452 رای
به کوشش: جمشید مهرپویا

شعر حافظ جلوه ‏ها و جنبه‏ های متفاوتی دارد که تاکنون حافظ شناسان و حافظ پژوهان‏ از دیدگاه ‏های مختلف به بحث و بررسی آن پرداخته‏ اند. اما هم‏چنان‏که از مقاله‏ های‏ ماهنامه‏ حافظ پیداست، هنوز دفتر حافظشناسی بسته نشده است، چون‏که شعر حافظ دفتر زندگی است و زندگی با مظاهر مختلف و جلوه‏ های متفاوتش همواره ادامه دارد، در نتیجه ماجرای شعر حافظ نیز پایان‏ ناپذیر است. از نظر سیاسی عصر حافظ یکی از ناآرام‏ترین و آشفته‏ ترین دوران‏ های تاریخ کشور ماست. «مقارن عصر کودکی او در ایران بلکه‏ در جهان اسلام ملوک الطوایفی حاکم بود و هر سرزمین به دست خاندان حکومت‏گیری اداره‏ می‏شد.» امیران یکی پس از دیگری می‏ آمدند و ستم می‏کردند و پس از چند صباح به دست‏ خون‏خواری دیگر واژگون می‏ شدند. در قرن‏ هشتم ده پادشاه در شیراز به حکومت رسیدند. دورانی که خون‏ریزی و توحش بیداد می‏کرد و ریا و تظاهر همه‏ ی بافت‏ های اجتماعی را فاسد کرده بودو فساد همه ‏ی افراد و طبقات مردم را فراگرفته بود. می‏توان گفت «نابسامانی‏هایی را که فتنه ‏ی مغول تحت لوای حکومت ایل خانان‏ بر ایران تحمیل کرد،در قرن هشتم زیر نفوذ مذهب منحط و مصلحتی آن روزگار به اوج خود رسید». در دوره حیات شاعر، شاه شیخ ابو اسحاق نیز می زیسته است که گفته اند علاوه بر سیاست و دیانت ، اهل هنر نیز بوده است و به ادب شیفتگی می نموده است...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
497
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1402/04/05

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی درباره حافظ چه می گویند؟

تعداد دیدگاه‌ها:
17
حبذا ای کتابناک عزیز چه کتاب خوبی نهادی بر روی میز . سپاس بیکران
با سلام
اینم یکی از قطعه های زیبای حافظ , که بسیار پرمعنی است :
دل منه بر دنیی و اسباب او
زانکه از وی کس وفاداری ندید
کس عسل بی‌نیش از این دکان نخورد
کس رطب بی‌خار از این بستان نچید
هر به ایامی چراغی بر فروخت
چون تمام افروخت بادش دردمید
بی تکلف هر که دل بر وی نهاد
چون بدیدی خصم خود می‌پرورید
شاه غازی خسرو گیتی‌ستان
آنکه از شمشیر او خون می‌چکید
گه به یک حمله سپاهی می‌شکست
گه به هویی قلبگاهی می‌درید
از نهیبش پنجه می‌افکند شیر
در بیابان نام او چون می‌شنید
سروران را بی‌سبب می‌کرد حبس
گردنان را بی‌خطر سر می‌برید
عاقبت شیراز و تبریز و عراق
چون مسخر کرد وقتش در رسید
آنکه روشن بد جهان‌بینش بدو
میل در چشم جهان‌بینش کشید
هوالعزیز-ماکوچکترازآنیم که درباره حضرت حافظ انتقادکنیم.
زبانم برای توصیف این شاعر از حرکت می ایستد!
خوب به نظر من دیگه احساس بعد چند 100 سال دیگه مالی نیست الان احساس یعنی رپ ... تا تکسشم قشنگه ...
خراب حافظم بخدا
دست شما هم درد نکنه
شاهین - دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات
کسی که از بزرگان بد میگوید بدون دلایل محکم، فقط میخواهد خودش را متفاوت نشان دهد و این تفاوت برایش ارضاکننده است. مثل انتقاد تقی رفعت به سعدی یا انتقاد شاملو به فردوسی. یعنی ما آنقدر بزرگیم که بزرگان را نقد میکنیم! البته اگر نقد مستدل و منصفانه باشد عالی است و ستودنی است.
اشعار حافظ در تمام دوران تاریخ بی نظیرند:inlove::inlove::inlove:ممنون از زحماتتون
واقعا اشعار حافظ بسیار بد و برای من ناخوشایند است.
درباره حافظ چه می گویند؟
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک