با سلام
اینم یکی از قطعه های زیبای حافظ , که بسیار پرمعنی است :
دل منه بر دنیی و اسباب او
زانکه از وی کس وفاداری ندید
کس عسل بینیش از این دکان نخورد
کس رطب بیخار از این بستان نچید
هر به ایامی چراغی بر فروخت
چون تمام افروخت بادش دردمید
بی تکلف هر که دل بر وی نهاد
چون بدیدی خصم خود میپرورید
شاه غازی خسرو گیتیستان
آنکه از شمشیر او خون میچکید
گه به یک حمله سپاهی میشکست
گه به هویی قلبگاهی میدرید
از نهیبش پنجه میافکند شیر
در بیابان نام او چون میشنید
سروران را بیسبب میکرد حبس
گردنان را بیخطر سر میبرید
عاقبت شیراز و تبریز و عراق
چون مسخر کرد وقتش در رسید
آنکه روشن بد جهانبینش بدو
میل در چشم جهانبینش کشید
کسی که از بزرگان بد میگوید بدون دلایل محکم، فقط میخواهد خودش را متفاوت نشان دهد و این تفاوت برایش ارضاکننده است. مثل انتقاد تقی رفعت به سعدی یا انتقاد شاملو به فردوسی. یعنی ما آنقدر بزرگیم که بزرگان را نقد میکنیم! البته اگر نقد مستدل و منصفانه باشد عالی است و ستودنی است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مجموعه قطعه های حافظ
اینم یکی از قطعه های زیبای حافظ , که بسیار پرمعنی است :
دل منه بر دنیی و اسباب او
زانکه از وی کس وفاداری ندید
کس عسل بینیش از این دکان نخورد
کس رطب بیخار از این بستان نچید
هر به ایامی چراغی بر فروخت
چون تمام افروخت بادش دردمید
بی تکلف هر که دل بر وی نهاد
چون بدیدی خصم خود میپرورید
شاه غازی خسرو گیتیستان
آنکه از شمشیر او خون میچکید
گه به یک حمله سپاهی میشکست
گه به هویی قلبگاهی میدرید
از نهیبش پنجه میافکند شیر
در بیابان نام او چون میشنید
سروران را بیسبب میکرد حبس
گردنان را بیخطر سر میبرید
عاقبت شیراز و تبریز و عراق
چون مسخر کرد وقتش در رسید
آنکه روشن بد جهانبینش بدو
میل در چشم جهانبینش کشید
دست شما هم درد نکنه
شاهین - دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات