شانس بزرگ
نویسنده:
ژول ورن
مترجم:
عنایت الله شکیباپور
امتیاز دهید
عنوان اصلی: Un billet de loterie
عنوان به انگلیسی: The Lottery Ticket
✔️ ال کامپ، ملوان جوان قبل از غرق شدن کشتی اش نامه ای همراه با یک بلیت بخت آزمایی را درون شیشه ایی قرار میدهد، به این امید که بدست هولدا، نامزدش، برسد. این نامه بعدها توسط نیروی دریای بدست هولدا می رسد. زمانی که مردم در جریان نامه و بلیت قرار می گیرند برای همدردی با هولدا پیشنهاد خرید بلیت با قیمت بالا را به هولدا میدهند. هولدا که حاضر نبود آخرین یادگار نامزد خود را از دست بدهد تمامی پیشنهادها را رد می کند. اما مجبور می شود بلیت را در اختیار ساند گویست رباخوار که مسافرخانه ی خانواده ی هولدا را در رهن خود داشت بدهد. مردم که از جریان باخبر می شوند دیگر حاضر نیستند بلیت را از گویست خریداری کنند. از آن طرف پروفسور سیلویوس هوگ که در هنگام پرت شدن در پرتگاهی توسط هولدا برادرش نجات پیدا کرده است از نفوذ خود برای یافتن ال کامپ استفاده می کنند. در روز مراسم قرعه کشی بلیت بخت آزمایی بلیت ال کامپ برنده جایزه ۱۰۰هزار مارکی می شود و در میان ناباوری همه ی مردم و هولدا و خانواده اش، ال کامپ با در دست داشتن بلیت میان جمع می آید. پروفسور که ال کامپ را یافته بود، بلیت قرعه کشی را نیز از گویست خریده بود و به کامپ داده بود.
بیشتر
عنوان به انگلیسی: The Lottery Ticket
✔️ ال کامپ، ملوان جوان قبل از غرق شدن کشتی اش نامه ای همراه با یک بلیت بخت آزمایی را درون شیشه ایی قرار میدهد، به این امید که بدست هولدا، نامزدش، برسد. این نامه بعدها توسط نیروی دریای بدست هولدا می رسد. زمانی که مردم در جریان نامه و بلیت قرار می گیرند برای همدردی با هولدا پیشنهاد خرید بلیت با قیمت بالا را به هولدا میدهند. هولدا که حاضر نبود آخرین یادگار نامزد خود را از دست بدهد تمامی پیشنهادها را رد می کند. اما مجبور می شود بلیت را در اختیار ساند گویست رباخوار که مسافرخانه ی خانواده ی هولدا را در رهن خود داشت بدهد. مردم که از جریان باخبر می شوند دیگر حاضر نیستند بلیت را از گویست خریداری کنند. از آن طرف پروفسور سیلویوس هوگ که در هنگام پرت شدن در پرتگاهی توسط هولدا برادرش نجات پیدا کرده است از نفوذ خود برای یافتن ال کامپ استفاده می کنند. در روز مراسم قرعه کشی بلیت بخت آزمایی بلیت ال کامپ برنده جایزه ۱۰۰هزار مارکی می شود و در میان ناباوری همه ی مردم و هولدا و خانواده اش، ال کامپ با در دست داشتن بلیت میان جمع می آید. پروفسور که ال کامپ را یافته بود، بلیت قرعه کشی را نیز از گویست خریده بود و به کامپ داده بود.
آپلود شده توسط:
شهر خاطرات
1392/06/08
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شانس بزرگ