سفر روح
نویسنده:
مایکل نیوتن
مترجم:
محمود دانائی
امتیاز دهید
.
موضوعات: مرگ - روح گرایی- تناسخ
بیشتر
موضوعات: مرگ - روح گرایی- تناسخ
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سفر روح
اگر گفته شود که نیرویی، انرژی ای، خاصیتی، هاله ای بالاخره چیزی در انسان است که فیزیک کنونی آن را درک و کشف نکرده است و در آینده کشف خواهد شد، باز هم این نمی تواند مجرد بودن آن خاصه ی کشف نشده را اثبات کند. چون بالاخره اگر هم در آینده کشف شود به حیطه ی معلومات ما و در محدوده ی فضا و زمان در خواهد آمد و فقط این موضوع اثبات خواهد شد که فیزیک کنونی ناقص بوده است، که آن هم طبیعی است. [/quote]
یعنی شما میگین هاله دور انسان وجود نداره؟
من سالهاس یوگا کار می کنم خیلی از انسانهارو دیدم هاله انسانهای دیگرو میبینن و خودم من هم کم و بیش تشخص میدم.
هاله ها رنگهای مختلف دارن و هر رنگ ویژگی خودش داره.
علم متافیزیک هم دربارش توضیح داده.اگر خودم ندیده بودم باور نداشم که هاله یا انرژی خاص اطراف انسانها هست.ولی حالا کمی میبینم .البته پرواز روح که اگر کسی بتونه انجام خیلی جالبه حتی اگر خیلی بالا بتونه بره ممکنه کمی از آینده یا گذشته بیبینه. اینها همه اثباتی بر وجود داشتن روح، بدون روح این کار ها ممکن نیست.
این سؤال را هم معتقدان به روح چه تناسخ باور و چه غیر آن جواب دهند که روح مجرد غیر مادی به فرض وجود چگونه توانسته است که در زمان و مکان و بدتر از آن در بدن اشخاص جای بگیرد و نیز می تواند روی آن تأثیر فیزیکی داشته باشد چون یک موجود مجرد طبق تعریف خارج از زمان و مکان است و هیچ ارتباطی با ماده ندارد. این که مدعا را تکرار کنیم و بگوییم ارتباط دارد مصادره به مطلوب بوده و مشکل را حل نمی کند. دکارت در همین مشکل دست و پا میزد که غده ی صنوبری را از آستینش در آورد و همان به پاشنه ی آشیل نظریه اش تبدیل شد. دقت شود که منظور از مجرد آنطور که بعضی ها به اشتباه تصور می کنند این نیست که با حواس پنج گانه درک نشود، وگرنه در این صورت امواج الکترومغناطیسی هم که با حواس پنجگانه درک نمی شوند غیر مادی خواهند بود. ولی ما آن ها را مادی به معنای فلسفی (و نه به معنای فیزیکی آن) میدانیم چون هم محصور در زمان و مکان هستند و هم آثار آن ها توسط دستگاه های ساخت بشر به یکی از حواس پنجگانه عرضه می شود و ما آن را درک می کنیم.
اگر گفته شود که نیرویی، انرژی ای، خاصیتی، هاله ای بالاخره چیزی در انسان است که فیزیک کنونی آن را درک و کشف نکرده است و در آینده کشف خواهد شد، باز هم این نمی تواند مجرد بودن آن خاصه ی کشف نشده را اثبات کند. چون بالاخره اگر هم در آینده کشف شود به حیطه ی معلومات ما و در محدوده ی فضا و زمان در خواهد آمد و فقط این موضوع اثبات خواهد شد که فیزیک کنونی ناقص بوده است، که آن هم طبیعی است.