تنگ اهریمنی
نویسنده:
هنری جیمز
مترجم:
علی اصغر مهاجر
امتیاز دهید
✔️ راوی که در طول داستان اسمی از او برده نمی شود، به سخنان دوستش، داگلاس، گوش می دهد که نوشته های معلمه قبلی را برای او می خواند. کسی که داگلاس ادعا می کند او را می شناخته ولی اکنون مرده است. نوشته درباره ماجرای استخدام معلمه ای جوان توسط مردی است که سرپرستی برادرزاده هایش (مایلز و فلورا) را پس از مرگ والدینشان بر عهده دارد. او بیشتر وقتش را در لندن می گذراند و تمایلی به آوردن بچه ها پیش خودش ندارد. پسر، مایلز، در یک مدرسه شبانه روزی تحصیل می کند در حالی که خواهر کوچکترش فلورا در روستایی در اسکس زندگی می کند و توسط خانم خانه داری به نام گروس سرپرستی می شود. صاحبکار جدید معلمه، عموی مایلز و فلورا، اختیار کامل بچه ها را به دست او می سپارد و از او می خواهد به هیچ وجه مزاحم وی نشود.
زن به خانه روستایی صاحبکارش سفر می کند و در آنجا مشغول به کار می شود. با آغاز تابستان مایلز درست بعد از اینکه نامه ای مبنی بر اینکه او اخراج شده از سوی مدیر مدرسه می رسد به خانه بر می گردد. مایلز هیچگاه درباره این اتفاق سخنی به میان نمی آورد و معلمه نیز در بازگو کردن آن تردید دارد.
بزودی معلمه شروع به دیدن اشباح زن و مردی ناشناسی در اطراف زمین های خانه می بیند. این اشباح می آیند و می روند بدون اینکه دیگر اعضای خانواده هم آنها را ببینند یا حس کنند و به نظر معلمه ماوارأ الطبیعی اند.
معلمه از طریق خانم گراس آگاه می شود که فرد قبل از او، خانم جسل، و مستخدم دیگر خانه به نام پیتر کویینت با یکدیگر روابط عاشقانه داشته اند و همچنین پیتر کویینت به مایلز و دیگر اعضای خانه تجاوز آزار جنسی می رسانده است و این دو پیش از مرگشان بیشتر وقتشان را با مایلز و فلورا می گذرانده اند. معلمه می فهمد که دو بچه هم از حضور ارواح آگاهند و این حادثه تاثیر بدی روی او می گذارد. بعد از آن در حالی که مایلز برای او آهنگ می نوازد فلورا بدون اجازه خانه را ترک می کند. معلمه متوجه می شود و همراه با خانم گروس به جستجوی او می رود. آنها فلورا را در جنگل پیدا می کنند و معلمه مطمئن می شود که فلورا با روح خانم جسل صحبت می کند.
در آخر زمانی که او با فلورا رودرو می شود فلورا دیدن خانم جسل را انکار می کند و می گوید که دیگر نمی خواهد معلمه را ببیند! به پیشنهاد معلمه خانم گروس فلورا را نزد عمویش می برد تا بتواند با مایلز تنها باشد. آن شب آنها درباره علت اخراج مایلز حرف می زنند و در این زمان روح کویینت در پنجره به معلمه ظاهر می شود.
معلمه از مایلز که تلاش می کند روح را ببیند محافظت می کند و به او می گوید بیش از این توسط روح کنترل نخواد شد و ناگهان متوجه می شود که روح رفته و مایلز در آغوش او مرده است.
بیشتر
زن به خانه روستایی صاحبکارش سفر می کند و در آنجا مشغول به کار می شود. با آغاز تابستان مایلز درست بعد از اینکه نامه ای مبنی بر اینکه او اخراج شده از سوی مدیر مدرسه می رسد به خانه بر می گردد. مایلز هیچگاه درباره این اتفاق سخنی به میان نمی آورد و معلمه نیز در بازگو کردن آن تردید دارد.
بزودی معلمه شروع به دیدن اشباح زن و مردی ناشناسی در اطراف زمین های خانه می بیند. این اشباح می آیند و می روند بدون اینکه دیگر اعضای خانواده هم آنها را ببینند یا حس کنند و به نظر معلمه ماوارأ الطبیعی اند.
معلمه از طریق خانم گراس آگاه می شود که فرد قبل از او، خانم جسل، و مستخدم دیگر خانه به نام پیتر کویینت با یکدیگر روابط عاشقانه داشته اند و همچنین پیتر کویینت به مایلز و دیگر اعضای خانه تجاوز آزار جنسی می رسانده است و این دو پیش از مرگشان بیشتر وقتشان را با مایلز و فلورا می گذرانده اند. معلمه می فهمد که دو بچه هم از حضور ارواح آگاهند و این حادثه تاثیر بدی روی او می گذارد. بعد از آن در حالی که مایلز برای او آهنگ می نوازد فلورا بدون اجازه خانه را ترک می کند. معلمه متوجه می شود و همراه با خانم گروس به جستجوی او می رود. آنها فلورا را در جنگل پیدا می کنند و معلمه مطمئن می شود که فلورا با روح خانم جسل صحبت می کند.
در آخر زمانی که او با فلورا رودرو می شود فلورا دیدن خانم جسل را انکار می کند و می گوید که دیگر نمی خواهد معلمه را ببیند! به پیشنهاد معلمه خانم گروس فلورا را نزد عمویش می برد تا بتواند با مایلز تنها باشد. آن شب آنها درباره علت اخراج مایلز حرف می زنند و در این زمان روح کویینت در پنجره به معلمه ظاهر می شود.
معلمه از مایلز که تلاش می کند روح را ببیند محافظت می کند و به او می گوید بیش از این توسط روح کنترل نخواد شد و ناگهان متوجه می شود که روح رفته و مایلز در آغوش او مرده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تنگ اهریمنی
دوم: اول کتاب نوشته: این کتاب ترجمه ای است از :The Turn Of Screw و در حیرتم چطوری این اسم تبدل شده به: تَنگ شیطانی!
سوم: خلاصه داستان:
راوی که در طول داستان اسمی از او برده نمی شود، به سخنان دوستش، داگلاس، گوش می دهد که نوشته های معلمه قبلی را برای او می خواند. کسی که داگلاس ادعا می کند او را می شناخته ولی اکنون مرده است.
نوشته درباره ماجرای استخدام معلمه ای جوان توسط مردی است که سرپرستی برادرزاده هایش(مایلز و فلورا) را پس از مرگ والدینشان بر عهده دارد. او بیشتر وقتش را در لندن می گذراند و تمایلی به آوردن بچه ها پیش خودش ندارد. پسر، مایلز، در یک مدرسه شبانه روزی تحصیل می کند در حالی که خواهر کوچکترش فلورا در روستایی در اسکس زندگی می کند و توسط خانم خانه داری به نام گروس سرپرستی می شود. صاحبکار جدید معلمه، عموی مایلز و فلورا، اختیار کامل بچه ها را به دست او می سپارد و از او می خواهد به هیچ وجه مزاحم وی نشود.
زن به خانه روستایی صاحبکارش سفر می کند و در آنجا مشغول به کار می شود. با آغاز تابستان مایلز درست بعد از اینکه نامه ای مبنی بر اینکه او اخراج شده از سوی مدیر مدرسه می رسد به خانه بر می گردد. مایلز هیچگاه درباره این اتفاق سخنی به میان نمی آورد و معلمه نیز در بازگو کردن آن تردید دارد.
بزودی معلمه شروع به دیدن اشباح زن و مردی ناشناسی در اطراف زمین های خانه می بیند. این اشباح می آیند و می روند بدون اینکه دیگر اعضای خانواده هم آنها را ببینند یا حس کنند و به نظر معلمه ماوارأ الطبیعی اند.
معلمه از طریق خانم گراس آگاه می شود که فرد قبل از او، خانم جسل، و مستخدم دیگر خانه به نام پیتر کویینت با یکدیگر روابط عاشقانه داشته اند و همچنین پیتر کویینت به مایلز و دیگر اعضای خانه تجاوز آزار جنسی می رسانده است و این دو پیش از مرگشان بیشتر وقتشان را با مایلز و فلورا می گذرانده اند. معلمه می فهمد که دو بچه هم از حضور ارواح آگاهند و این حادثه تاثیر بدی روی او می گذارد. بعد از آن در حالی که مایلز برای او آهنگ می نوازد فلورا بدون اجازه خانه را ترک می کند. معلمه متوجه می شود و همراه با خانم گروس به جستجوی او می رود. آنها فلورا را در جنگل پیدا می کنند و معلمه مطمئن می شود که فلورا با روح خانم جسل صحبت می کند.
در آخر زمانی که او با فلورا رودرو می شود فلورا دیدن خانم جسل را انکار می کند و می گوید که دیگر نمی خواهد معلمه را ببیند! به پیشنهاد معلمه خانم گروس فلورا را نزد عمویش می برد تا بتواند با مایلز تنها باشد. آن شب آنها درباره علت اخراج مایلز حرف می زنند و در این زمان روح کویینت در پنجره به معلمه ظاهر می شود.
معلمه از مایلز که تلاش می کند روح را ببیند محافظت می کند و به او می گوید بیش از این توسط روح کنترل نخواد شد و ناگهان متوجه می شود که روح رفته و مایلز در آغوش او مرده است. به نقل از: ویکی پدیای انگلیسی.
معلمه/کسی که مواظبت بچه ها یا اشخاص جوان را برعهده می گیرد.