خاطرات یک خر
مترجم:
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه
امتیاز دهید
✔️ خاطرات یک خر، خاطرات خری به اسم کادیشون است که خاطراتش را نوشته است تا نشان بدهد که خرها آنقدر که شما فکر میکنید احمق نیستند و ماجراهای کادیشون و صاحبانش، مشکلاتی که به وجود میاورد و ...
قسمتی از متن :
آقای عزیز من از آن التفات و وجه که همیشه نسبت به این خادم بارکش و ارادت کیش بردبار خود داشتید ممنونم لکن بنوع ما که جماعت خران هستیم به طور حقارت نظر فرموده حیوان بی شعور و از شعار ترتیب دور تصور میکردید یا برای اینکه جناب عالی را به درستی از عالم روزگار خران آگاهی شود لازم دیدم این کتاب را ترتیب نموده بحضور عالی تقدیم کنم.
موضوع این لایحه سرگذشت و و قایع زندگانی این مخلص بارکش است بعد از مطالعه به جنابعالی معلوم خواهد شد که ما نره خران و ماده خران و کره خران چگونه صدمه طرف صدمه و زحمت غیر منصفانه نوع بشر و هم جنسان جنابعالی هستیم.
بیشتر
قسمتی از متن :
آقای عزیز من از آن التفات و وجه که همیشه نسبت به این خادم بارکش و ارادت کیش بردبار خود داشتید ممنونم لکن بنوع ما که جماعت خران هستیم به طور حقارت نظر فرموده حیوان بی شعور و از شعار ترتیب دور تصور میکردید یا برای اینکه جناب عالی را به درستی از عالم روزگار خران آگاهی شود لازم دیدم این کتاب را ترتیب نموده بحضور عالی تقدیم کنم.
موضوع این لایحه سرگذشت و و قایع زندگانی این مخلص بارکش است بعد از مطالعه به جنابعالی معلوم خواهد شد که ما نره خران و ماده خران و کره خران چگونه صدمه طرف صدمه و زحمت غیر منصفانه نوع بشر و هم جنسان جنابعالی هستیم.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/09/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خاطرات یک خر
کتاب در زمان چاپ- دوران قاجار - توقیف شد. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به : ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران-جلد اول-نوشته فریدون آدمیت-صفحه های 67 تا 76
کاربر گرامی ! لینک دریافت کتاب به روش دانلود download manager به روش pdf قابل دریافت هست.
نقل از همبن کتاب ص2 :
در بدو تأسیس مرکز انتشارات در نظر بود کتبی که از طرف این بنگاه چاپ و توزیع میشود از حیث شیرینی مطالب مؤثر بوده و ... مدتی روی این منظور در جستجوی کتابی اخلاقی و انتقادی بودم. بالاخره از آنهمه جستجو نتیجه گرفته و در یک کتابفروشی یک نسخه از این کتاب که پنجاه سال پیش ترجمه شده بود نظرم را جلب کرد. "فروشنده خوش انصاف" منظور مرا برای تجدید چاپ کتاب دریافت و برای همکاری قیمت آنرا "دویست و پنجاه ریال" تعیین کرد. پول را پرداخته و کتاب را گرفتم لیکن بجای او شرمنده شده و پیش خود گفتم اگر کتاب خوان و طرفداران مطبوعات در ایران کم است بی جهت و سبب نیست اگر وزارت فرهنگ حقیقتاً فرهنگی داشت در این امر دخالتی می کرد و تحدید قیمتی برای مطبوعات در نظر میگرفت و ... مدیر و مؤسس مرکز انتشارات ملی ایران- پ. تندری
این گفتار نمونه ای زنده از تاریخ عدم نظارت بر نشر و فروش کتاب در ایران است. مشکل اخیر سایت ارزشمند کتابناک و مسئولین محترم آن هم از همینجا آب می خورد. دلالی، جیب بُری و به قول معروف "سر گردنه بگیری" برخی سودجویان در بازار نشریات علمی و فرهنگی کشور، جز آثار تخریبی مستقیم بر سطح فکری مردمان این دیار چیزی در بر نداشته است. سابقه دارد و چیز جدیدی هم نیست. حال اگر کسی بخواهد حتی اندکی به منافع این مافیا لطمه ای وارد کند، پای مسائل حقوقی به میان می آید، حقوق مردم نه! حقوق مافیای کتاب. یکی نیست به ایشان بگوید که بخشی از کتب بارگذاری شده در این سایت مورد لطف و عنایت غیرخیرخواهانه شما دلالان تا ابد قرار نمی گیرد، بخشی دیگر طبق قوانین نشر در ایران فاقد حق تکثیر است. برخی دیگر علاوه بر دارا بودن ویژگی های بیان شده، دارای حجم بالا و چند جلدی هستند که قانون در یک کشور اگر حامی واقعی حقوق مردم باشد، حتی اگر شرکتی بخواهد اقدام به چاپ کاغذی آنها نماید (تا مثلاً تأثیر علمی و فرهنگی شان به اصطلاح در سطح جامعه محفوظ بماند)، بایستی از این کار جلوگیری نماید. با وجود امکانات دیجیتال هنوز که هنوز است آثار جدید و مورد نیاز چند جلدی، برای منفعت بیشتر آقایانِ معلوم الحال، به صورت کاغذی منتشر می شوند. در این سایت، برای بخشی از کتب که اطلاعات کاملی در خصوص حق مالکیت آنها در دست نیست، جایی برای ارتباط با مدیریت و برداشتن لینک دانلود در صورت بروز مشکلی در حق مالکیت هم تعبیه شده است. حالا خودتان حدس بزنید چه شده و دُم دراز این "مافیا شُغال افسانه ای" بازار علم و فرهنگ ایران، هنوز زیر پای کدام دوستدار فرهنگی مانده است!