از برهان تا عرفان
نویسنده:
اصغر طاهرزاده
امتیاز دهید
.
(شرح برهان صدیقین و حرکت جوهری)
مسلم برهان صدیقین و برهان حرکت جوهری، در عالَم عقل و استدلال از زیباترین نمودهای عقل بشری برای نشان دادن معلولیت عالم خلق و علیّت حضرت ربالعالمین است. عظمت این دو برهان صرفاً در اثبات خدا برای عالَم نیست، بلکه عظمت آنها در وسعت و دقت آن جهانبینی است که در اختیار انسان میگذارد.
کتاب حاضر؛ حاصل بیش از بیست سال تدریس استادطاهرزاده در موضوع برهان صدیقین و حرکت جوهری است که ایشان در طی تدریس خود با روشهای ابتکاری و تقسیمبندیهای قابل توجه، این دو برهان را برای اهل تفکر هر چه بیشتر قابل فهم نموده است. از همه مهمتر در روش استاد، کاربردی کردن و ملموس نمودنِ برهان و نتایج آن است و همین بود که ما را بر آن داشت که این مجموعه را در اختیار علاقهمندان به این نوع بحثها قرار دهیم.
در زندگی دینی و تفکر مذهبی، انسان احساس میکند هر موقع بخواهد در متون دینی اعم از قرآن و روایات قدمی عمیق و همراه با تفکر بردارد، سخت نیاز دارد از نورانیتی که در اثر براهین فوق به دست میآید، مدد گیرد.
به عنوان مثال؛ بارها انسان در قرآن با آیههایی مثل «وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّمَواتِ وَ الاَرْضِ وَ اِلَیاللهِ الْمَصِیرُ» روبهرو میشود و از نظر معنی ظاهری میفهمد که آیه میخواهد بفرماید؛ مالکیت آسمان و زمین از خدا است. ولی اگر بفهمیم این مالکیت به چه نحوهای است، میتوانیم نتیجهای را که از آوردن این آیه در رابطه با آیات قبل و بعد از آن حاصل میشود، بهدست آوریم. و مسلّم باید انسان از قبل فکر کرده باشد که اگر خداوند خالق و هستی بخش آسمانها و زمین است و بین خداوند و مخلوقاتش، رابطة هستی بخشی در میان است و در این صورت است که مخلوق، تجلّی خالق میشود و دیگر رابطة عالَم با خالقِ عالَم، مثل رابطة فرزند و مادر نخواهد بود. پس از فهم این نکته است که نحوة حضور خالق عالَم در عالَم را میفهمیم و با داشتن این تفکر متوجه میشویم که خداوند میخواهد تصرف مطلق خود را در عالم به ما گوشزد نماید وگرنه چنانچه ما تصور صحیحی از نوع رابطه خداوند با مخلوقاتش نداشته باشیم چگونه میتوانیم از تذکر خداوند در آیة فوق، رابطة تصرف مطلقش نسبت به مخلوقات را متذکر شویم.
مثال فوق روشن میکند تفکراتی که در اثر براهین صدیقین و حرکت جوهری برای انسان حاصل میشود، بسیار در فهم آیات و روایات به او کمک میکند و اساساً صاحب قرآن و روایات همواره ما را در فهم سخنانشان دعوت به تفکر کردهاند، و براهین فوق، تفکر انسان را در موضوعِ رابطة بین خالق و مخلوق قوت میبخشد. ما نتیجه را به خود عزیزانِ خواننده واگذار میکنیم و از ذکرنظرِ وسیع و کلی در بارة جهان با هم امتزاج یافت... کوشش ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» بیش از هر چیز در امتزاج و ایجاد هماهنگی بین دین و خصوصاً تعالیم شیعه و فلسفه بود، او سرانجام موفق شد نهضتی را که از «کِندی» برای پیدایش این هماهنگی آغاز شده بود به ثمر رساند و نشان دهد که چگونه روش استدلال و ذوقی و اشراقی، و آنچه از راه وحی به دست انسان رسیده است، بالاخره به یک حقیقت منجر میشود». و علت موفقیت این روحانی بزرگ را در این امر باید علاوه بر دقت عقلی فوقالعادة او ، در مجاهدات شرعیه و پیروی دقیق او از شریعت محمدی(ص) و ائمه معصومین(ع) دانست.
میتوان گفت ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» با طرح برهان صدیقین و برهان حرکت جوهری، توانسته است اوج شخصیت عقلی و معنوی خود را برای همیشة تاریخ به اثبات برساند و اندیشمندان جهان را وامدار خود نماید. ما معتقدیم این دو برهان پلی است بین عقل و قلب و به عبارتی؛ سیری است از برهان به سوی عرفان، و از همین منظر بر اهل تحقیق در عرفان لازم است با دقت در این دو برهان، نقیصة گرفتارشدن در وَهم را از خود جدا کنند و از این طریق به عمق سخنان عرفا و در نهایت سخن ائمه معصومینh راحتتر دست بیابند. إنشاءالله
خدمت خوانندگان عزیز تأکید میکنم که مطالب این کتاب هرگز شما را از مطالب عالی و اندیشة عمیق ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» در امر برهان صدیقین و حرکت جوهری بینیاز نمیکند، بلکه اگر مایل هستید که عمیقاً در این موضوعات تحقیق کنید، این مباحث إنشاءالله میتواند شروع خوبی باشد.
بنده کاری که در خور توجه باشد انجام ندادهام، الاّ اینکه سعی کردهام مطالب را به نحوی که فهم آن آسان باشد دستهبندی کنم و یا به صورت سؤال و جواب در آورم تا خوانندة محترم زودتر به منظور اصلی بحث منتقل شود.
طاهرزاده
بیشتر
(شرح برهان صدیقین و حرکت جوهری)
مسلم برهان صدیقین و برهان حرکت جوهری، در عالَم عقل و استدلال از زیباترین نمودهای عقل بشری برای نشان دادن معلولیت عالم خلق و علیّت حضرت ربالعالمین است. عظمت این دو برهان صرفاً در اثبات خدا برای عالَم نیست، بلکه عظمت آنها در وسعت و دقت آن جهانبینی است که در اختیار انسان میگذارد.
کتاب حاضر؛ حاصل بیش از بیست سال تدریس استادطاهرزاده در موضوع برهان صدیقین و حرکت جوهری است که ایشان در طی تدریس خود با روشهای ابتکاری و تقسیمبندیهای قابل توجه، این دو برهان را برای اهل تفکر هر چه بیشتر قابل فهم نموده است. از همه مهمتر در روش استاد، کاربردی کردن و ملموس نمودنِ برهان و نتایج آن است و همین بود که ما را بر آن داشت که این مجموعه را در اختیار علاقهمندان به این نوع بحثها قرار دهیم.
در زندگی دینی و تفکر مذهبی، انسان احساس میکند هر موقع بخواهد در متون دینی اعم از قرآن و روایات قدمی عمیق و همراه با تفکر بردارد، سخت نیاز دارد از نورانیتی که در اثر براهین فوق به دست میآید، مدد گیرد.
به عنوان مثال؛ بارها انسان در قرآن با آیههایی مثل «وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّمَواتِ وَ الاَرْضِ وَ اِلَیاللهِ الْمَصِیرُ» روبهرو میشود و از نظر معنی ظاهری میفهمد که آیه میخواهد بفرماید؛ مالکیت آسمان و زمین از خدا است. ولی اگر بفهمیم این مالکیت به چه نحوهای است، میتوانیم نتیجهای را که از آوردن این آیه در رابطه با آیات قبل و بعد از آن حاصل میشود، بهدست آوریم. و مسلّم باید انسان از قبل فکر کرده باشد که اگر خداوند خالق و هستی بخش آسمانها و زمین است و بین خداوند و مخلوقاتش، رابطة هستی بخشی در میان است و در این صورت است که مخلوق، تجلّی خالق میشود و دیگر رابطة عالَم با خالقِ عالَم، مثل رابطة فرزند و مادر نخواهد بود. پس از فهم این نکته است که نحوة حضور خالق عالَم در عالَم را میفهمیم و با داشتن این تفکر متوجه میشویم که خداوند میخواهد تصرف مطلق خود را در عالم به ما گوشزد نماید وگرنه چنانچه ما تصور صحیحی از نوع رابطه خداوند با مخلوقاتش نداشته باشیم چگونه میتوانیم از تذکر خداوند در آیة فوق، رابطة تصرف مطلقش نسبت به مخلوقات را متذکر شویم.
مثال فوق روشن میکند تفکراتی که در اثر براهین صدیقین و حرکت جوهری برای انسان حاصل میشود، بسیار در فهم آیات و روایات به او کمک میکند و اساساً صاحب قرآن و روایات همواره ما را در فهم سخنانشان دعوت به تفکر کردهاند، و براهین فوق، تفکر انسان را در موضوعِ رابطة بین خالق و مخلوق قوت میبخشد. ما نتیجه را به خود عزیزانِ خواننده واگذار میکنیم و از ذکرنظرِ وسیع و کلی در بارة جهان با هم امتزاج یافت... کوشش ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» بیش از هر چیز در امتزاج و ایجاد هماهنگی بین دین و خصوصاً تعالیم شیعه و فلسفه بود، او سرانجام موفق شد نهضتی را که از «کِندی» برای پیدایش این هماهنگی آغاز شده بود به ثمر رساند و نشان دهد که چگونه روش استدلال و ذوقی و اشراقی، و آنچه از راه وحی به دست انسان رسیده است، بالاخره به یک حقیقت منجر میشود». و علت موفقیت این روحانی بزرگ را در این امر باید علاوه بر دقت عقلی فوقالعادة او ، در مجاهدات شرعیه و پیروی دقیق او از شریعت محمدی(ص) و ائمه معصومین(ع) دانست.
میتوان گفت ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» با طرح برهان صدیقین و برهان حرکت جوهری، توانسته است اوج شخصیت عقلی و معنوی خود را برای همیشة تاریخ به اثبات برساند و اندیشمندان جهان را وامدار خود نماید. ما معتقدیم این دو برهان پلی است بین عقل و قلب و به عبارتی؛ سیری است از برهان به سوی عرفان، و از همین منظر بر اهل تحقیق در عرفان لازم است با دقت در این دو برهان، نقیصة گرفتارشدن در وَهم را از خود جدا کنند و از این طریق به عمق سخنان عرفا و در نهایت سخن ائمه معصومینh راحتتر دست بیابند. إنشاءالله
خدمت خوانندگان عزیز تأکید میکنم که مطالب این کتاب هرگز شما را از مطالب عالی و اندیشة عمیق ملاصدرا«رحمةاللهعلیه» در امر برهان صدیقین و حرکت جوهری بینیاز نمیکند، بلکه اگر مایل هستید که عمیقاً در این موضوعات تحقیق کنید، این مباحث إنشاءالله میتواند شروع خوبی باشد.
بنده کاری که در خور توجه باشد انجام ندادهام، الاّ اینکه سعی کردهام مطالب را به نحوی که فهم آن آسان باشد دستهبندی کنم و یا به صورت سؤال و جواب در آورم تا خوانندة محترم زودتر به منظور اصلی بحث منتقل شود.
طاهرزاده
آپلود شده توسط:
ghalam1356
1392/05/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از برهان تا عرفان
بیان رسا
نویسنده چشیده
مثال ها درخشان
دریابندگان چه اندک...
هر چه مطلب از این استاد عزیز خوانده ام روشن(به معانی لغوی برهان) است.حیف که استفاده کنندگان اندکند و افق عقلها کوتاه و زبان طاعنان و منکران دراز...
به طور مثال درباره مطلب بسیار عمیق حرکت جوهری و اینکه عالم ماده ذات حرکت است و نه اینکه حرکت کند بلکه خود حرکت است و عین نیاز بودن حرکت و ربط آن با فیض و اینکه زمان انتزاع ذهن است از مصداق حرکت و هر چه زمانمندتر نیست تر زیرا هیچ وقت زمان حال نیست و هر چه بی زمان تر (مجردتر) به هستی و بقا نزدیکتر و دارای وجود شدیدتر و ربط آن به معاد و ....
البته همانگونه که ایشان خود می فرمایند دانا شدن با دارا شدن تفاوتی دارد از سنخ تفاوت مابین خدای انتزاعی و خدای حقیقی که اولی نیست و دومی عین هستی است.
اگر کسی مطلبی را بداند به مانند کسی است که آدرس را می داند اما آیا این شخص به صرف دانستن آدرس مقصد را یافته است؟!و چقدر تفاوت است بین دانست آدرس یک مقصود و رفتن و یافت آن مقصود و محبوب و عین آن شدن و ...