تب طلا
نویسنده:
جک لندن
مترجم:
محمدمهدی پورکریم
امتیاز دهید
✔️ تب طلا اصلاحی است در مورد پخش خبر کشف یک معدن طلای جدید که مصادف با یورش کارگران معدن در جهت بدست آوردن ثروت میباشد. یکی از بزرگترین دورههای معروف تب طلا مربوط به قرن نوزدهم میلادی در کشور ایالات متحده آمریکا بوده است که همزمان با آن مردم بسیاری برای بدست آوردن اندکی طلا به مناطق طلاخیز هجوم می آوردند. جک لندن در کتاب تب طلا این موضوع را به صورت یک داستان زیبا در آورده است.
آغاز داستان:
لو کورتد گفت: "من خیلی به تو علاقمندم ولی کمتر به تو اعتماد دارم. این توچال ترسم را زیاد می کند، هیچکس به تنهایی نمی تواند از آن عبور کند."
بل لیولافومه خندید و نگاهش به طرف برف پاره بود، یخی که بالای دره را فرا گرفته بود. سپس با چند کلمه وضعیت را توضیح داد و گفت:
"ما ماه اوت را می گذارنیم و از دو ماه قبل مرتبا روزها کوتاه می شود. البته محل طلا را از من بهتر می شناسی و تا موقعی که مشغول پیدا کردن رگه های طلا هستی، من میروم تا غذایی تهیه کنم. خداحافظ... فردا عصر برخواهم گشت."
عقب گردی کرد و ناپدید شد. لو کورتد صدا زد:
"نگاهم کن، فکر می کنم اتفاقی برای ما پیش بیاید"
اما تنها جواب لافومه، قهقهه مسخره آمیزش بود...
بیشتر
آغاز داستان:
لو کورتد گفت: "من خیلی به تو علاقمندم ولی کمتر به تو اعتماد دارم. این توچال ترسم را زیاد می کند، هیچکس به تنهایی نمی تواند از آن عبور کند."
بل لیولافومه خندید و نگاهش به طرف برف پاره بود، یخی که بالای دره را فرا گرفته بود. سپس با چند کلمه وضعیت را توضیح داد و گفت:
"ما ماه اوت را می گذارنیم و از دو ماه قبل مرتبا روزها کوتاه می شود. البته محل طلا را از من بهتر می شناسی و تا موقعی که مشغول پیدا کردن رگه های طلا هستی، من میروم تا غذایی تهیه کنم. خداحافظ... فردا عصر برخواهم گشت."
عقب گردی کرد و ناپدید شد. لو کورتد صدا زد:
"نگاهم کن، فکر می کنم اتفاقی برای ما پیش بیاید"
اما تنها جواب لافومه، قهقهه مسخره آمیزش بود...
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/09/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تب طلا
کتابناک خونم به حالت هشدار رسیده بود
خوشحالم
از همه زحمتکشان ممنونیم
خدایا کتابناک را از ما نگیر