تقدیر شوم
نویسنده:
                                        
                                            مریم جعفری
                                        
                                    امتیاز دهید
                                    
                                    
                                
                                    258 صفحه
بخشی از متن کتاب:
رامین تمام شب را در حالی که زیر سرم بسر می برد در بیمارستان گذراند و صبح زود بنا به اصرار خودش با حالی خودش با حالی نزار و ناباور از بیمارستان خارج شد و آرزو کرد هر آنچه دیده و شنیده کابوسی بیش نباشد. او با حالی دگرگون و بیمار به منزل پدر پروانه رفت و زنگ آنجا را فشرد بارها و بارها آنقدر طول نکشید که شاهین جلوی در آمد در حالی که سراپا سیاه پوشیده بود و در نگاهش خشم شعله می زد. رامین بی آنکه چیزی بگوید به صورتش خیره شد...
                                    
                                        
                                    
                                بخشی از متن کتاب:
رامین تمام شب را در حالی که زیر سرم بسر می برد در بیمارستان گذراند و صبح زود بنا به اصرار خودش با حالی خودش با حالی نزار و ناباور از بیمارستان خارج شد و آرزو کرد هر آنچه دیده و شنیده کابوسی بیش نباشد. او با حالی دگرگون و بیمار به منزل پدر پروانه رفت و زنگ آنجا را فشرد بارها و بارها آنقدر طول نکشید که شاهین جلوی در آمد در حالی که سراپا سیاه پوشیده بود و در نگاهش خشم شعله می زد. رامین بی آنکه چیزی بگوید به صورتش خیره شد...
 
                                






 
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تقدیر شوم