قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
مطرح کردن بحث بیرون و درون بیهوده است چون خداوند در قالب زمان و مکان محصور نشده است که حال بتوانیم بگوییم جای مشخصی دارد یا اینکه همه جا هست!!
خداوند مکان ندارد.
تناقضی که در این نوع تفکر هست اینست که از طرفی نظم موجود در آن را به شعوری حاکم بر هستی تعبیر کرده ! ولی دارای موجودیت علیم بودن آن را قبول ندارند در واقع با قبول نظم! و شعور حاکم بر هستی!! و فراموشی تناقض حاکم بر آن قصد انکار و ماست مالی وجود یک برنامه ریز دقیق را دارند.
حتی اگر ماده یا شکلی بالقوه از ان را ازلی فرض بگیریم :
- وجود فعلی هر موجود محدود و متغیر معلول وجودی دیگر است .
هرچه در وجودش تغییری پدید آید باید ترکیبی از قوه ای برای آن تغییر و فعلیتی که تغییر را به فعلیت رسانده یا موجب آن شده است باشد ، زیرا موجود منتج شده ، موجودی بالفعل تغییر یافته است . اما هیچ وجودی نمی تواند قوه خویش را برای وجود به فعلیت برساند . صرف ِ امکان وجود باعث وجود بالفعل چیزی نمی شود . بسیاری ممکن الوجود ها فعلیت ندارند ( مثل اسب بالدار ، پری دریایی و غیره). بنابراین ، وجود هر موجود متغیری ( یا قابل تغییری ) باید معلول موجود دیگر باشد . بیاییم برهان را به طور کامل تر موشکافی کنیم :
الف – هرچه در وجودش تغییری حاصل شود باید ترکیبی از قوه و فعل باشد . چنین مطلبی نتیجۀ برهان ذیل است :
1 – وجود غیر مرکب [از قوه و فعل] (که دارای فعلیت محض است) وجودی نامحدود خواهد بود ، زیرا هیچ وضع محدودی را ندارد تا توسط آن انواع معینی از قوّه و محدودیت ها را داشته باشد.( منظور از قوه در این مبحث استعداد شئ است فی المثل استعداد چوب برای صندلی شدن . چوب هم وجود دارد یعنی فعلیت دارد و هم قوه است یعنی استعداد صندلی شدن دارد)
A- فقط امکان فعلیت یافتن میتواند چیزی را محدود کند .
B- اما فعلیت محض هیچ امکانی برای فعلیت یافتن ندارد ؛ چنین چیزی فعلیت محض ، فعلیت کامل و تامّ فی نفسه و من نفسه است .
C- بنابراین ، وجود بسیط فعیلیت محض ، در وجودش نامحدود است.
در نهایت ما ناگزیر میشویم هر چیزی را بپذیریم فقط به این خاطر که آنها اعتقاد دارند آن چیز را آن کسی گفته که جهان را آفریده است.
و در نهایت به این نقطه میرسیم که هر حکمی نظیر قطع ید، سنگسار، صیغه و ... چون حکمی شرعی و الهی است درست است هرچند با عقلانیت و انسانیت بسیاری از افراد همخوانی نداشته باشد...
این یک دور باطل است... خلاصه اش هم میشود این: او این حرفها را زده. او خودش ما را خلق کرده. پس او هرچه گفته درست گفته. او انسانی را برگزیده است که پیامبر باشد. این انسان هم هرچه گفته درست گفته. این پیامبر هم انسانی را جانشین خود کرده است. این جانشین هم هرچه گفته درست گفته است. این جانشین هم از میان فرزندان خودش جانشینی داردو این جانشین هم هرچه گفته درست گفته است. این جانشین جانشین هم برای خود جانشینی داردو این جانشین جانشین جانشین هم هرچه گفته درست گفته است الی آخر... بعد هم میپرسی چرا؟!! چطور؟!! جواب میگیری خداوند خودش میداند رسالتش را کجا قرار دهد. ( معنای پنهان: فضولی در کار خدا ممنوع!! )
به نظرم آمد كه يك نفر در آن سوي ميز نشسته و در حال پرسش (بازجويي) از فردي ديگر است. اعتقادات يك فرد به خدا ارتباطي با متن كتاب ندارد و حتي با اثبات وجود خداوند نيز چيزي به كتاب افزوده يا نظرات مطرح شده در آن را تغيير نخواهد داد يا توجيه نخواهد كرد. بنابراين بردن بحث به اثبات و اعتقاد به وجود خداوند بيهوده و فاقد ارزش است. دو سال پيش اين نسخهي الكتروني را در منزل يكي از دوستانم ديدم و با هم شروع به خواندن آن كرديم. فاصلهي دو سه ساعتي مرور كتاب به خنده و شوخي سپري شد و هرگز به فكر هيچكدام از ما نرسيد كه روزي اين چنين درگير بحث پيرامون اين كتاب باشيم. اميدوارم دوستاني كه در دفاع از اين كتاب به هزاران ترفند متوسل ميشوند آن را خوانده باشند كه در اين صورت پرسش من از ايشان اين است كه كدام بخشهاي كتاب را صحيح يافتهاند و آيا چند درصد از رهنمودهاي مطرح شده در آن را به كار بسته يا خواهند بست؟
بحث در مورد محتواي يك كتاب موضوعي ديگر است و آثار اجتماعياي كه از آن نشأت ميگيرد بحثي ديگر. تا زماني كه صحبت از آثار اجتماعي اين كتاب بود ميشد در بحثها شركت نمود ولي هنگامي كه بحث به مسايل اعتقادي ميرسد ديگر نميتوان بحثي كرد و اكنون به اين مرحله از بحث رسيدهايم و اين اتفاق بارها براي من افتاده است. پرسش بسيار ساده است و در هر مرحلهاي از آن، طرفي كه احساس ميكند جانب اقتدار را دارد به راحتي به صندلي خود تكيه داده و سؤالي مطرح ميكند:
جواب يا بلي است يا خير در صورت خير به بدترين شكل محكوم خواهي شد و مسلما در طرف اقتدار نيستي. در صورت بلي به سؤال دوم خواهيم رسيد:
نتيجهي جواب خير كه مشخص است و در صورت بلي بودن نتيجهگيري كاملا مشخص است خدا و پيامبر و جانشينان وي گفتهاند. شما درمانده شده و خواهيد گفت كه كه اين مسايل براي آن زمان بوده است و ...
كساني كه سعي در انطباق دين با عقل ميكنند و در صورتي كه با عقل ناسازگار باشد آن را حذف ميكنند يا ناديده ميگيرند (مثل اين جمله كه من با صيغه يا چند همسري مخالفام) واقعا در پي چيستند؟
وقتی من میگویم این بیگ بنگ 14 میلیارد سال قبل یکی از انفجارهای متعددی است که بر اثر انبساط و انقباض دائم این جهان پیش می آید و این جهان ازلی-ابدی است یعنی چه؟!!
خواهش میکنم مطلب را اینقدر نپیچانید! جواب روشن را خیلی پبش از این داده ام! اما بعضی ها میخواهند مثل بازحویان (( تفهیم اتهام )) کنند!! و کلمه دلخواه خودشان را از زبان آدمی بیرون بکشند!!!
بیخدایی یا باخدایی؟!! نجس هستی یا آدمی؟!!;-)
من حرفم را زدم؛ حال هرکسی بسته به میزان درکش خود پی میبرد که چه گفته ام! نوشته های قبلی من هم موجود است. از چیزی فروگذار نکرده ام! اما خوش ندارم کسی فکر کند مسؤول اعتراف گیری است! و کسی بگوید حالا که اعتراف دلخواهم را از تو گرفتم تکلیفم را با تو روشن میکنم و میدانم چگونه با تو بحث کنم!!!!!...
من نمیگویم خالق جهان شخصی به نام گوگولی است که بخواهم گوگولی و مشخصاتش را برای کسی ثابت کنم!!!... آنکس که چنین ادعایی دارد باید ادعایش را به دیگران ثابت کند!! و مورد پرسش و بازجویی قرار بگیرد!! نه آنکسی که ادعایی در مورد وجود گوگولی ندارد!!!
اما ظاهرا اینجا کار برعکس است!! آنکس که ادعای وجود گوگولی را ندارد باید ادعایش را ثابت کند و آنکس که ادعای وجود گوگولی را دارد خودش را از اثبات وجود گوگولی بی نیاز میداند!!
بدرود. چون جواب مبسوط و مفصل و روشن را پیش از این داده ام دیگر در این زمینه نیازی به سین جیم نمیبینم!! قضاوت با همه اهل دل!!
چند دیدگاه ، چند پرسش وجود دارد :
نخست آنکه بگوییم خدا هست ، اما او جهان را نیافریده !!
پس ممکن است ، دیگری آن را آفریده باشد !!
یا این که خدا آفریننده است ، اما نه آفرینندهء جهان !!
یا اصلاً ، چون خدا هست ، اما او آفریننده نیست ، پس نباید وی را آفرینندهء جهان دانست !!
دوم اینکه خدا نیست ، پس نمیتوان آفرینشِ جهان را به او نسبت داد !!
یعنی خدا ، خدا نیست ، و کسِ دیگری خداست !!
یا اصلاً هیچ خدایی در کار نیست !! که جهانی را خلق کند
یا شاید هیچ جهانی را ، خدا خلق نکرده !!
یا آنکه بگوییم اصلاً جهانی نیست ، که خدا آن را خلق کند.
یا جهان هست ، اما خدا ، خالقِ آن نیست ( که این باز به مواردِ قبلی میگردد )
... باید گفت : در این باره که آیا ؛ به درستی میتوان برای خلقتِ جهان ، عاملی غیر از یک تصادف را فاعل دانست ، و اینکه آیا میتوان این فاعلیت را به موجودی به عنوانِ خدا نسبت داد ، و دیگر آنکه آیا این خدا ، میتواند دارای یک شخصیت باشد و آیا شخصیتِ خدا را میتوان شبیه به شخصیتِ انسان ها در نظر گرفت ، آیا خدای انسانی را همان خدایی ست که پیامبران گفته اند؟ ، و آیا پیامبران او (خدا) را به راستی تعریف کرده اند ، و آیا آنچه از زبانِ خدا رانده شده به راستی و روشنی از هم اوست ، و آیا جهانی را که خدا تعریف میکند همین است که درآن میزییم ، یا آیا اندیشهء معاد (جهان یا جهان های دیگر ، حال جه موازی با این جهان و چه متنافر با آن وجود دارد ) ، اندیشه ای پایه ای و از روی اساس است ، و آیا این جهان را باید فانی دانست ، یا پرا خدا را نباید موجودی فانی انگاشت ، یا چرا خدا را نباید موجودی تجدید پذیر انگارید ، و خیلی چراها و آیا های دیگر ...
که همه را از دلِ یک پرسش میتوان زایاند ..
همچنان بی پاسخ مانده .. این پرسش را میتوان یک پرسش کلیدی دانست ..
حرف شما دو حالت دارد:
1- خدایی هست اما جهان در اثر انفجار بزرگ بوجود آمده و کل کیهان تابع قوانین فیزیک بوده و نیازی به خداوند ندارد
2- خدایی وجود ندارد
گزینه مورد نظر را بیان و یا گزینه دیگر را خود معرفی نمائید! منتظریم
وی در آخرین کتابش با عنوان The Grand Design مدعی شد که پدیده «انفجار بزرگ» از تبعات اجتناب ناپذیر قانون جاذبه بوده است و در نتیجه آفرینش محصول مداخله قدرت ماورا الطبیعه نیست.
وی پیش از این در سال ۱۹۸۸ در کتاب دیگری با عنوان A Brief History of Time ظاهرا نقش خدا در آفرینش را پذیرفته بود، ولی در کتاب جدیدش که به همراهی یک فیزیکدان آمریکایی به نام لیونارد ملودینو منتشر کرده است می گوید که بر اساس فرضیات جدید وجود خالق الزامی نیست.
هوشیار جان دلبندم برایم مهم نیست خدای شما کاری به مردم مدینه دارد یا خیر- خوشحال می شود یا ناراحت و .... من کاری به هوکینگی که قبلا می گفته که اگر سرعت انبساط جهان در لحظه بیگ بنگ اندکی از آتچه بود کمتر بود جهانی بوجود نمی آمد و اکنون گفته :" کیهان نیازی به وجود آفریدگار ندارد " چه کار دارم این بابا معلوم نیست چند ماه دیگه ممکنه بگه احتمال ایجاد جهان بدون آفریدگار نزدیک به صفر است همانطور که همکارش پنروس این احتمال را محاسبه کرده است و احتمال آن را صفر دانسته است.
سوال من از شما و سایر منتقدین دین اسلام این است؟
آیا آفریدگار و پدید آونده ای وجود دارد یا خیر؟
آفریدگار نیست
آفریدگار هست اما نه شخص گونه و اینگونه است......
تا بنده با هرکس راهی جداگانه را طی کنم و نه با همه یک گونه بحث شود.
اگر لازم می دانستم شما را مورد خطاب قرار می دادم!!!!! شما زحمت جواب دادن کامنت های مربوط به دیگران را نکشید!!!!!!!!
در مورد میزان علم و دانایی من هم نظرتان را نپرسیدم که اظهار نظر فرمایید!!!!!!
شما برداشت خودت را از آن نوشتی نه نوشته من را!
پاسخ شما کاملا در لینکهای زیر آمده است:
پاسخ1
پاسخ2
این همان سایتی است که از آن ،آن مطالب را آوردم.
خواستی ایراد بگیری برعکس شد.
:-)