قانون قوه باه - آداب زناشویی
نویسنده:
محمدابراهیم آوازه
امتیاز دهید
رهنمودهای ۱۴ معصوم
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
بیشتر
آثار فردی و اجتماعی ازدواج موقت همراه با احکام آن
محمد ابراهیم آوازه
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قوه باه - آداب زناشویی
در کجای نظراتم از آخرت و اجر سخن گفتم؟
من تنها به ارزشی که اسلام برای مادر قائل است سخن گفتم.اینکه واجب است از دستورات مادرانمان پیروی و به آنها احترام بگذاریم و حتی نماز مستحبی امان را بشکنیم از نظر شما نکته ای درباره آخرت و پاداش آن دارد؟این تنها مقام مادر و احترام و نیکی به وی را میرساند و بس.
اگر منظورتان بچه دار شدن است که این را خداوند در قانون آفرینش به عهده زن قرار داده و در این مورد باید به خدا شکایت کنید نه به اسلام!چون اصلا ربطی ندارد.
تک همسری شرط تقواست.
میبینید که این حکم را اگر فرد باتقوا بخواند به تعدد زوجات نخواهد اندیشید و آن را انجام نمیدهد کما اینکه کمک به فقرا و افراد مشکل دار را نیز به سبب همان تقوای مثال زدنی اش انجام میدهد و فردی که اصولا خود نیز تمایل به تجدید فراش دارد و تقوایش کم است راه ازدواج مجدد را در پیش میگیرد اگرچه خداوند در آن آیه به کمک و رعایت عدالت بین ایتام و فقرا اشاره میکند و این بعنی که حکم زن دوم برای زنان بیوه و فقیر و .. است نه اینکه هرکسی خواست زنان زیبا بدون هیچ شرطی بگیرد در این صورت نیز کم خواهند بود افرادی که حاضر به ازدواج با فردی تنها به سبب مشکلاتش باشند و اکثرا به واسطه زیبایی و .. تجدید فراش میکنند که این خود نقض شرط اول ازدواج مجدد است چرا که بین همسر اول و دومش به واسطه زیبایی فرق گذاشته.
عملا رعایت عدالت چنانچه خداوند در قرآن فرموده امکان پذیر نیست و افراد باتقوا از آن پرهیز میکنند.
مقایسه کنید با مردان هوس بازی که به واسطه زیبایی و . . ازدواج مجدد میکنند و گرنه هیچ کس حاضر نیست با کسی که این ویژگی ها را ندارد و بیوه و احتمالا دارای فرزند نیز هست ازدواج کند و مخارجشان را نیز تامین کند!!اینگونه بار و مشکلات خود را میفزاید تا ارضای هوس رانی اش را!کما اینکه فردی که ازدواج مجدد مینماید باید توانایی مالی زیادی داشته باشد که برای هر زنش خانه ای جداگانه بخرد و وضع مالی اش چنان باشد که هر دو خانواده اش در آسایش کامل بسر ببرند.
در اکثر جوامع (به جز اندکی) چندهمسری تنها منحصر به مردان بوده و هست.اصل طبیعت و آفرینش و اصل دین همانطور که در آیه کاملا واضح است بر تک همسری است.مواقعی مانند جنگ پیش میاید که زنان بسیاری بیوه و کودکان بسیاری یتیم میشوند و از جهت مالی و امنیت و .. دچار مشکلات فراوان میشوند.در آن مواقع افرادی هستند که حاضر به کمک از برخی جهات به آنها هستند اما تعدادشان انگشت شمار است و در صورت آنکه در دین نیز این نوع کمک واجب باشد،انجام نمیدهند همین زکات واجب را هم نمیدهند چه رسد به کمک به این افراد.و این تعداد کم مشکل جزئی این معضل را حل میکند نه مشکل همه و نه برای همیشه چون عملا امکان پذیر نیست.در این صورت بحث چندهمسری پیش میاید که عده ای حاضرند هم خرجشان را بدهند هم از لحاظ امنیت و هم از لحاظ نیاز به پشتیبان مشکلشان را در قالب ازدواج مجدد رفع کنند.این افراد از هر تیپ و از هر نوعی هستند همانهایی که حاضر به کمکی هرچند اندک به این افراد آسیب دیده نبودند حاضرند با ازدواج خرج و .. آنها را تامین کنند.کسی که با تقواست به آنها کمک میکند و کسی که نیست در قالب ازدواج.کسی که واقعا میخواهد تقوا را رعایت کند و چون میداند ازدواج مجدد به تقوا نزدیک تر نیست،آن را انجام نمیدهد و تنها کمک میکند.البته نیاز به همسر نیز موردی است که با کمک مالی و حمایتی و .. حل نمیشود.کسی که جای آن زنان نیست و مشکلاتشان را درک نکرده نمیتواند راجع به وضعیت آنها نظر دهد.اینجور زنان طرفداران اصلی تعدد زوجات در میان جامعه بانوان هستند.همانهایی که حاضر به زن دوم شدن مردی هستند،زن هستند و آن موقع به هیچ وجه از کارشان ناراحت نیستند.رییس دفتر حقوق زنان در عراق به علت بیوه و بی خانمان شدن حدود چندین هزار زن به همراه بچه های یتیمشان و به علت مشکلاتی که برایشان پیش آمده تنها راه حل موثر را در تعدد زوجات دیده و تصویب کرده اند که به هر مردی که تجدید فراش کند وام بلاعوض دوهزار دلاری میدهند تا بلکه با راه یافتن و جا دادن این زنان در خانه هایشان و زندگی با آنها برخی مشکلات حل شوند.من از شما سوالی میپرسم و آن اینکه اگر همسرتان در دلش خواهان ازدواج مجدد باشد ولی به دلایلی نتواند آیا شما حاضر به ادامه زندگی با چنین فردی هستید؟اگر از آن دسته است که به افراد فقیر و مشکل دار و آسیب دیده کمک میکند فبها!اگر به فکر تجدید فراش باشد یا در دلش اندکی نسبت به آن علاقه داشته باشد میشود جزو دسته دوم که فکر نمیکنم اگر بدانید حاضر به ادامه زندگی و دوست داشتن وی باشید.اگر جزو هیچ کدام از دو دسته نیست پس شما غصه زنان دیگر که شوهرانشان تجدید فراش میکنند را نخورید چه آنها نیز میتوانند طلاق بگیرند و اگر هم شوهرشان تنها به واسطه قانون ازدواج مجدد نمیکند ولی اگر میتوانست مانند برخی چنین میکرد،به نظرم زندگی با وی از نظر بسیاری از خانم ها اشتباه باشد چون دلش جای دیگری است.
من نیز صیغه را روا نمیدانم تنها برای مقابله و روشن شدن موضوع مثال میزنم.
بالاخره رفتید سر اصل موضوع.اگر تا قبل از پنجاه سال (کمتر) اخیر این مورد از فردی سوال میشد جوابش کاملا واضح بود.به دلیل آنکه علم ژنتیک نبود و نمیشد تشخیص داد فرزند برای چه کسی است و از آنجا که وابستگی خونی و مطمئن بودن از این جهت قوی ترین عامل تامین هزینه برای فرزندان و خانواده همچنین قوی ترین دلیل برای تربیت و خدمت و نگهداری و درصورت لازم فدا کردن جان بود .نمونه اش جوامع مغول که به علت از بین بردن وابستگی و راحت تر دل کندن از خانواده به سبب رفتن به جنگ و رها کردن آنها برای مدتها چندهمسری برای زنان باب بود تا اطمینان از وابستگی پدر و فرزندی وجود نداشته باشد که نتیجه هم داد.اگر میگویید که الان علم ژنتیک آمده من به شما میگویم که آن موقع نبود و طبق برخی از مسائل برخی از احکام متناسب شرایط عوض میشوند اما هنوز استفاده از علم ژنتیک برای تشخیص فرزند هزینه بر است و استفاده از آن به صرفه نیست خصوصا اگر چنین رسمی بر فرض محال در جاامعه رواج داشت جز اندکی از این روش استفاده نمیکردند.در کشورهای آزاد نیز این آزمایشات رواج ندارد و علت بیرون انداختن فرزندان از خانه در سن هجده سالگی (عموما) و نبود محبتی که در جوامع سنتی در بین اعضای خانواده وجود دارد،باعث مشکلاتی شده است و حتی عده زیادی از کارتن خواب ها دارای والدین متمکن هستند.اگر بپرسید چرا ازدواج مجدد برای زنان نیست علاوه بر مواردی که در بالا گفتم،اینست که فلسفه تعدد زوجات برای مواقع جنگ و .. و برای کمک به افراد آسیب دیده است و زنان در این باره نمیتوانند و نقشی در حمایت و کمک مالی به مردان آسیب دیده را ندارند و خرج خودشان را نیز شوهرانشان میدهند با این حال ازدواج مجدد برای ایشان عقلانی است؟آن هم ازدواج مجدد (چندهمسری) برای کمک به مردان آسبیب دیده؟؟که مسلما زنان بیشتر در معرض آسیبهخای جنگ و مشکلات مالی و .. هستند و مردان خود میتوانند مشکلات امنیتی و مالی خود را رفع کنند(در آن مواقع).در واقع هدف کمک به نوعی قشر آسیب دیده زنان است.
دوست من خانما با این حرفا باید رنجی که تو این دنیا ما بهشون میدیم رو به امید آخرت تحمل کنن؟
به من بگید اسلام چه چیز نقدی به زنان داده؟
دارم منطقی فک می کنم و میبینم که اینها همش حرفه ولی در عمل کشک.کشک.کشک.
در عمل همه چی به نفع مرده زیر پوست همین حرفام مردان که منتفع هستند.
اگه مرد و زن از یک گوهرند باید در همه چیز برابر باشند.
باید به عرض شما دوست عزیز برسانم که ما آزادی جنسی را روا نمی دانیم!!!!! ما فقط از مثال برای مقابله کردن و روشن شدن موضوع استفاده می کنیم.و منظور اصلی
ما این ست اگر مردان در بعضی جهات اجازه شرعی و قانونی برای رابطه جنسی دارند!!!!!!چرا وقتی نوبت به خانمها می رسد موضوع حیثیتی و ناموسی می شود؟!
مگه خود پیامبر اسلام که دریافت کننده و مبلغ آیات شریف بود تونستند عدالت را بین همسرانشان رعایت کنند.زمین وزمان می دانند که ایشان در میان همسران خود عایشه را از همه بیشتر دوست داشته!!!!وبه او لقب حمیرا داده اند!!!!!!!!!!!!
همه توجیهاتتون یک طرف این توجیه تون یک طرف!!!!مگه زن وسیله لذته که که از کار افتاد یا ازش دور افتاد یکی دیگه جایگزینش بشه!!!!!پس اصل و پایه ازدواج که در کنار هم بودن در خوشی و ناخوشی و بیماری و صحت وفقر و ثروت و.... همشون کشک و شعاره؟؟؟؟!!!!!!
فریماه جون خودتم بهتر از من میدونی که یک زن ایرانی انقدر نجیب و خانوم و با عاطفه است و انقدر در خانه و خانواده از نجابت بهش گفته شده که هیچوقت سراغ کارای خلاف نمیره .بمیره شرف داره به این که دنبال این کارا بره .حتی اگه همسرشم بهش خیانت کنه انقدر دچار آسیب روحی میشود که تا آخر عمر اسم مرد رو هم نمیشه پیشش آورد.
حالا چند نفر خانم هم که بدکارند رو پای همه خانما نمیشه نوشت .
ولی مساله اینجاست که اکثر پسران ما مجرد نیستند ( منظورم اینه که پسر نیستند ) و قبل از ازدواج پاش بیفته همه کاره اند ولی برای خودشون هیچ کاری رو بد نمیدونند و ما همه تلاشومان اینست که به این گروه بفهمانیم مرد نجیب .زن نجیب .فرزندان نجیب .این سه به هم ربط دارند .
زندگی توام با آرامش زن و مرد وفادار می طلبد نه مرد هرزه و زن نجیب !
حالا بیان این خلافا رو قانونی هم بکنند چه شود .:-(:-(:-(:-(:-(:-(