اعترافات شکنجه شدگان

این کتاب خیلی بد اسکن/پی‌دی‌اف شده... کیفیت بعضی صفحات (خصوصاً بعضی پاورقی‌ها که که با فونت ریزتر چاپ شدن) اصلاً خوب نیست... بعضی صفحات به کلی جا افتادن و برخی‌ دیگه به‌صورت تکراری تو فایل قرار گرفتن... فصل آخر رو هم که اصلاً نداره!... می‌شه تصحیح کنید یا حداقل همون نسخه‌ی قبلی رو بذارید؟... ممنون می‌شم...

نسخه ی اصلاح شده جایگزین شد. در نسخه ی قبلی کتاب به صورت چندین پی دی اف مجزا بود، در نسخه ی حاضر به صورت تک قسمتی و با حجم کمتر می باشد.

احمد شاملو ساعدی را پس از زندان به این گونه توصیف می کند:
«آنچه از ساعدی، زندان شاه را ترک گفت جنازه ی نیم جانی بیشتر نبود. ساعدی با آن خلاقیت جوشان پس از شکنجه های جسمی و بیشتر روحی زندان اوین، دیگر مطلقا زندگی نکرد. آهسته آهسته در خود تپید و تپید تا مرد. ساعدی برای ادامه ی کارش نیاز به روحیات خود داشت و آنها این روحیات را از او گرفتند. درختی دارد می بالد و شما می آیید و آن را اره می-کنید. شما با این کار، در نیروی بالندگی او دست نبرده اید، بلکه خیلی ساده «او را کشته اید»، اگر این قتل عمد انجام نمی شد، هیچ چیز نمی توانست جلوی بالیدن آن را بگیرد. وقتی نابود شد، البته دیگر نمی بالد، و رژیم شاه، ساعدی را خیلی ساده نابود کرد».
آقای رضا پهلوی : «پدرم بر این باور بود که باید ابتدا به مردم تا حدی آموزش بدهد تا دمکراسی امکان پذیر شود. می خواست ابتدا جامعه مدنی ایجاد کند. نظامش اصلاح پذیر بود و در آخر هم با اصلاحات موافقت کرد.»
لابد موارد ذکر شده در بالا هم بخشی از همان آموزش های دموکراتیک مرحوم پدرشان بود!

قصد رنجاندن کسانی با طرز فکر خاص یا دامن زدن به بحث های اعصاب خرد کن ندارم فقط چند خطی از کتاب را برای نمونه می آورم برای جلب توجه وجدان های بیداری که فکر می کنند وضعیت ما در دوره ی شاه بهتر از امروز بود :
ص 164 کتاب : «عنوان برنامه ای که ساعدی در سال 1354 در آن ظاهر شد "گفت و گو" بود.او به خاطر بهره برداری مخالفان سیاسی از آثارش آن ها را به باد انتقاد گرفته به عنوان "آلت دست قدرت های بیگانه" عدم درک فرهنگ کشور , کم بها دادن به انقلاب شکوهمند شاه و ملت , آنان را سرزنش کرد. ... در پایان ابراز داشت که آثار خود او پیوسته ناراحت کننده بوده ولی آن ها را در دوران بد فئودالیستی گذشته پیش از آنکه شاه انقلاب عظیم خود را آغاز کند پدید آمده بود.با این وعده که آثار آتی خود را مثبت تر و با احترامی بیشتر به دست آوردهای کشور به ویژه ملی کردن جنگل ها به رشته ی تحریر در آورد ... » [تاکید را من اضافه کردم]
در ص 167 پس از آنکه برخی از نهادهای بین الملی را که برای حقوق بشر به رژیم شاه فشار آورده اند را بر می شمارد می نویسد:
«بدون این تحولات ندامت های علنی زیر نظر شاه در دهه ی 1350 بسیار بیش از آنکه جمهوری اسلامی از این شیوه در دهه ی 1360 بهره برداری کند می توانست رونق یافته و مبدل به مهارتی تمام عیار گردد.»[تاکید از من است]
..........................................................................................................................................................
چند نکته را باید اینجا یادآور شوم:
1.بسیاری از کسانی که در زندان های رژیم شاه مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار می گرفتند نه چریک بودند نه در عمر خود دست به اسلحه برده بودند.این در حالی است که کسی مانند آقای مسعود رجوی که با بازجوها همکاری می کند مورد عفو ملوکانه قرار می گیرند.البته حتی در مورد افراد مسلح و حتی افرادی که واقعا مرتکب جرم و جنایت های فجیع شده باشند مثل قاچاقچی ها و ... اعمال شکنجه هیچ توجیه انسانی ندارد.
2.این نوع اعترافات طبیعتا از هیچ گونه اعتباری برخوردار نیست.اما به نحوی می تواند در بالا بردن سطح نگرش ما به تاریخ سازان و طرز تفکر حاکمان کشور سودمند باشد.چون جملاتی که از زبان اعتراف کنندگان بیان می شود در واقع بازتاب افکار خط دهندگان فکری ساواک است.نشان دهنده ی نوع نگرش آنان به جامعه ای است که قرار است این اعترافات به خورد آنان داده شود.

دست آپلود کننده ی محترم و مسئولین سایت کتابناک درد نکنه.خیلی کتاب جالبی می تونه باشه.آبراهامیان بدون اغراق بزرگترین مورخ در حوزه ی تاریخ معاصر ایران هست.من از همه ی هم میهنان عزیز خواهش می کنم قبل از اظهار نظر درباره ی مسائل سیاسی مطالعه ی جامعی در تاریخ معاصر این مملکت بکنند.آن هم نه کتاب های مغرضانه ای که بیشتر جنبه ی سیاسی دارد (که البته خواندن آن ها هم خالی از فایده نیست) ؛ بلکه کتاب هایی مثل همین نویسنده و همین کتاب.

من هم ٦میدهم. با سپاس از آپلودر عزیزکه جستجویم را به نتیجه رساند.
تصویرروی جلد خودیک کتاب است.

:-)
با تشکر از آپلود کننده michaeil
"کسی که گذشته تحت تسلط اش باشد آینده را در دست دارد ، آن که زمان حال در اختیارش است گذشته را مهار می کند"
جرج اورول (کتاب "1984"):baaa:

به شیوه ی سبک سرانه ای ابراز احساسات می کنیم:
آخجون!! / کتاب از / یرواند جون!! :x
حیف که عادت ندارم قبل از مطالعه ی کامل امتیاز بدم.
ولی اگه نویسنده یروانده، امتیازش هم 6 تائیه!;-)