داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا (علیه السلام)
نویسنده:
حیدر قنبری
درباره:
امام حسین
امتیاز دهید
کتاب شامل مقدمه و 2بخش میباشد
مقدمه : سند و فضیلت زیارت عاشورا
بخش اول : داستانهایی از زیارت عاشورا
بخش دوم : داستانهایی از تربت سید الشهدا ( علیه السلام )
بیشتر
مقدمه : سند و فضیلت زیارت عاشورا
بخش اول : داستانهایی از زیارت عاشورا
بخش دوم : داستانهایی از تربت سید الشهدا ( علیه السلام )
دیدگاههای کتاب الکترونیکی داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا و تربت سید الشهدا (علیه السلام)
بعد از تبادل اسرا، حالا نوبت جنازهها بود. قرار شد حتی استخوانهای شهدا را تحویل بدهند. عراقیها رفتند سراغ قبرها. یکی شان هم قبر محمدرضا بود. مشغول شدند و با بیل و کلنگ خاکها را کنار زدند، امابیچاره ها ، بیچاره بودند در کفرشان ، بیچارهتر شدند.
محمدرضا صحیح و سالم بود. به فکر چار تکه استخوان بودند و حالا بدن محمدرضا سالم بود. موهایش، پوستش، مژهاش، زخم تنش...، انگار محمدرضا همین چند دقیقه پیش شهید شده
عکسها و مدارک را مطابقت کردند اما قبر قبر محمدرضا بود و جناره سالم سالم
دشمن به یقین رسید در کفر و جهنم رفتنش. خبر به گوش صدام رسید. دستور داد جنازه را تحویل ندهند. آبرو که نداشت ولی محمدرضا رسواترش میکرد . سه ماه محمدرضا را (به دستور صدام) زیر آفتاب داغ عراق گذاشتند تا شرمندة مولایش موسی بنجعفر(ع) نباشد . هیچ اتفاقی نیفتاد . پودر تجزیه روی بدن و صورت محمدرضا ریختند. نه سوخت و نه پودر شد. فقط کمی تغییر کرد. سفید بود رنگش. سبزه بامزه شد. بدبختی و شقاوت شده بود خوره و به جانشان افتاده بود. صلیب سرخ در جریان بود و ایران هم مدرک داشت. مجبور شدند که محمدرضا را تحویل بدهند؛
«و مکروا مکروالله والله خیر الماکرین».