میخواهم زنده بمانم
نویسنده:
تابور راسان
مترجم:
جلال لاهیجی
امتیاز دهید
✔️ از مقدمه مترجم:
نویسنده در معرفی کتاب، باربارا گراهام را تحت این عنوان میخواند و می نویسد:
او دختری بود که هرگز شانس نداشت و سرانجام به خاطر معاش خود و فرزند خردسالش، مجبور شد با مردان نامحرم، روابط نامشروع برقرار نماید. و باز در همان مبحث نویسنده، از آلبر کامو برنده جایزه نوبل، نقل قول نموده و می نویسد:
این سرگذشت باید به همه عالم گفته شود و دنیا باید ببیند و بشنود. در این داستان واقعیت عصر ما نهفته شده و ما حق نداریم بی اعتنا از کنار آن عبور کنیم.
باربارا در جامعه ای زندگی می کند که سطح گسترده آن پر از دام و دانه است؛ عبور از یک چنین دامگهی، بدون راهنما میسر نیست و بدبختانه او از همان اوان کودکی، تنها راهبر و راهنمای خود را از دست می دهد و لاجرم از دامی به دام دیگر و از چاله ای به چاله دیگر می افتد و سرانجام به هلاکت می رسد...
باربارا گراهام تصویر تمامعیار یک زن بد است: دروغگو، خیابانگرد و دزد. باربارا به سن فرانسیسکو میرود و بلافاصله بهدلیل شهادت دروغ برای کمک به دوستش، به زندان میافتد. پس از آزادی با دو قمارباز بهنامهای پرکینز و سانتو همکاری میکند؛ در دست طرفهای قمار آنان سرک میکشد و پول خوبی به جیب میزنند. باربارا تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد. او با هنری، یک یاز دوستان پرکینز ازدواج میکند و این مرد، باربارا را با مواد مخدر آشنا میکند. وقتی بچهدار میشود، معتاد شده و شوهرش آخرین دلارهایش را هم میگیرد. باربارا او را رها میکند تا دوباره با پرکینز و سانتو همکاری کند، او به اتهام قتل بازداشت و محکوم به اعدام در اتاق گاز میشود.
بیشتر
نویسنده در معرفی کتاب، باربارا گراهام را تحت این عنوان میخواند و می نویسد:
او دختری بود که هرگز شانس نداشت و سرانجام به خاطر معاش خود و فرزند خردسالش، مجبور شد با مردان نامحرم، روابط نامشروع برقرار نماید. و باز در همان مبحث نویسنده، از آلبر کامو برنده جایزه نوبل، نقل قول نموده و می نویسد:
این سرگذشت باید به همه عالم گفته شود و دنیا باید ببیند و بشنود. در این داستان واقعیت عصر ما نهفته شده و ما حق نداریم بی اعتنا از کنار آن عبور کنیم.
باربارا در جامعه ای زندگی می کند که سطح گسترده آن پر از دام و دانه است؛ عبور از یک چنین دامگهی، بدون راهنما میسر نیست و بدبختانه او از همان اوان کودکی، تنها راهبر و راهنمای خود را از دست می دهد و لاجرم از دامی به دام دیگر و از چاله ای به چاله دیگر می افتد و سرانجام به هلاکت می رسد...
باربارا گراهام تصویر تمامعیار یک زن بد است: دروغگو، خیابانگرد و دزد. باربارا به سن فرانسیسکو میرود و بلافاصله بهدلیل شهادت دروغ برای کمک به دوستش، به زندان میافتد. پس از آزادی با دو قمارباز بهنامهای پرکینز و سانتو همکاری میکند؛ در دست طرفهای قمار آنان سرک میکشد و پول خوبی به جیب میزنند. باربارا تصمیم میگیرد کارهای خلاف را کنار بگذارد. او با هنری، یک یاز دوستان پرکینز ازدواج میکند و این مرد، باربارا را با مواد مخدر آشنا میکند. وقتی بچهدار میشود، معتاد شده و شوهرش آخرین دلارهایش را هم میگیرد. باربارا او را رها میکند تا دوباره با پرکینز و سانتو همکاری کند، او به اتهام قتل بازداشت و محکوم به اعدام در اتاق گاز میشود.
آپلود شده توسط:
khar tu khar
1392/06/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی میخواهم زنده بمانم