یازده سال در اردوگاه زندانیان سیاسی شوروی ۱۹۴۸ - ۱۹۳۷
نویسنده:
الینر لیپر
امتیاز دهید
برگرفته از مقدمه کتاب:
کتابی که تحت عنوان فوق از نظر خوانندگان گرامی می گذرد، شرح واقعی زندگی یک زن هلندی است که در عنوان جوانی تحت تاثیر تبلیغات سوء کمونیسم قرار می گیرد و در ذهن او درونمای خیالی و موهوم یک بهشت کارگری و یک اجتماع کامل که در آن از درد و رنج و گرسنگی و بیکاری اثری نیست، بوجود می آید و بالاخره دست سرنوشت او را به روسیه شوروی می کشاند.
ماجرای وحشتناک زندگی این زن که به قلم خود او ضمن این داستان تشریح شده، تصویر برجسته و نمونه کاملی از اجتماع روسیه شوروی و طرز زندگی مردم آن کشور است و می توان آن را موفق ترین سند از جریان وقایع پشت پرده آهنین دانست.
بیشتر
کتابی که تحت عنوان فوق از نظر خوانندگان گرامی می گذرد، شرح واقعی زندگی یک زن هلندی است که در عنوان جوانی تحت تاثیر تبلیغات سوء کمونیسم قرار می گیرد و در ذهن او درونمای خیالی و موهوم یک بهشت کارگری و یک اجتماع کامل که در آن از درد و رنج و گرسنگی و بیکاری اثری نیست، بوجود می آید و بالاخره دست سرنوشت او را به روسیه شوروی می کشاند.
ماجرای وحشتناک زندگی این زن که به قلم خود او ضمن این داستان تشریح شده، تصویر برجسته و نمونه کاملی از اجتماع روسیه شوروی و طرز زندگی مردم آن کشور است و می توان آن را موفق ترین سند از جریان وقایع پشت پرده آهنین دانست.
آپلود شده توسط:
samiyari
1401/03/26
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یازده سال در اردوگاه زندانیان سیاسی شوروی ۱۹۴۸ - ۱۹۳۷
الینور از سال 1931 ابتدا در فرایبورگ، سپس در برلین، در رشته پزشکی تحصیل کرد و در آنجا به افکار کمونیستی علاقهمند شد.
پس از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان و تهدید به آزار و شکنجه به دلیل اشاعه ادبیات مارکسیستی، در مارس 1933 الینور به سوئیس گریخت و نزد اقوام خود ساکن شد.
در پاییز 1933 برای ادامه تحصیل پزشکی وارد تورین شد. اما به دلیل نداشتن مدارک لازم از آلمان مجبور به بازگشت به سوئیس و ادامه تحصیل در آنجا شد. در می 1934 به حزب کمونیست سوئیس پیوست و پیک بخش روابط بین الملل کمیته اجرایی کمینترن شد.
در سپتامبر 1935، مقامات سوئیس تصمیم گرفتند او را به عنوان شهروندی آلمانی که به طور غیرقانونی در سوئیس کار میکند، از سوئیس اخراج کنند. برای اینکه او تابعیت سوئیس را دریافت کند، اعضای انترناسیونال کمونیست ازدواجی ساختگی با کنراد وترلی سوئیسی را ترتیب دادند.
الینور به عنوان پیک کمینترن با گذرنامههای جعلی به نامهای مختلف در اروپا سفر کرد. هنگامی که دستگیریهای خودسرانه در اتحاد جماهیر شوروی در زمان وحشت بزرگ امری عادی بود، در ماه مه 1937، با نام “النور وترلی” همراه با کمونیست آلمانی “ویلهلم دانمان” با نام “کنراد وترلی” وارد اتحاد جماهیر شوروی شد(ظاهراً شوهر ساختگی الینور گذرنامه خود را به او داده بود) تا به عنوان ویراستار در خانه انتشارات ادبیات خارجی کار کند.
در مسکو با نامهای روت زاندر و ویکتور زاندر در هتل لوکس مستقر شدند که از سال 1933 به عنوان مهمانخانه کمینترن فعالیت میکرد و در دهه 1930 اکثر تبعیدیان آلمانی در آن اقامت داشتند.
الینور در مسکو با برتا زیمرمان (1902-1937)، همسر سوئیسیالاصل فریتز پلاتن (1883-1942)، کمونیست سوئیسی و دوست نزدیک لنین ملاقات کرد که در سال 1917 پس از انقلاب فوریه روسیه ترتیب بازگشت لنین از تبعید را داد و سال بعد نیز در یک سوء قصد جان وی را نجات داد. ممکن است این آشنایی برای الینور لیپر سرنوشت ساز بوده باشد، زیرا هر دو بعداً اعدام شدند. زیمرمن در 2 دسامبر 1937 و پلاتن چند سال بعد در 22 آوریل 1942، روز تولد لنین!
در 26 ژوئیه 1937، الینور و دانمان توسط پلیس مخفی شوروی دستگیر شدند. دانمان در بازداشت درگذشت و الینور چهارده ماه در زندان لوبیانکا زندانی شد. او را تهدید به مرگ کردند و سرانجام در 8 سپتامبر و 14 اکتبر 1938 به دلیل فعالیتهای ضد انقلابی به پنج سال زندان در اردوگاه محکوم شد. به اردوگاههای کار اصلاحی شمال شرق فرستاده شد و در ژوئن 1939 به آنجا رسید. در نهایت به اردوگاه کار اجباری در نزدیکی رودخانه کولیما در شرق سیبری تبعید شد. کولیما تبعیدگاهی بدنام در خاور دور روسیه بود که صدها هزار زندانی، از جمله خارجیها و اسیران جنگی، مجبور بودند در شرایط غیرانسانی در سرمای منجمدکنندۀ قطب شمال برای یافتن طلا و سایر فلزات گرانبها حفاری کنند.
اتحاد جماهیر شوروی در سالهای جنگ جهانی دوم هیچ زندانی را آزاد نکرد، از این رو الینور پس از پایان دوره پنج ساله حبس خود آزاد نشد. در 1946 سرانجام از کولیما آزاد شد، اما او را از زندان ترانزیتی به زندان ترانزیتی دیگر منتقل کردند. در همین دوران باردار شد و در 27 ژانویه 1947 دختری به دنیا آورد که حاصل رابطه عاشقانهای با پزشکی زندانی بود.
در سپتامبر 1947، الینور و دخترش برای بازگرداندن به آلمان به اردوگاهی در برست منتقل شدند چون مقامات شوروی او را شهروند آلمان میدانستند.
در نوامبر 1947، اینگبورگ زیمان، که در آلمان زندگی میکرد، به کنسولگری سوئیس نوشت که خواهرزادهاش، که به آلمان بازگشته بود، با شهروند سوئیسی روت زاندر، که اکنون در برست در اردوگاهی در اتحاد جماهیر شوروی نگهداری میشود، ملاقات کرده است. با این حال، مقامات سوئیسی به وضوح هیچ مدرکی دال بر وجود شهروند سوئیسی روت زاندر پیدا نکردند.
اما در همان نوامبر 1947، الینور توانست از طریق اسیری اتریشی پیغامی به سفارت سوئیس در ورشو برساند. مقامات سوئیسی دریافتند که نام واقعی روت زاندز شهروند سوئیسی، النور وترلی لیپر است و از مقامات شوروی خواستند که او را آزاد کنند.
در آوریل 1948، الینور و دخترش به یک اردوگاه ترانزیت در منطقه اشغالی شوروی در آلمان فرستاده شدند و در ژوئن 1948 به زوریخ نزد عمه الینور رسیدند.
در بهار و تابستان 1950، الینور خاطرات خود از زندانهای اتحاد جماهیر شوروی را ابتدا به صورت دنبالهدار در روزنامه سوئیسی Basler Arbeiter-Zeitung و سپس به صورت کتابی مستقل منتشر کرد. کتاب خیلی سریع به انگلیسی ترجمه و در بریتانیا منتشر شد. خاطرات لیپر یکی از اولین گزارشهای دقیق دربارۀ منطقه بدنام اردوگاههای کیفری در خاور دور روسیه بود که در آنجا هزاران محکوم در سرمای قطب شمال به کار اجباری در معادن گمارده شده و در شرایط غیرانسانی زندگی میکردند.
در ژوئن 1950 الینور به کنگره آزادی فرهنگی در برلین غربی دعوت شد. در راه، او با آهنگساز نیکولای ناباکوف ملاقات کرد. برای مدتی بین آنها رابطهای وجود داشت، اما در مارس 1951 الینور با یک دکتر سوئیسی یهودی الاصل جاست رابرت کاتالا ازدواج کرد (شوهر ساختگی او کنراد وترلی در سال 1944 از او طلاق گرفته بود).
در پایان سال 1950، الینور به عنوان شاهد در دادگاه دیوید روسه(David Rousset)، که توسط کمونیستهای فرانسوی متهم به دروغگویی در مورد زندانیان در اتحاد جماهیر شوروی بود، ظاهر شد.
الینور لیپر در این دادگاه از تجربیات خود در اردوگاههای کار اجباری سخن گفت. حضور در این محاکمه شجاعت زیادی لازم داشت زیرا افکار عمومی فرانسه در آن زمان متمایل به اتحاد جماهیر شوروی بود و مطبوعات کمونیستی منتقدان استالینیسم را آماج حملات خود میکردند.
در ماه مه 1951 لیپر بار دیگر به عنوان شاهد در دادگاهی در بروکسل علیه سیستم اردوگاهی شوروی شرکت کرد.
لیپر در پاییز 1951 در ایالات متحده در مورد اردوگاههای شوروی سخنرانی کرد. پس از انتشار خاطرات النور در ایالات متحده، معاون رئیس جمهور سابق ایالات متحده، هنری والاس، علناً در مطبوعات اعتراف کرد که نمیدانست ماگادان، که در سال 1944 از آن بازدید کرده، مرکز اردوگاههایی است که زندانیان سیاسی و جنایی را در خود جای داده است. در ژانویه 1952 الینور با والاس ملاقات کرد و در مورد اردوگاهها به او گفت.
در سال 1951 الینور لیپر با جاست رابرت کاتالا پزشک یهودی متخصص بیماریهای مناطق گرمسیری ازدواج کرد. مدتی همراه شوهرش در ماداگاسکار زندگی کرد و سپس با هم به سوئیس بازگشته و در تیچینو ساکن شدند. او تا زمان مرگش به کار ترجمۀ کتاب- عمدتا از فرانسوی به آلمانی- کار میکرد. الینور لیپر در اکتبر 2008 در سن 96 سالگی درگذشت.
کتاب «یازده سال در اردوگاه زندانیان سیاسی شوروی» به دهها زبان ترجمه شد و در سال 1333 (1954) توسط مترجمی ناشناس به فارسی نیز برگردانده شد. در ابتدای کتاب تاکید شده است که «حق طبع محفوظ و مخصوص شرکت هنری رگنری میباشد» که ناشر نسخه انگلیسی کتاب در بریتانیا به سال 1951 بود و شاید با هدف مبارزه با کمونیسم آن را به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر کرده باشد. باشگاه ادبیات مفتخر است که پس از 68 سال غبار از چهرۀ ترجمۀ فارسی این کتاب برمیگیرد.
زیگفرید ینکنر، استاد علوم سیاسی آلمانی (1930-2018) در کتاب خود «خاطرات زندانیان سیاسی از گولاگ» به او ادای احترام کرد و گفت که این کتاب اولین گزارش مفصل آلمانی زبان درباره منطقه کیفری در خاور دور روسیه است.
این کتاب و گفتگو با الینور لیپر الهام بخش رابرت نویمان (1897-1975) روزنامهنگار اتریشی شد تا رمان خود را عروسکهای پوشانسک(Die Puppen von Poshansk) بنویسد.
هانس هولمشتاین گیسورارسون، استاد علوم سیاسی ایسلندی، در مقالهای با عنوان «بازمانده-الینور لیپر، یادداشتی درباره بخشی کمتر شناخته شده از جنگ سرد» که در سال 2018 منتشر شد، او را یک جهان وطن اروپایی توصیف کرد.
لوسین شرر روزنامه نگار مشهوری نیز در مقالهای با عنوان «شاهد وحشت» الینور لیپر سوئیسی را اولین راوی حقیقت درباره “مجمع الجزایر گولاگ” لقب داده است.