رسته‌ها
داستان زندگی پیامبر (ص)
امتیاز دهید
5 / 4
با 27 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 27 رای
نویسندۀ این کتاب شیخ دکتر نجاح الطائی در سال 1376ه . ق در عراق به دنیا آمد تحصیلات دانشگاهی را در همان جا به پایان رسانید. سپس به قم آمد و در درس علمای بزرگ به تحصیل علوم دینی پرداخت. ایشان دارای 45 تالیف در معارف اسلامی هستند.
کتاب داستان زندگی پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) ( نام دیگر این کتاب پیامبر کشی است ) تحقیق و پژوهشی است بی طرفانه برای عاشقان حقیقت و جویندگان واقعیت . در این کتاب محقق میکوشد تا به تاریخ ترور و سوء قصدهایی که به جان شریف و مقدس رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) انجام گرفته از لابه لای اسناد و کتب معتبر شیعه و سنی بپردازد و از راز سر به مهر شهادت این یگانه گوهر تابناک بشریت پرده بردارد .

حق نشر آزاد ( اهدایی نویسنده )
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
246
آپلود شده توسط:
babedel
babedel
1392/02/30

کتاب‌های مرتبط

The Chosen Ones Imam Hasan al-Askarī
The Chosen Ones Imam Hasan al-Askarī
0 امتیاز
از 0 رای
شواهد النبوه
شواهد النبوه
4.1 امتیاز
از 42 رای
پیشوایان هدایت - 14 جلد
پیشوایان هدایت - 14 جلد
4.9 امتیاز
از 14 رای
مونس رسول
مونس رسول
3.5 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی داستان زندگی پیامبر (ص)

تعداد دیدگاه‌ها:
88
آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو
میلاد نور مبارک
29 / دی / 1392
جناب poorfar اگه پست های قبلی رو ملاحظه کنید جواب خودتون رو می گیرید ... مختصر اینکه ، ماجرای زن یهودی و مسموم شدن پیامبر به وسیلۀ ایشان مربوط به سال خیبر یعنی هفتم هجری است و پیامبر در سال یازده از دنیا رفته اند .... آیا واقعاً انتظار دارید که قبول کنیم ؛ پیامبر در سال هفتم مسموم شد و چهار سال بعد بر اثر همان سم از دنیا رفت؟؟ به نظر من که به چنین داستانی چیزی جز افسانه نمیشه گفت.... حالا خودتون مختارید.
[quote='gordafaridl']خیر شیعه هستم
ولی ربطی پیدا نمی کنه نگم حضرت عمر و حضرت ابوبکر
استادگرانبهایی بهم یاد داده که درباره آدمها هم خوبی و هم بدی رو ببینم
درباره حمله به درب خانه حضرت زهرا هم من تحقیق ندارم و حق قضاوت هم چنین
درباره هر کسی به گونه ای سخن می گم که علم دارم
یاد گرفتم وقتی احترامی به کسی می ذارم درست باشه
و حتی سنی هم بودم باز هم دلیل بر رد سخنانم نیست که سخنانم کاملا علمی و قابل بررسی است به خصوص بحث بر سر جمل که دیگه حضرت علی دلیلی برای سکوت نداشته آن زمان که خلیفه بوده[/quote]
این که حضرت به کارببرید به خودتون مربوطه وکسی حق نداره بگه چرا، چون می تونید بگید "دلم می خواد(!)" و این بهترین دلیله! فقط ازتون دوتا سوال دارم... اگه هیچ کدوم از وقایع بالا رو قبول ندارید واقعه ی غدیر خم رو که قبول دارید؟! اگه قبول ندارید که خب اختلاف شیعه و سنی هم سر همینه پس اعتقادتون عملا با اهل تسنن فرقی نداره حتی اگه بگید شیعه ام. ولی اگه قبول دارید به نظر شما غصب خلاف از کسی که بر هیچ کس پوشیده نیست چه از نظر علم و چه ایمان و یقین برترینه کار درستیه و خلاف دین نیست؟!
راستش هر موقع اون بخش از زندگی رسول الله(ص) رو می خونم که مربوط به سال های قبل از نبوتشونه واقعا تعجب می کنم.آخه توی اون غار تنگ و تاریک ،چهل روز، تک و تنها و دور از خونه چی کار می کردن. یا چرا توی جامعه ای که از جهل و نادونی در اسفل السافلین روز رو شب می کردن ایشون باید صادق و درستکار باشن و سختی عبادت رو به جون بخرن. این خودش دلیل بر پاکی ذات و حکمت اون حضرته و حقیقتا معلوم می شه از همون اول یه گوهری توی وجودشون بوده که لیاقت پیامبری رو داشتن. اگه به انصاف بهش نگاه کنیم! و این پاکی و دانش عمیق و خیلی چیزای دیگه ای که در وجود پیامبر بوده فکر می کنم کافیه برای این که قبولشون داشته باشیم و ازشون پیروی کنیم. در ابتدای سوره ی بقره خداوند می فرماید:
این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست [و] مایه هدایت تقواپیشگان است
آنان که به غیب ایمان مى‏آورند و نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند
درسته برای کارامون باید دلیل داشته باشیم ولی تا یه جایی که عقلانی بهمون ثابت شد از اون به بعد کمی هم به حرف دلمون گوش کنیم و حتی به غیب ایمان بیاریم. وقتی می بینی پیروی از این انسان شریف ضرری نداره که سودمندم هست، بعد از اونم اگه دنبال دلیل روشن باشی برای همه چیز هرگز تقوا رو به دست نخواهی آورد و همیشه در شک باقی می مونی.چه بهتر که همه چیز دین رو درک کنی ولی درک بعضی چیزا به زمان نیاز داره و بعضی چیز های هم برای بعضی انسان ها هرگز قابل درک نیست( ولی انسان ها عجول هستن!) دانشم در حدی نیست که قرآن رو تفسیر کنم اما برداشت و استدلال خودمو گفتم...این که مشکلی نداره؟!
(البته لااکراه فی الدین! منتها قبل از خوندن عجایب زندگی پیامبر(ص) و قرآن کریم و زندگی ائمه(ع) لازمه دانش و بینشش رو بدست بیاریم اگه جز این باشه هیچ چیز برامون پذیرفتنی نیست .اسلام و ایمان آوردن هم از راه مطالعه ممکنه و هم چیزای دیگه ای لازمه (واقعا لازمه)که شاید خوندنی نیستن بلکه بدست آوردنی ان با تمرین و سختی دادن به خودت و بدست آوردنشون اصلا آسون نیست... همت می خواد. اگه ایمان نداشته باشیم طبیعیه که تمام این تاریخ و حتی اصل نبوت پیامبر برامون دروغین به نظر برسه و خوندن کتابای سیره نبی باعث عصبانیتمون بشه. فکر کنم تمام این دعوا هایی هم که بین بچه های کتابناک هست به همین نوع بینش و میزان ایمان متفاوت افراد بر می گرده.پس باید اول تکلیفمون با خودمون روشن بشه که مسلمونیم یا نه...البته مسلمون زاده ها یا مسلمون های اسمی پذیرفته نیستن!و البته بازم کسی مجبورمون نکرده و لااکراه فی الدین...کی گفته همه باید مسلمون باشن! ممکنه یه نفر اسلام رو اصلا درک نکنه که البته وظیفه ی هر انسانیه که در دینش تحقیق کنه و با انصاف بهترین رو انتخاب کنه (اگه می خواد سرنوشت خوبی داشته باشه)به هر حال زندگی پر از انتخاب های سخت هستش و اگه غلط انتخاب کنی باید بهاشو بپردازی پس دین شوخی بردار نیست و بازیچه ی ما هم نیست! اگر آدم به قیامت اعتقادی نداشته باشه که می تونه از هفت دولت آزاد باشه منتها اگه یه وقت قیامتی وجود داشت باید پای عذابشم بنشینه. این مسئله توی قرآن هم مطرح شده که انسان ها قیامت رو باور دارند اما به خاطر راحت طلبی شون و این که هر کار دلشون خواست بتونن انجام بدن حقیقت رو انکار می کنن تا بدون ترس و نگرانی هر کاری بخوان بکنن. واقعیتم همینه اگه قیامت نبود راحت می تونستیم به زندگی رو به عیش و نوش بگذرونیم و سختی نکشیم...بدون ترس و بدون عذاب وجدان... آیا واقعا این شدنیه ؟! هر کسی باید خودش قضاوت کنه چون اعتقاد به معاد تقلید بردار نیست!)
پس از سلام،
جدا از بحث های زائدی زیر کتاب پیش اومده،و متاسفانه همیشه هم در کتابناک پیش میاد...
بعضی دوستان نکات جالبی گفتند:
استادی داشتیم که میگفت ؛ اگه میخوای کتابی که می نویسی پر فروش و جنجالی باشه همیشه مطلبی بنویس خلاف تمام نوشته های قبلی ؛ اگه همه گفتند کوروش آدم خوبی بوده تو بنویس اژدهای هفت سر که میگن همین کوروشه! اگه میگن چنگیز و سپاهیانش خونخوار بودند تو بگو سفید برفی و هفت کوتوله رو شنیدید؟؟ اونا همین چنگیز و آدماشن! این نویسنده هم به همین طریق رفته اگه همه گفتند ، پیامبر اسلام ص به مرگ طبیعی فوت شده این آقا کتاب می نویسه «اغتیال النبی» یعنی ترور پیامبر و اگه همه گفتند شراب در ابتدای اسلام تحریم نشده بوده و حکم تحریمش در چند مرحله اون هم بعد از جنگ احد نازل شد این آقا میگه نه از همون اول حرام بود!

در مورد سخن اول،بله درسته! رمز مشهور شدن در مخالف بودن است،مسعود فراستی رو می شناسید!؟
.........................................................................................
اما در مورد گفته ی دوم که همه می گویند پیامبر به مرگ طبیعی فوت شده...
این «همه» را از کجا آورده اید؟ تا آنجایی که اطلاعات تاریخی این کوچک نشان می دهد،این مساله از دیرترین زمان ها مورد اختلاف بوده است....
اولین جایی که من این بحث شهادت را به صورت رسمی دیدم،کتاب شیعه در اسلام علامه طباطبایی بود:
آن حضرت پس از ده سال اقامت در مدینه در اثر سمی که زنی یهودی در غذای وی خورانیده بود ، نقاهت پیدا نمود و پس از چند روز رنجوری ، رحلت فرمود.
بعد ها که سیره های قدیم را نیز خواندم،این اختلاف در بین مورخان دیده می شد،به عنوان مثال:
در کتاب بسیار مشهور و معتبر طبقات ابن سعد واقدی،در ج2،ص 195 و 196 چنین می نویسد که خلاصه اش می شود:
پس از فتح خیبر،زنی یهودی به عنوان صدقه گوشت گوسفندی را که پیشتر به زهر آلوده کرده بود برای پیامبر و یارانش بریان کرد ...
و پیش پیامبر آورد و گفت: ای ابوالقاسم هدیه ای برای شما آورده ام.
پیامبر آن هدیه را پذیرفت و به یارانش گفت بنشینید و شام بخورید،عین عبارت را می آورم:
رسول خدا از سر دست و شانه لقمه یی برگرفت،و بِشر بن براء هم لقمه ای برداشت. چون رسول خدا لقمه ی خود را فرو برد،بشر هم لقمه ی خود برا فرو داد و پیامبر گفت:
دست بدارید . . . که این شانه و سر دست مسموم است!
بشر هنوز از جای خود تکان نخورده بود که رنگش کبود شد،و یک سال بیمار بود و درگذشت... (برخی نیز گفته اند بشر همان در دم جان بداد)
واقدی می گوید و این خبر نزد ما از همه صحیحتر است...
پیامبر هم برای جلوگیری از ورود سم از پشت گردن خود خون گرفت،به اصحاب نیز گفت چنین کنند.
و پیامبر پس از آن سه سال زنده بود،و چون بیماری ارتحال آن حضرت شروع شد،می گفت:
«از همان لقمه یی که در خیبر خوردم،همواره در خود احساس ناراحتی می کردم،تا آنکه رگ پشتم را قطع کرد.»
واقدی می گوید: «بدینگونه پیامبر با شهادت رحلت فرمود» صلوات و رحمت و برکات و رضوان خدا از آن او باد!

اما جدا از واقدی حتی ویل دورانت نیز در تاریخ تمدن خود،عصر ایمان قسمت پیامبر پیروز چنین می نویسد:
«محمد [ص] از نیرو و سلامت کامل برخوردار بود، و این امر سبب توفیق او در مهرورزیها و پیکارهای او شده بود.اما وقتی به پنجاه و نه سالگی رسید، این هر دو رو به ضعف گذاشت. می پنداشت یهودیان خیبر یک سال پیش از آن گوشت زهرآلود به وی خورانیده اند. از آن پس دچار تب و نوبه های نامعلوم می شد؛وقتی به شصت و .سه سالگی رسید، تبها شدیدتر شد.پس چهارده روز تب قطع می شد و باز می گرفت. سه روز پیش از مرگ، از بستر بیماری برخاست، به مسجد رفت ... روز 13 ربیع الاول سال یازدهم هجری (روز 7 ژوئیۀ سال 632 )، در حالی که سرش به سینۀ عایشه بود ، چشم از جهان فرو بست.»
پس دوستان سعی کنند در مسائل تاریخی که موافق و مخالف دارد،و نقل ها گوناگون است،دست به یکسو نگری و قضاوت های قاطعانه نزنند . . .
شرمنده که طولانی شد! سپاس:x
:)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):)):))
ناظر متشکریم
ناظرین محترم می شه بگین کجای نظر من توهین و بی احترامی بود که حذفش کردین؟؟؟
زورتون به من می رسه فقط؟؟؟
با سلام، متاسفانه افرادی پیدا می شوند که تحلیلها، اسناد، نظرات و برداشتهای مخالفان فکری خود را بطور کل حرف بی اساس و غیر علمی و احساساتی و آنان را بیسواد می دانند و خود را حقیقت محض و عقل کل تلقی می کنند، و داعیه دار راهنمایی و هدایت دیگران می شوند و حتی در زمینه تحقیق و نحوه بحث کردن هم قائل به روش مختص خود بوده و دیگر روشها را ناکارآمد می دانند.
من نمی دونم اینجا بحث علمی به چه معناست؟؟؟
تحلیل علمی میارم میگین جیغ می زنم
بحث علمی می کنم می گین بی سند
وای بر علمی که مدافعانش جز حرف خود حرفی نشنوند
بله من بی علم و سند حرف می زنم
علمی که شما علم می دانید من بدان جاهلم سید
ما را با تو سر سازگاری نیست
به پخش علمت بپرداز
من در برابر سوادت کم آوردم:)):)):)):)):))
خوش باش که دوران دوران جاهل پروریست
[quote='edrishoseini']با سلام، دوست گرامی civil84، خوشحال شدم که هدف شما آشنا کردن سایر دوستان با قرآن و روایات است و اصرار بر چیز دیگری ندارید و این را یک وظیفه می دانید. بنده هم سعی میکنم از وقت و جوانیم استفاده کرده و مطالعه کنم و ممنون که من را راهنمایی کرده اید که به قول شما پیامهای احساساتی و غیر علمی و جیغ زدن های دیگران را موافقم نزنم. شما هم بهتر است کمی مطالعه داشته باشید و به عنوان یک مرد علمی کمی هم با زبان عربی و ترجمه آن آشنا شوید و یا لااقل در پی جستجوی معنای جملات عربی باشید و نه اینکه با گفتن اینکه سوادم نم کشیده و فارسی برام بنویس، سطح خود را در حد یک دانش آموز مقطع راهنمایی پایین بیاورید.[/quote]
سلام دوست من
کتابناک نزدیک به 300000 کاربر فعال دارد
از این تعداد چند نفر عربی می دانند؟
من و شما اگر قرار است با هم بحث کنیم در پروفایل این کار را انجام می دهیم
ولی اگر در صفحه کتاب بحثی انجام می شود عمومی است
بنده آن حرف را زدم و سواد خود را نم کشیده توصیف نمودم که دیگران هم که دارند بحث را دنبال می کنند منصرف نشده و به ادامه بحث تشویق شوند
از بدو شروع بحث پیامهای زیادی به صورت خصوصی به بنده فرستاده شده که این بحث جرقه ای شده برای آنکه آنها بروند و مطالعه کنند و حقیقت را بیابند
چه چیزی از این بهتر؟
ولی متاسفانه بدیهی ترین مسائل را باید توضیح داد تا مطلب روشن شود
:-):-)
داستان زندگی پیامبر (ص)
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک