رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

ن‍ورال‍ع‍ل‍وم‌: ه‍م‍راه‌ ب‍ا ش‍رح‌ اح‍وال‌ و آث‍ار و اف‍ک‍ار او

ن‍ورال‍ع‍ل‍وم‌: ه‍م‍راه‌ ب‍ا ش‍رح‌ اح‍وال‌ و آث‍ار و اف‍ک‍ار او
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 37 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 37 رای
این کتاب، مجموعه‌ای از سخنان عرفانی «شیخ ابوالحسن خرقانی»، عارف برجسته‌ی ایرانی در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری است.
«نورالعلم» در حقیقت ذکر مبانی عرفان ایرانی است که به وسیله‌ی یکی از شاگردان «خرقانی» بعد از مرگ مرشد و پیر خود در ده باب تدوین شده است. این ده باب شامل روایاتی است که با نام شیخ بستگی دارد و نمونه‌هایی از سخنان اوست.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/05/06

کتاب‌های مرتبط

باغ سبز عشق: گزیده مثنوی
باغ سبز عشق: گزیده مثنوی
4.5 امتیاز
از 14 رای
سلک السلوک
سلک السلوک
4 امتیاز
از 9 رای
کیمیای سعادت - جلد ۱ و ۲
کیمیای سعادت - جلد ۱ و ۲
4.5 امتیاز
از 67 رای
نفحات الانس
نفحات الانس
4.4 امتیاز
از 11 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ن‍ورال‍ع‍ل‍وم‌: ه‍م‍راه‌ ب‍ا ش‍رح‌ اح‍وال‌ و آث‍ار و اف‍ک‍ار او

تعداد دیدگاه‌ها:
13
عقاید شیخ:
او هر چند خود و خلق را در خالق محو می‌دید اما در سلوک خویش از هر فرصتی برای شکستن دیوارهای تفرقه قوم گرایی و هرنوع برتری انسانی بر انسان دیگر استفاده کرده‌است و طریق وصول به خالق را خدمت به خلق معرفی کرده‌است . زیبایی مکتب شیخ در این است که انسان‌ها را می‌بیند و خدمت می‌کند اما برای آنها در برابر حق تعالی موضوعیتی قایل نیست بلکه چون به وحدت خالق و مخلوق معتقد است، و خدمت به خدا و برتر از عبادات ظاهری می‌شناسد. او به انسان‌ها خدمت می‌کند و غمخوار آدمیان است نه به خاطر عبادت نه برای رسیدن به بهشت موعود و گریز از جهنم بلکه به خاطر نفس انسانیت، او که چنین صمیمانه می‌سراید :
آن دوست که دیدنش بیاراید چشم بی دیدنش از گریه نیاساید چشم
مارا ز برای دیدنش باید چشم گر دوست نبیند به چه کار آید چشم
با همین چشم که غیر از دوست را نمی‌بیند از شیخ پرسیدند که جوانمردی چیست؟ گفت آن سه چیز است اول سخاوت دوم شفقت بر خلق سوم بی نیازی از خلق .و اوج این انسان دوستی شعاری است که گویند در خانقاه شیخ نوشته بود:
هر که در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد
سخنانی از وی:
سر به نیستی خود فرو بردم چنانکه هرگز وادید نیایم، تا سر به هستی تو برآرم چنانکه به تو یک ذرّه بدانم. (تذکرة الاولیا عطّار)
در سرای دنیا زیرِ‌خاربنی با خداوند زندگانی کردن از آن دوست تر دارم که در بهشت زیر درخت طوبی، که از او من خبری ندارم. (تذکرة الاولیا عطّار)
عالم هر بامداد برخیزد، طلب زیادتی علم کند و زاهد طلب زیادتی زهد کند و ابوالحسن در بند آن بود که سُروری به دل برادری رساند. (تذکرة الاولیا عطّار)
جوانمردان را قبله خداست. فاینما تولّوا فثمّ وجه الله(تذکرة الاولیا عطّار)
یکبار خدای را در خواب دیدم که گفت: یا ابوالحسن!‌ خواهی که تو را باشم؟ گفتم: نه. گفت: خواهی که مرا باشی؟ گفتم: نه. گفت: یا ابوالحسن! خلق اولین و آخرین در اشتیاق این بسوختند تا من کسی را باشم، تو مرا این چرا گفتی؟ گفتم: بار خدایا این اختیار که تو به من کردی از مکر تو ایمن کی توانم بود؟ که تو به اختیار هیچ کس کار نکنی (تذکرة الاولیا عطّار)
جواد نوربخش: شیخ ابوالحسن خرقانی از انگشت شمار پیرانی است که پیرو حکمت خسروانی و پاسدار فرهنگ ایران بود. او جز به حق به کسی و به چیزی توجه نداشت، جز خدا نمی خواست و جز او را نمی دید. می گفت: تا دست از دنیا بداشتم هرگز با سَرَش نشدم، و تا گفتم الله، به هیچ مخلوق باز نگردیدم. عشق به وجود مطلق و خدمت به خلق داشت، از همه بگسست و به حق پیوست
ن‍ورال‍ع‍ل‍وم‌: ه‍م‍راه‌ ب‍ا ش‍رح‌ اح‍وال‌ و آث‍ار و اف‍ک‍ار او
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک