بردگی از دیدگاه اسلام
نویسنده:
مصطفی حسینی طباطبایی
امتیاز دهید
بارها شنیده شده که برخی از جوانان مسلمان با کنجکاوی فراوان میپرسند که نظر اسلام دربارة بردگی چیست، یا چرا آیین اسلام، قانون اجحافآمیز بردگی را پذیرفته و بر آن مهر تصدیق نهاده است.
از سوی دیگر، پارهای از خاورشناسان مغرض نیز موضوع بردگی را دستاویز تاخت و تاز بر اسلام قرار دادهاند و به مسئله، حساسیّت بیشتری بخشیدهاند. البتّه دانشمندان اسلامی هم از پاسخگویی باز نمانده و مقالات و رسائلی در این باره نگاشتهاند که در خور بهرهگیری است. ولی آنچه که به عنوان جواب مسئله، بیش از دیگر پاسخها شهرت یافته این است که: اسلام، هر چند با بردگی موافقت نداشته اما شرایط و احوالی که در گذشته حاکم بوده است اجازه نمیداده تا بردگی را بکلی لغو کند، بویژه که طرفداران بردگی در روزگار گذشته، بسیار بودند و بردهفروشی یکی از ارکان اقتصادی کشورها به شمار میرفت. ناگزیر اسلام، راه دیگری را در پیش گرفت و مسلمانان را به آزادسازی بردگان تشویق کرد و ثوابهای فراوان برای این کار قائل شد تا بتدریج دورة بردهداری در تاریخ بشر به سرآید! اگر بخواهیم از سر انصاف دربارة این پاسخ به داوری پردازیم، باید اعتراف کنیم که جواب مذکور، قانعکننده نیست، و به مصداق آیة شریفه: ﴿لا یُسْمِنُ وَلا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ﴾ (الغاشیة: 7)! دردی را درمان نمیکند بلکه این ایراد را به ذهن میآورد که مگر در روزگار گذشته، شرک و بتپرستی هزاران طرفدار نداشت؟ و مگر بتپرستان مکه از این نمیترسیدند که چون خانة کعبه از بتها پاک شود، مشتریان بازارشان پراکنده گردند و قبائل بتپرست از آمدن به مکه خودداری ورزند؟ پس چگونه اسلام، راه مماشات با شرک و بتپرستی را نپیمود و از قدرت مشرکان خاور و باختر نهراسید، و به کسانی که از شکست اقتصادی ترس داشتند پیام داد: (التوبه: 28)
«ای مؤمنان، جز این نیست که مشرکان مردمی پلیدند و از امسال به بعد، نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر (بدلیل کاهش معاملات) از فقر و تنگدستی بیمناکید (بدانید که) اگر خدا بخواهد شما را از فضل خود بینیاز خواهد کرد و خدا دانا و حکیم است».
بنابراین، چنانچه اسلام کاری را بکلّی باطل و نادرست میدید، آنرا اساساً انکار میکرد یا در طی مراحلی (مانند تحریم خمر) به نفی و رّد آن میپرداخت.
برخی از مسلمانان و خاورشناسان منصف، راه دیگری را برای پاسخگویی انتخاب کردهاند و مانند دکتر گوستاولوبون Gustavelebon در صدد بر آمدهاند تا نشان دهند که رفتار مسلمانان با بردگان، رفتاری انسانی و ملایم بوده است و بردگان آنها از این حیث، خوشبختتر از نوکران و کلفتهای اروپایی بودهاند، چنانکه مینویسد:
«آنچه مسلّم است برده، نزد مسلمانان بدان صورت که در نزد نصاری بوده، نیست و وضعی که بردگان مشرق در آن بسر میبرند، بمراتب بهتر از وضعی است که نوکران و کلفتهای اروپائی دارند غلامان زر خرید در مشرق، جزء خانواده محسوب میشوند و چنانکه پیش از این گفته شد حتی میتوانند با دختران آقایان و مالکین خود ازدواج کنند و در زمرة دامادان او در آیند و همچنین میتوانند به بزرگترین منصبها نائل شوند. در مشرق، غلام بودن عار و ننگ نیست و بدان اندازه که در مغرب، نوکر از ارباب خود فاصله دارد، در آنجا غلام از مالکش دور نیست و ارتباطش زیادتر و با او نزدیکتر است... تمام جهانگردانی که دربارة مسئلة بردگی در شرق به تحقیق پرداختهاند معترفند که این سر و صدای مغرضانهای که برخی از اروپائیان در اطراف آن براه انداختهاند، بکلّی بیاساس است» .
هر چند گفتار گوستاولوبون، به جای خود صحیح و دلنشین است، ولی اساس مسئله را حل نمیکند و توضیح نمیدهد که اصولاً چرا باید اسلام، بردگی را به تصویب رساند و این کار چه لزومی داشته است؟
ما، در این رساله کوشیدهایم تا علاوه بر مباحث جنبی، به سئوال اصلی نیز پاسخ دهیم، و این مسئله را از دیدگاه اسلام روشن سازیم. امید است که این نوشتار با وجود فشردگی و اختصار، وظیفة خود را ایفاء کند و مورد استفادة خوانندگان قرار گیرد.
بیشتر
از سوی دیگر، پارهای از خاورشناسان مغرض نیز موضوع بردگی را دستاویز تاخت و تاز بر اسلام قرار دادهاند و به مسئله، حساسیّت بیشتری بخشیدهاند. البتّه دانشمندان اسلامی هم از پاسخگویی باز نمانده و مقالات و رسائلی در این باره نگاشتهاند که در خور بهرهگیری است. ولی آنچه که به عنوان جواب مسئله، بیش از دیگر پاسخها شهرت یافته این است که: اسلام، هر چند با بردگی موافقت نداشته اما شرایط و احوالی که در گذشته حاکم بوده است اجازه نمیداده تا بردگی را بکلی لغو کند، بویژه که طرفداران بردگی در روزگار گذشته، بسیار بودند و بردهفروشی یکی از ارکان اقتصادی کشورها به شمار میرفت. ناگزیر اسلام، راه دیگری را در پیش گرفت و مسلمانان را به آزادسازی بردگان تشویق کرد و ثوابهای فراوان برای این کار قائل شد تا بتدریج دورة بردهداری در تاریخ بشر به سرآید! اگر بخواهیم از سر انصاف دربارة این پاسخ به داوری پردازیم، باید اعتراف کنیم که جواب مذکور، قانعکننده نیست، و به مصداق آیة شریفه: ﴿لا یُسْمِنُ وَلا یُغْنِی مِنْ جُوعٍ﴾ (الغاشیة: 7)! دردی را درمان نمیکند بلکه این ایراد را به ذهن میآورد که مگر در روزگار گذشته، شرک و بتپرستی هزاران طرفدار نداشت؟ و مگر بتپرستان مکه از این نمیترسیدند که چون خانة کعبه از بتها پاک شود، مشتریان بازارشان پراکنده گردند و قبائل بتپرست از آمدن به مکه خودداری ورزند؟ پس چگونه اسلام، راه مماشات با شرک و بتپرستی را نپیمود و از قدرت مشرکان خاور و باختر نهراسید، و به کسانی که از شکست اقتصادی ترس داشتند پیام داد: (التوبه: 28)
«ای مؤمنان، جز این نیست که مشرکان مردمی پلیدند و از امسال به بعد، نباید به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر (بدلیل کاهش معاملات) از فقر و تنگدستی بیمناکید (بدانید که) اگر خدا بخواهد شما را از فضل خود بینیاز خواهد کرد و خدا دانا و حکیم است».
بنابراین، چنانچه اسلام کاری را بکلّی باطل و نادرست میدید، آنرا اساساً انکار میکرد یا در طی مراحلی (مانند تحریم خمر) به نفی و رّد آن میپرداخت.
برخی از مسلمانان و خاورشناسان منصف، راه دیگری را برای پاسخگویی انتخاب کردهاند و مانند دکتر گوستاولوبون Gustavelebon در صدد بر آمدهاند تا نشان دهند که رفتار مسلمانان با بردگان، رفتاری انسانی و ملایم بوده است و بردگان آنها از این حیث، خوشبختتر از نوکران و کلفتهای اروپایی بودهاند، چنانکه مینویسد:
«آنچه مسلّم است برده، نزد مسلمانان بدان صورت که در نزد نصاری بوده، نیست و وضعی که بردگان مشرق در آن بسر میبرند، بمراتب بهتر از وضعی است که نوکران و کلفتهای اروپائی دارند غلامان زر خرید در مشرق، جزء خانواده محسوب میشوند و چنانکه پیش از این گفته شد حتی میتوانند با دختران آقایان و مالکین خود ازدواج کنند و در زمرة دامادان او در آیند و همچنین میتوانند به بزرگترین منصبها نائل شوند. در مشرق، غلام بودن عار و ننگ نیست و بدان اندازه که در مغرب، نوکر از ارباب خود فاصله دارد، در آنجا غلام از مالکش دور نیست و ارتباطش زیادتر و با او نزدیکتر است... تمام جهانگردانی که دربارة مسئلة بردگی در شرق به تحقیق پرداختهاند معترفند که این سر و صدای مغرضانهای که برخی از اروپائیان در اطراف آن براه انداختهاند، بکلّی بیاساس است» .
هر چند گفتار گوستاولوبون، به جای خود صحیح و دلنشین است، ولی اساس مسئله را حل نمیکند و توضیح نمیدهد که اصولاً چرا باید اسلام، بردگی را به تصویب رساند و این کار چه لزومی داشته است؟
ما، در این رساله کوشیدهایم تا علاوه بر مباحث جنبی، به سئوال اصلی نیز پاسخ دهیم، و این مسئله را از دیدگاه اسلام روشن سازیم. امید است که این نوشتار با وجود فشردگی و اختصار، وظیفة خود را ایفاء کند و مورد استفادة خوانندگان قرار گیرد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بردگی از دیدگاه اسلام