دیروزهای ما
نویسنده:
ناتالیا گینزبورگ
مترجم:
منوچهر افسری
امتیاز دهید
✔️ «دیروزهای ما» کتابی است از نویسندهی مشهور ایتالیایی ناتالیا گینزبورگ. «دیروزهای ما» روایت حوادث سیاسی همدوره با گینبزبورگ است، زمان جنگ جهانی دوم در ایتالیا.
بعد از تمام شدن جنگ جهانی دوم ناتالیا گینزبورگ این داستان را نوشته و در آن، آنچه بر سر جامعهی ایتالیای بعد از جنگ آمده است را به زبان و روایت خودش بازگو میکند. گینزبورگ در «دیروزهای ما» از اشخاص و حوادث واقعی با نامهای مستعار استفاده کرده است.
داستان از زبان دختر جوانی است که قربانی جنگ است و نتوانسته دوران کودکی و جوانی را مثل کودکانی که در آرامش زندگی میکنند تجربه کند. او تغییرات ناشی از جنگ را در محیط اطراف و روابط بین آدمهای داستان میبیند و بازگو میکند. آدمهای قصه میخواهند با دشمن خارجی بجنگند. تصمیمات و رفتارهایی که این آدمها دارند برای دختر جوان جالب توجه است. ناتالیا گینزبورگ به خاطر نوشتن کتاب دیروزهای ما صاحب جایزهی VEILLON a. دیروزهای ما هم مثل بقیهی آثار گینزبورگ ساده و روان است. راوی داستان چیزی را تحلیل نمیکند، فقط همه چیز را ماهرانه توصیف میکند.
بیشتر
بعد از تمام شدن جنگ جهانی دوم ناتالیا گینزبورگ این داستان را نوشته و در آن، آنچه بر سر جامعهی ایتالیای بعد از جنگ آمده است را به زبان و روایت خودش بازگو میکند. گینزبورگ در «دیروزهای ما» از اشخاص و حوادث واقعی با نامهای مستعار استفاده کرده است.
داستان از زبان دختر جوانی است که قربانی جنگ است و نتوانسته دوران کودکی و جوانی را مثل کودکانی که در آرامش زندگی میکنند تجربه کند. او تغییرات ناشی از جنگ را در محیط اطراف و روابط بین آدمهای داستان میبیند و بازگو میکند. آدمهای قصه میخواهند با دشمن خارجی بجنگند. تصمیمات و رفتارهایی که این آدمها دارند برای دختر جوان جالب توجه است. ناتالیا گینزبورگ به خاطر نوشتن کتاب دیروزهای ما صاحب جایزهی VEILLON a. دیروزهای ما هم مثل بقیهی آثار گینزبورگ ساده و روان است. راوی داستان چیزی را تحلیل نمیکند، فقط همه چیز را ماهرانه توصیف میکند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیروزهای ما
« آنچه آدم را پر می کند نگاه به گذشته و حسرت فرصت های از دست رفته است... او همیشه چهار نعل و به تاخت از گذشته دور شده است... کسی که از لرزش سرما بترسد ، برای زندگی ساخته نشده و همان بهتر که همه عمرش مانند حشرات از درخت آویزان باشد،او اکنون باید برگ ها را رها کند و از خواب بیدار شود...»
دیروزهای ما : ص 134
گینزبورگ این داستان را پس از پایان جنگ جهانی دوم نوشته است و از درون شبکه ی محدود شخصیت های داستان و محیط زندگی آن ها دریچه ای به سوی جامعه ی ایتالیا گشوده است که از خلال آن می توان به روابط اعضای مختلف جامعه با هم و آن گاه حرکت همه ی آن ها علیه دشمن خارجی پی برد و نقاط ضعف و قدرت مسیری را که در شهر ( قسمت اول داستان ) و در روستا ( قسمت دوم ) برای شکست دادن دشمن خارجی پیمودند، درک کرد.
نویسنده در این اثر دنیا را با چشم دختری خردسال نگریسته است، دختری که در توفان حوادثی که به جنگ جهانی منجر شد، بدون آن که از لذت های ایام شباب بهره مند گردد، به جهان بزرگسالان پرتاب می گردد. دیدگاه نویسنده جا به جا با قهرمان داستان بر هم منطبق می شود و خواننده را با خود از رویا به واقعیت و یا به عکس، از گزارش تاریخی وقایع به دنیای خیال سوق می دهد. داستان پیوسته و موج وار پیش می رود و هنگامی که خواننده به پایان آن می رسد درمی یابد که لحظه ای از مقایسه ی شخصیت های داستان با خود و آدم های پیرامون خویش باز نایستاده است.
شخصیت های داستان و حوادث جالبی که بر آنان می گذرد فقط در چارچوب این چنین رویدادهای برق آسای زمان جنگ قابل درک است: آنانی که از برابر حقایق تلخ می گریزند و در پی نجات جان و مال خویش هستند پیش از دیگران از پا در می آیند.
ناتالیا گینزبورگ با نوشتن این اثر موفق به دریافت جایزه ادبی veillon گردید.
از تتمه کتاب
با تشکر از آپلود کننده HeadBook و توضیحات خوبتان8-)
اعجاز رمانهای بزرگ در این است که با نمایاندن جزیی از حقیقت ، از خواننده طلب می کنند تا در قلب دنیایی دیگر قرار گیرد و آن را دنیای خوود کند، و
با درک آن حقیقت جزیی بر ذخیره، معنوی خویش بیفزاید.
<<جمله دیروزان ما هر یک چراغی بود،
که ره دیوانگانی را بسوی گور روشن داشت .>>