رسته‌ها
دو جلاد
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 19 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 19 رای
از متن کتاب:
[نمایش در یک اطاق خیلی تاریک روی می دهد. سمت چپ یک در که روبسوی جاده باز می شود. در عقب، که به اطاق شکنجه راه دارد. دیوارها لخت. در وسط اطاق یک میز و سه صندلی. اطاق تاریک است. دو جلاد تنها هستند. روی صندلیها نشسته اند. دری که به خیابان می خورد، بشدت کوبیده می شود. بنظر می آید که جلادها براستی چیزی نمی توانند بشنوند. در بآرامی، نه با سروصدا، باز می شود. سروکله یک زن ظاهر می شود. زن اطاق را وارسی می کند. تصمیم می گیرد داخل شود و بسوی جلادها برود.]
فرانسوا: صبح بخیر، آقایون... منو به بخشید ... مزاحم شدم؟ [جلادها، بی احساس و ساکت هستند. گوئی او اصلا با آنها نیست] اگه مزاحمم میرم. [سکوت، بنظر می آید که می کوشد جرات بیابد، سرانجام خود را آماده می کند که سخن گوید ولی صدایش می لرزد] اومدم تا شما رو ببینم. چون دیگه بیشتر ازین نمی تونم تحمل کنم، راجع به شوهرم حرف میزنم. [ رقت انگیز ] موجودی که تموم امیدهای من به اون بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
60
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1392/06/12

کتاب‌های مرتبط

افسانه برهوت
افسانه برهوت
5 امتیاز
از 2 رای
زیر همین آسمان آبی
زیر همین آسمان آبی
4 امتیاز
از 4 رای
حمام آفتاب در تیمارستان
حمام آفتاب در تیمارستان
4.1 امتیاز
از 8 رای
شب طلوع طویل و خانه بارانی
شب طلوع طویل و خانه بارانی
4.7 امتیاز
از 12 رای
با پلک های بسته
با پلک های بسته
4.1 امتیاز
از 20 رای
دزدمونا
دزدمونا
5 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دو جلاد

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
دو جلاد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک