جام جهانی در جوادیه
نویسنده:
داوود امیریان
امتیاز دهید
.
پسری به نام سیاوش بود که زبان انگلیسیش خوب بود. آن سال تابستان سفیر کانادا به همراه پسرش به ایران آمده بود. پسر سفیر که نامش آلکس بود، میخواست زبان فارسی یاد بگیرد. خلاصه سیاوش معلم او شد. از آن طرف سیاوش و دوستانش میخواستند مسابقات بین المحلی برگزارکنند و به همین دلیل اعلامیه چاپ کردند. روزی آلکس اعلامیه را دید و چون به زبان انگلیسی هم نوشته شده بود توانست آن را بخواند. آلکس وقتی از این مسابقات با خبر شد، این موضوع را به پسران سفیران کشورهای دیگر گفت و هر کدام از آنها تصمیم گرفتند در این مسابقات تیم بدهند و به این ترتیب این مسابقات با نام جام دوستی آغاز شد و....
بیشتر
پسری به نام سیاوش بود که زبان انگلیسیش خوب بود. آن سال تابستان سفیر کانادا به همراه پسرش به ایران آمده بود. پسر سفیر که نامش آلکس بود، میخواست زبان فارسی یاد بگیرد. خلاصه سیاوش معلم او شد. از آن طرف سیاوش و دوستانش میخواستند مسابقات بین المحلی برگزارکنند و به همین دلیل اعلامیه چاپ کردند. روزی آلکس اعلامیه را دید و چون به زبان انگلیسی هم نوشته شده بود توانست آن را بخواند. آلکس وقتی از این مسابقات با خبر شد، این موضوع را به پسران سفیران کشورهای دیگر گفت و هر کدام از آنها تصمیم گرفتند در این مسابقات تیم بدهند و به این ترتیب این مسابقات با نام جام دوستی آغاز شد و....
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جام جهانی در جوادیه
یکی از معدود داستانای ایرانی که دوسش دارم!
تا حالا چندبار خوندم ولی هربار برام تازگی داره............
مرسی!:x