یک خود نخبه خواندهیه شیر شرکت پاک خوردهایی چند روز پیش گفته:
«وقتی در پارکها بوی کباب بلند میشود یعنی وضع مردم خوب است و رفاه هست که موج میزند و...»
ما سر سفره پدر و مادر بزرگ شدیم ولی اگر مجالی برای فراموشی ادب و نزاکت بود حتما دستمان را مشت میکردیم و سپس یکی از انگشتانمان را به صورت کاملا عمود نثار و حواله ایشان مینمودیم ولی حیف که بی ادب نیستیم، پس میایم و در همان قالب ادبی که شرایط سایت اقتضا میکند پاسخی روانه میکنیم باشد که بعدها پیش از حرف زدن چند ثانیه حرفشان را مزه مزه کنند و البته امیدوارم قدرت چشاییشان هم مانند قدرت بویاییشان قوی باشد.
اگر با منطق حضرتعالی به این قضیه نگاه کنیم باید دید چه تعداد از مردم در پارکها سرگرم درست نمودن جوج هستند و چه تعداد از مردم سرگرم این کار نیستند، سپس بین این دو گروه نسبت بگیریم و آنهایی که جوج میزنند را مرفه و آنهایی که تاب هُل میدهند و یا لیوانی چای مینوشند را غیرمرفه بنامیم و بعد که به شمار و درصد این دو گروه توجه کردیم اگر مقداری شعور و شرف داشتیم بیاییم و از خودمان و حرفمان بسیار خجالتها بکشیم و دیگر رویمان نشود سرمان را در مجامع عمومی و خصوصی بلند کنیم و هر نطقی را ایراد فرموده و از یک منقل چند سیخ جوج به این نتیجه برسیم که همه در رفاه هستند چون اگر اینطور باشد پس باید درب سازمان هدفمندی یارانهها را گِل گرفت که دارد به 78 میلیون و خردهای آدم مرفهِ درفراوانی غلت زننده یارانه میدهد.
اگر شما میبینی چندین خانواری هستند که همچنان غذایی را دورهمی میزنند بر بدن و در تلاش هستند از اندک لذایذ باقیمانده در این مملکت استفاده کنند این را به حساب رفاه نذارید، به این حساب بگذارید که غذا آخرین چیزیست که مردم میتوانند آن از زندگیشان زدایش کنند و شاید آخرین سنگر بسیاری افراد همین باشد.
این بنده خدا که میگی، چند سال پیش میگفت: من وضع مالیم بده. و میزان درآمد خودش رو با فوتبالیستهای لیگ برتر مقایسه میکرد.
فکر کنم راه افرایش درآمد رو پیدا کرد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غذاهای خام گیاهی یگانه غذای انسان
«وقتی در پارکها بوی کباب بلند میشود یعنی وضع مردم خوب است و رفاه هست که موج میزند و...»
ما سر سفره پدر و مادر بزرگ شدیم ولی اگر مجالی برای فراموشی ادب و نزاکت بود حتما دستمان را مشت میکردیم و سپس یکی از انگشتانمان را به صورت کاملا عمود نثار و حواله ایشان مینمودیم ولی حیف که بی ادب نیستیم، پس میایم و در همان قالب ادبی که شرایط سایت اقتضا میکند پاسخی روانه میکنیم باشد که بعدها پیش از حرف زدن چند ثانیه حرفشان را مزه مزه کنند و البته امیدوارم قدرت چشاییشان هم مانند قدرت بویاییشان قوی باشد.
اگر با منطق حضرتعالی به این قضیه نگاه کنیم باید دید چه تعداد از مردم در پارکها سرگرم درست نمودن جوج هستند و چه تعداد از مردم سرگرم این کار نیستند، سپس بین این دو گروه نسبت بگیریم و آنهایی که جوج میزنند را مرفه و آنهایی که تاب هُل میدهند و یا لیوانی چای مینوشند را غیرمرفه بنامیم و بعد که به شمار و درصد این دو گروه توجه کردیم اگر مقداری شعور و شرف داشتیم بیاییم و از خودمان و حرفمان بسیار خجالتها بکشیم و دیگر رویمان نشود سرمان را در مجامع عمومی و خصوصی بلند کنیم و هر نطقی را ایراد فرموده و از یک منقل چند سیخ جوج به این نتیجه برسیم که همه در رفاه هستند چون اگر اینطور باشد پس باید درب سازمان هدفمندی یارانهها را گِل گرفت که دارد به 78 میلیون و خردهای آدم مرفهِ درفراوانی غلت زننده یارانه میدهد.
اگر شما میبینی چندین خانواری هستند که همچنان غذایی را دورهمی میزنند بر بدن و در تلاش هستند از اندک لذایذ باقیمانده در این مملکت استفاده کنند این را به حساب رفاه نذارید، به این حساب بگذارید که غذا آخرین چیزیست که مردم میتوانند آن از زندگیشان زدایش کنند و شاید آخرین سنگر بسیاری افراد همین باشد.
فکر کنم راه افرایش درآمد رو پیدا کرد.
عالی هستین