تاریخ فلسفه
نویسنده:
ویل دورانت
مترجم:
عباس زریاب خویی
امتیاز دهید
مقدمه کتاب:
« در فلسفه لذتی وجود دارد،حتی در سراب بیابان های علم ماوراالطبیعه جذب و کششی هست. هر طالب علمی این معنی را تا هنگامیکه ضروریات قاطع حیات مادی،او را از مقام بلند اندیشه،به سرزمین پست مبارزه ی اقتصادی! فرود نیاورده است،درک می کند.
قسمت اعظم زندگی ما بی معنی است،و در تردید و بیهودگی هدر می رود . . . با این وجود حس می کنیم که اگر بتوانیم روح خود را بشکافیم،یک امر مهم و پر معنی در آن پیدا می کنیم،ما در جستجوی فهم اشیا هستیم و همواره در خود یک ندای مبهمی می شنویم که ما را بسوی این نخستین عشق به حکمت فرا می خواند. . .
بعضی از خوانندگان سخت گیر ممکن است اعتراض کنند! که فلسفه همچون شطرنج بی فایده، و مانند جهالت تاریک و مثل خوشی بی ثمر است!
آیا در حقیقت فلسفه بی ثمر است؟ به نظر می رسد که علم دائما در حال پیشرفت است، و حال آنکه فلسفه قلمرو خود را از دست می دهد. ولی این امر تنها بدین جهت است که فلسفه وظیفه ای سنگین و خطرناک دارد! و آن عبارت است از حلّ مسائلی که هنوز ابواب آن بر روی روش های علوم باز نشده است مانند:مسائل خیر و شر،زیبایی و زشتی،جبر و اختیار و ...
علم عبارتست از از مشاهده ی نتایج و تحصیل وسایل، فلسفه عبارت است از انتقاد و تنظیم غایات . . . علم بدون فلسفه مجموعه اموری است که نما و ارزشی ندارد و نمی تواند ما را از قتل و کشتار حفظ کند،و از یاس و نا امیدی نجات بخشد. علم دانستن است،و فلسفه حکمت و خردمندی.
به طور صریح و مشخص،از فلسفه ۵ قسم بحث،مفهوم می شود : ۱- منطق ۲- علم الجمال ۳- اخلاق ۴- سیاست ۵- ماوراالطبیعه.
منطق مطالعه در روشِ مطلوبِ غائیِ اندیشه و بحث است،مشاهده و درون بینی،قیاس و استقراء، فرض و تجربه،تحلیل و ترکیب،صور فعالیت انسانی هستند که منطق می خواهد آن را تهیه و تنظیم کند،این امر برای اغلب ما خشک و بی حاصل است! ولی با این همه پیشرفتهایی که در روش تفکر و مباحثات نصیب مردم شده است،از حوادث مهم تاریخ فلسفه محسوب میشود.
علم الجمال مطالعه ی شکل ایده آل زیبایی و فلسفه ی هنر است.
اخلاق مطالعه در رفتار کمال مطلوب است،و علم خیر و شر،و علم حکمت عملی و بقول سقراط علم اعلی است.
سیاست بحث در تشکیلات ایده آل اجتماع است،و بازیگران فلسفه ی سیاسی عبارتند از،حکومت مطلقه،حکومت اشراف،حکومت عامه،سوسیالیسم،آنارشیسم و طرفداری از حقوق زنان.
بالاخره علم ماوراالطبیعه،بحث در حقیقت بازپسین اشیاء،یعنی طبیعت واقعی ماده (علم الوجود) و روان (روانشناسی متافیزیک) و نسبت روح و ماده و ادراک و معرفت و معرفت شناسی است.
چنین است اجزای فلسفه ولی در حال تفکیک زیبایی و لطف خود را از دست می دهد. ما آن را در کلمات بی جان تجریدیات و انتزاعیات مطالعه نخواهیم کرد! بلکه در شکل زنده و نابغه مورد بحث قرار خواهیم داد. هم از فلسفه های مختلف،هم از فلاسفه سخن خواهیم راند. وقت خود را با ائمه و شهدای فکر خواهیم گذراند! و خواهیم گذاشت تا اشعه ی تابناک روح آنها بر ما بتابد،تا بقول لئوناردو داوینچی،از عالی ترین لذت،یعنی لذت درک و معرفت بهره مند شویم !
سرفصل های کلی کتاب:
مقدمه و فایده ی فلسفه
فصل اول : افلاطون
فصل دوم : ارسطو و علم یونان
فصل سوم : فرنسیس بیکن
فصل چهارم : اسپینوزا
فصل پنجم : ولتر و روشنایی های فرهنگ فرانسه
فصل ششم : امانوئل کانت و مسلک ایدآلیسم آلمان
فصل هفتم : شوپنهاور
فصل هشتم : هربرت اسپنسر
فصل نهم : فریدریش نیچه
فصل دهم : حکمای معاصر اروپا (برگسون،کروچه،برتراند راسل)
فصل یازدهم : حکمای معاصر آمریکا (سانتیانا،جیمز،دیویی)
بیشتر
« در فلسفه لذتی وجود دارد،حتی در سراب بیابان های علم ماوراالطبیعه جذب و کششی هست. هر طالب علمی این معنی را تا هنگامیکه ضروریات قاطع حیات مادی،او را از مقام بلند اندیشه،به سرزمین پست مبارزه ی اقتصادی! فرود نیاورده است،درک می کند.
قسمت اعظم زندگی ما بی معنی است،و در تردید و بیهودگی هدر می رود . . . با این وجود حس می کنیم که اگر بتوانیم روح خود را بشکافیم،یک امر مهم و پر معنی در آن پیدا می کنیم،ما در جستجوی فهم اشیا هستیم و همواره در خود یک ندای مبهمی می شنویم که ما را بسوی این نخستین عشق به حکمت فرا می خواند. . .
بعضی از خوانندگان سخت گیر ممکن است اعتراض کنند! که فلسفه همچون شطرنج بی فایده، و مانند جهالت تاریک و مثل خوشی بی ثمر است!
آیا در حقیقت فلسفه بی ثمر است؟ به نظر می رسد که علم دائما در حال پیشرفت است، و حال آنکه فلسفه قلمرو خود را از دست می دهد. ولی این امر تنها بدین جهت است که فلسفه وظیفه ای سنگین و خطرناک دارد! و آن عبارت است از حلّ مسائلی که هنوز ابواب آن بر روی روش های علوم باز نشده است مانند:مسائل خیر و شر،زیبایی و زشتی،جبر و اختیار و ...
علم عبارتست از از مشاهده ی نتایج و تحصیل وسایل، فلسفه عبارت است از انتقاد و تنظیم غایات . . . علم بدون فلسفه مجموعه اموری است که نما و ارزشی ندارد و نمی تواند ما را از قتل و کشتار حفظ کند،و از یاس و نا امیدی نجات بخشد. علم دانستن است،و فلسفه حکمت و خردمندی.
به طور صریح و مشخص،از فلسفه ۵ قسم بحث،مفهوم می شود : ۱- منطق ۲- علم الجمال ۳- اخلاق ۴- سیاست ۵- ماوراالطبیعه.
منطق مطالعه در روشِ مطلوبِ غائیِ اندیشه و بحث است،مشاهده و درون بینی،قیاس و استقراء، فرض و تجربه،تحلیل و ترکیب،صور فعالیت انسانی هستند که منطق می خواهد آن را تهیه و تنظیم کند،این امر برای اغلب ما خشک و بی حاصل است! ولی با این همه پیشرفتهایی که در روش تفکر و مباحثات نصیب مردم شده است،از حوادث مهم تاریخ فلسفه محسوب میشود.
علم الجمال مطالعه ی شکل ایده آل زیبایی و فلسفه ی هنر است.
اخلاق مطالعه در رفتار کمال مطلوب است،و علم خیر و شر،و علم حکمت عملی و بقول سقراط علم اعلی است.
سیاست بحث در تشکیلات ایده آل اجتماع است،و بازیگران فلسفه ی سیاسی عبارتند از،حکومت مطلقه،حکومت اشراف،حکومت عامه،سوسیالیسم،آنارشیسم و طرفداری از حقوق زنان.
بالاخره علم ماوراالطبیعه،بحث در حقیقت بازپسین اشیاء،یعنی طبیعت واقعی ماده (علم الوجود) و روان (روانشناسی متافیزیک) و نسبت روح و ماده و ادراک و معرفت و معرفت شناسی است.
چنین است اجزای فلسفه ولی در حال تفکیک زیبایی و لطف خود را از دست می دهد. ما آن را در کلمات بی جان تجریدیات و انتزاعیات مطالعه نخواهیم کرد! بلکه در شکل زنده و نابغه مورد بحث قرار خواهیم داد. هم از فلسفه های مختلف،هم از فلاسفه سخن خواهیم راند. وقت خود را با ائمه و شهدای فکر خواهیم گذراند! و خواهیم گذاشت تا اشعه ی تابناک روح آنها بر ما بتابد،تا بقول لئوناردو داوینچی،از عالی ترین لذت،یعنی لذت درک و معرفت بهره مند شویم !
سرفصل های کلی کتاب:
مقدمه و فایده ی فلسفه
فصل اول : افلاطون
فصل دوم : ارسطو و علم یونان
فصل سوم : فرنسیس بیکن
فصل چهارم : اسپینوزا
فصل پنجم : ولتر و روشنایی های فرهنگ فرانسه
فصل ششم : امانوئل کانت و مسلک ایدآلیسم آلمان
فصل هفتم : شوپنهاور
فصل هشتم : هربرت اسپنسر
فصل نهم : فریدریش نیچه
فصل دهم : حکمای معاصر اروپا (برگسون،کروچه،برتراند راسل)
فصل یازدهم : حکمای معاصر آمریکا (سانتیانا،جیمز،دیویی)
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ فلسفه
با سلام
اگر دوستان کتابناک ناراحت نمیشن در این جا ازت بابت اپلود این کتاب تشکر می کنم.راستش بخش هائی از این کتاب رو مدتهاست اپلود کرده ام ولی نمی دونم چرا در سایت قرار نگرفت. البته نسخه ای که من دارم چاپ جدیدتر است به هر حال کتاب بسیار خوبی است که توسط قلم توانای ویل دورانت مرحوم مغفور به رشته تحریر درامده است و ترجمه روان و فاخر و بسیار خوب مرحوم اقای عباس زریاب استاد گرانقدر دانشگاه تهران نیز بر ارزش های این کتاب می افزاید. بعد از انقلاب اثار اقای مطهری و طباطبائی در فلسفه وروش رئالیسم را علیرغم چند بار خواندن هیچ نفهمیدم ولی یک بار مطالعه همین کتاب شناخت نسبتا جامعی از ارا و اندیشه های ارسطو رابرایم فراهم کرد.
به امید روزی که تاریخ فلسفه کاپلستون رو اینجا ببینیم :D
فصل کانتش عالیه . هیچ تاریخ فلسفه ای تو ایران ندیدم این قدر خوب تونسته باشه کانت رو ساده توضیح بده . :-)
یه دنیای بیکران ممنون