رسته‌ها
شاید ، روزی ، پرواز
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 23 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 23 رای
مردم معمولن بر این گمانند که شاعر گوشه ای خوش دارد و چیزی می گوید ! حال آنکه شعر می تواند زبان گویای همین مردم باشد اگر از زبان دردمندی صادر شود . معتقدم که هر کس به قدر درد هایش درمان می گیرد و به قدر شجاعتش از زندگی بهره می برد ، تا زندگی چه باشد...

دفتر سوم تقدیم به درد آشنایان صامت و صبور.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
55
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1391/12/14

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شاید ، روزی ، پرواز

تعداد دیدگاه‌ها:
16
نوش کن فرزانه مرد
جام لبریزان درد
هیچ عاقل ره نبرد
تا دوراهی نبرد
مستی و مجنونی ات
اینچنین بیداد کرد
اندرونت خون دل
چهره دردآلود وزرد
توعطش باش وبسوز
تارسی برآب سرد
زانکه درمان بیگمان
شدبه قدردردمرد
وای بر من
که چه آسان
دل رقاصه ی من
مست به دست سخن و شعر قلندر می لرزد
وای بر من
که عطش می سوزد
دل و ایمان مرا
پیش یک جرعه شرابی که قلندر می ریزد...
کی میاد بریم شکایت آقاجون
رد بشیم از این اسارت آقاجون
کی میاد با هم بریم پیش خدا
یه کمی حرف بزنیم از این ولایت اقاجون
کی میاد لوله کنیم دفتر مشق دردارو
بزنین تو سر وکول این حجامت آقاجون
کی میاد شادی کنیم تو فصل سرد
بزنیم آتیش به تاریکی غربت آقاجون
کی میاد وقتی که بارون می باره
به نگاه دزدکی ندیم رضایت آقاجون
خیر ببینی رفیق که لبخندبه لبمون آشنا کردی:-)
لطفت به این هیچ ، بسیار
دوستان آقای قلندر شاعر نیست. بهتر است بگوییم سارق!
این دفتر را دانلود کنید تا ببینید چگونه بی رحمانه حرفهای نگفتنی دلهامان را دزدیده!
کی میاد بریم شکایت؟
درود برشما برادر نازنینم.
خداراشکر که طبع مشکل پسند شما هم راصی شد :-) البته دفتر دوم اشکالاتی دارد.
بله، همینه که انتخاب کردید. این شعر از جنس همان ترجیع بند "خسته ام"دردفتردوم است و ای کاش کمی از تجربیات نازنین مرد،نادرابراهیمی می آموختیم و اینذقدر سر اختلافات بی ارزش پاب فشاری نمیکردیم. دردی دارد این خودزنی ماجماعت که ریشه درتاریخ داریم:-( نادرابراهیمی را دوست دارم با گالان و سولمازش_ آلنی اوجا و ملا قلیچش.
درود بر برادر بزرگوارم قلندر
این دفتر بنظر حقیر از دو دفتر پیشین برتر است، و اشعارش واقعا خوب است و ناب!
اشعاری داغ و نو و ترو تازه،هم اعتراض دارد،هم شور هم عشق،هم صفا،و هم دردهای یک مرد...
از نظر بصری نیز،در این دفتر ذوق و سلیقه خوشی به خرج دادید!
خوشمان آمد رفیق،آفرین...
دلم نمی آید 6 ندهم به این دفترتان دیگر!
این شعر را به خودتان تقدیم می کنم:
با ، هم
تواگر زندانی ، من نیز
تو اگر دردی و بی درمانی
من نیز
تو اگر خسته ز جور دگران
من براه تو شوم دل نگران

بازی دور و درازیست
هم آوازی گرگ
گاه با تو
گاه با من
سر این رشته دراز
دست تو یخ بسته
دست من نیز
دست در دست بنه
هُرم دستان تو را
دست من کم دارد

آنچه در فکر تو است
در فکر من نیز
صلح و آبادی و آزادی
به تساوی ، برای همگان
تو اگر آبادی
من نیز
تو اگر آزادی
من نیز.

..................................
اشعار بهتر از آنست که بخواهم،در یک کامنت بنویسم،باشد برای بعد....
دوستان حتما این دفتر را دانلود کنند و بخوانند ! پشیمان نمی شوند...
تجربه های یک مردِ پر درد ، در زمانه ای پر خفقان و سرد ، در قالب اشعاری ناب و بی هم آورد !
بهترین ها را برایتان آرزو دارم عباس عزیز:x
شاید ، روزی ، پرواز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک