رسته‌ها
نازنازی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 8 رای
در کتاب زندگی ساده و خوش و خرم یک خانواده روستایی نقل شده است .در این قصه, یک زن و مرد سختکوش روستایی در زمین کشاورزی خود دو بار سکه‌ای پیدا می‌کنند و با آن به تدریج تعدادی مرغ و خروس و بز و گوسفند و میش می‌خرند و با پرورش آنها بر تعدادشان می‌افزایند و در همین مدت نیز صاحب دختر خوب و قشنگی می‌شوند که اسم او را ستاره می‌گذراند ........
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
28
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1391/12/10

کتاب‌های مرتبط

زیر درخت مقدس
زیر درخت مقدس
3.3 امتیاز
از 3 رای
مردان فردا
مردان فردا
4.2 امتیاز
از 26 رای
دانای دانایان
دانای دانایان
0 امتیاز
از 0 رای
فلفلی و آنتون
فلفلی و آنتون
4.2 امتیاز
از 163 رای
قصه ها
قصه ها
4.6 امتیاز
از 18 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نازنازی

تعداد دیدگاه‌ها:
7
دوستان با توجه به شرایط اقتصادی کشورمون امثال من و شما حالا حالاها باید منتظر باشند که اون روز رو ببینیم شایدم عمرون کفاف نده اون روز رو ببینیم البته ارزو بر جوانان عیب نیست به امید اون روز

البته سفر به انور آب آرزو نیست رویا نیست خیال نیست.
باید به جایی برسیم که خارجی ها آرزوی سفر به ایران رو داشته باشن. دور نیست زمانی که این اتفاق بیافته. اونوقت وقتی یه انگلیسی اومد ایران همون بلایی رو سرش میاریم که تو انگلیس سر ایرانی ها میارن.
تو یکی از قسمتهای انیمیشن پلنگ صورتی که قبل از انقلاب پخش میشد، یه روز پلنگ صورتی میخواسته به دور دنیا سفر کنه اما نمیدونسته کجا بره برای همین میشینه با خودش فکر میکنه و بین همه ی کشورهای جهان چهارتاشونو اتخاب میکنه که در نهایت از بین این چهارتا یکیش رو انتخاب کنه.....
حالا میدونید که یکی از چهار گزینه ی انتخابی پلنگ صورتی برای مسافرت کجا بود؟
ایران. بله ایران.

تلافی کردن اصولا کار درستی نیست رفتار ایرانی ها فکر نکنم جوری باشه که بخوان تلافی کنن.
همین که پیشرفت ما رو ببینن از هزارتا تلافی کردن براشون سخت تر و دردناک تره.
توجه کردید اینا گندم و جو میکاشتن بعد سکه طلا برداشت میکردن از سر زمین! یا مثلا جای کاشتن گندم و جو اگه می افتادن به جون زمین و کلا شخم میزدن احتمالا 6 ماهه با سکه های که پیدا میکردن بارشون رو میبستن و میرفتن اونور آب و ستارشون هم میشد آنجلینایی الیزابتی چیزی!
البته منظور اصلی رو خوب منتقل میکنه داستانش و اونم اینه که سکه های که بدست میاد حاصل دسترنج و تلاشی هست که سر زمین دارند.
خدا بیامرزه آقای کی مرام رو

این پیامی که گذاشتید ،برای کودکان کتابناکی بد آموزی دارد.باید بگیم هرکس با تلاش و کوشش + مقدار زیادی شانس میتونه به تمامی آرزوهاش برسه.مثل آرزوی سفر موقت به اونور آب!
کودکان!اگر به شانس بزرگی دست یافتید به فکر مهاجرت و فرار مغزها نباشید در میهن خود بمانید و به آن خدمت کنید.:-)
روح آقای کی مرام شاد...
[quote='arminjoon']در این قصه, یک زن و مرد سختکوش روستایی در زمین کشاورزی خود دو بار سکه‌ای پیدا می‌کنند...[/quote]
توجه کردید اینا گندم و جو میکاشتن بعد سکه طلا برداشت میکردن از سر زمین! یا مثلا جای کاشتن گندم و جو اگه می افتادن به جون زمین و کلا شخم میزدن احتمالا 6 ماهه با سکه های که پیدا میکردن بارشون رو میبستن و میرفتن اونور آب و ستارشون هم میشد آنجلینایی الیزابتی چیزی!
البته منظور اصلی رو خوب منتقل میکنه داستانش و اونم اینه که سکه های که بدست میاد حاصل دسترنج و تلاشی هست که سر زمین دارند.
خدا بیامرزه آقای کی مرام رو
بسیار عالی 8-)8-)8-)8-):D
خوندن این کتابو به همه ی کودکان کتابناکی زیر 6 سال توصیه میکنم.
نام کتاب برگرفته از نام یک گربه ی ملوس است که متعلق به دختری به نام ستاره است.:-)
عاشق این کتاب هام که آخرش میگه: و اونها تا آخر عمر با خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کردند.......
یکی از نکات خوب این کتاب نقاشی های زیبای اونه که کار خانم ژیلا هدایتی:x
در کتاب مصور رنگی حاضر زندگی ساده و خوش و خرم یک خانواده روستایی نقل شده است .در این قصه, یک زن و مرد سختکوش روستایی در زمین کشاورزی خود دو بار سکه‌ای پیدا می‌کنند و با آن به تدریج تعدادی مرغ و خروس و بز و گوسفند و میش می‌خرند و با پرورش آنها بر تعدادشان می‌افزایند و در همین مدت نیز صاحب دختر خوب و قشنگی می‌شوند که اسم او را ستاره می‌گذراند ........
نازنازی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک