سقوط
نویسنده:
آلبر کامو
مترجم:
امیر لاهوتی
امتیاز دهید
✔️ کتاب سقوط، رمانی فلسفی نوشته ی آلبر کامو است که برای اولین بار در سال 1956 انتشار یافت و آخرین اثر داستانی کامل شده ی این نویسنده ی فرانسوی به حساب می آید. داستان، در آمستردام می گذرد و دنباله ای از تک گویی های دراماتیک ژان باپتیست کلامنس در توصیف زندگی اش برای یک غریبه، آن را شکل داده است. کلامنس به شکلی اعتراف گونه، ماجرای موفقیتش به عنوان یک وکیل مدافع ثروتمند و پاریسی مورد احترام همکارانش را تعریف می کند. بحران و در نهایت «سقوط» کلامنس از جلال و جبروت گذشته اش، به گفته ی خود او، یادآور رمان سقوط آدم از باغ عدن است. این اثر، بن مایه هایی چون بی گناهی، حصر، عدم وجود و حقیقت را مورد واکاوی و کنکاش قرار می دهد. فیلسوف اگزیستانسیالیست، ژان پل سارتر در ستایش این اثر، آن را «احتمالا زیباترین و درک نشده ترین» کتاب کامو توصیف کرده است. کتاب سقوط، تلاشی است برای توضیح این که بشر چگونه قادر است چنین اعمال پلید و زشتی را در جهان مرتکب شود.
سقوط را بسیاری از منتقدین جوابیه ای صریح اللحن از سوی کامو به سارتر و در کل به تمام روشنفکران فرانسه و حتی خودش می دانند و در واقع کامو با پرداختی سمبولیستی احوالات و کارکردهای آن روز روشنفکران فرانسوی را بازگو می کند که دعوای لفظی ای که قبل از نوشتن سقوط بین کامو و سارتر در گرفت خود نیز بر این مدعا صحه می گزارد.
بیشتر
سقوط را بسیاری از منتقدین جوابیه ای صریح اللحن از سوی کامو به سارتر و در کل به تمام روشنفکران فرانسه و حتی خودش می دانند و در واقع کامو با پرداختی سمبولیستی احوالات و کارکردهای آن روز روشنفکران فرانسوی را بازگو می کند که دعوای لفظی ای که قبل از نوشتن سقوط بین کامو و سارتر در گرفت خود نیز بر این مدعا صحه می گزارد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سقوط
جملاتی فوق العاده زیبا و سرنوشت ساز که از نگاهی زیبا و منحصر به فرد تراوش کرده است!
جمله ای که من از این کتاب خیلی دوست داشتم و روی برچسبم هم نوشتم :
((گاه تشخیص باطن کسی که دروغ می گوید از کسی که راست می گوید آسانتر است.... ))
با تشکر از mohammad abedi
سقوط نام کتابی است از آلبر کامو، نویسندهٔ مشهور فرانسوی. این کتاب که نخست در سال ۱۹۵۶ منتشر شد، رمانی است فلسفی که از زبان ژان باتیست کلمانس (=یحیای تعمیددهندهٔ نداکننده) که وکیل بوده و اینک خود را «قاضی توبهکار» میخواند روایت میشود. او داستان زندگیاش را برای غریبهای اعتراف میکند.
ژان باتیست کلمانس در رستورانی به نام "مکزیکو سیتی" با غریبه ای - که در اصل خواننده کتاب است- آشنا میشود و داستان زندگی اش را برای او بازگو میکند. ژان باتیست تعریف میکند که وکیلی تراز اول در پاریس بوده و زندگی بسیار موفقی داشته است . اما شبی که در حال گذشتن از پلی در پاریس بوده، زنی را میبیند که بصورتی غیر عادی به لبه های پل نزدیک شده است. ژان باتیست با بی توجهی از کنار زن میگذرد. بعد از چند قدم، صدای برخورد شیئی با آب را میشنود، اما -برخلاف تمامی ارزشهایی که خود، ظاهرا، در طول اعترافاتش به آنها پایبندی نشان میدهد- هیج کاری نمیکند. این اتفاق بر زندگی موفق او -به عنوان وکیل- تاثیر بسزایی می گذارد.
ژان پل سارتر فیلسوف اگزیستانسیالیست معاصر این رمان را «زیباترین و فهمناشدهترین» کتاب کامو میخواند. کتاب به صورت مونولوگ دوم شخص نوشته شده است. این کتاب با ترجمهٔ فارسی شورانگیز فرخ نیز بچاپ رسیده است.