رسته‌ها
عبور از خاتمی
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 110 رای
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 110 رای
نویسنده: جمعی از نویسندگان

این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
148
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/01/15

کتاب‌های مرتبط

عشق رئیس جمهور
عشق رئیس جمهور
4 امتیاز
از 30 رای
روز قتل رئیس جمهور
روز قتل رئیس جمهور
4.6 امتیاز
از 34 رای
The Post-American World
The Post-American World
4.8 امتیاز
از 4 رای
ISIS, Iran and Israel
ISIS, Iran and Israel
3.4 امتیاز
از 21 رای
شریعتی و فلسطین
شریعتی و فلسطین
4.4 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی

تعداد دیدگاه‌ها:
1557
خطاب به دوست عزیز جناب میکرولب
میشه تماشاچی بود و فقط نگاه کرد و در انتخابات شرکت نکرد
اما تجربه نشان داده که مخالفان من و شما همیشه از قهر ما بیشترین استفاده رو بردن
برای اونها رای دادنه ما گزینه خوب و رای ندادنه ما گزینه خوبتر به حساب می آید
پس ما حداقل خوبترمان را با قهر خودمان از آن آنان نکنیم درواقع با اینکار باعث تسریع فرایند رادیکالی نظام خواهیم شد که تبعاتش به مراتب بیشتر از شرایط فعلیست
من و شما در شرایط و موقعیتی نیستیم که بر اساس چکیده باورها و ایدآلهامون قدم برداریم چون این فرصت از خرداد84از ما گرفته شد بنابراین ما از هیچ دوباره شروع میکنیم
چون چاره ای نداریم وگرنه همه میدانند که در پس رای ما چه حوادثی پشت پرده انتظارمان را میکشد سکوت هیچ دردی را درمان نخواهد کرد دیکتاتورها تحریم مدنی را نمیشناسند
و هیچ تاثیری بر ادامه روند دیکتاتوریشان ندارد
دوست عزیز djcj
شاید نحوهی نگاه من به موضوع جور دیگری باشد که این اختلاف نظر را بوجود آورده دلیل دعوت من به شرکت در انتخابات این است که کلا نظرم این است که گوشه ای نشستن و عابد و زاهد شدن و دست از آلودگی ها شستن و بهشت را برای خود خریدن را قبول ندارم و لی حاضرم در جمع باشم و حتی اشتباه کنم حتی اگر باعث شود در نهایت در جهنم سرنگون گردم اما امیدم این است که شاید بتوانم با دیگر عزیزان جمع را به صلاح برسانم و نه فقط خود را.
شما خود نیز میگویید امروز با دیروز تفاوت دارد بنده نیز قبول دارم و به همین دلیل میگویم امسال اوضاع بهتر از آن است که فکر میکنید. دودستگی ایجاد شده در میان برگزار کنندگان انتخابات(و چه بسا چند دستگی) باعث شده که احتمال دستکاری پایین بیاید موضوعی که 4 سال پیش امکانش بسیار بالاتر بود.چرا به اختلافات پشت پرده توجه نمیکنید؟؟؟
درست است که من و همنوعان من به بندهایی از قانون اساسی ایراد داریم اما توجه شما را جلب میکنم با این موضوع که اگر ما به اصول انگشت شماری در قانون اساسی خرده میگیریم مدعیان صیانت از قانون اساسی در واقع بجز به چند اصل که به تعداد انگشتان دست نمیرسد پایبندند!!! اصوا قانون اساسی را بخوانید تا متوجه منظورم شوید.
همین قانون اساسی با همه ی کاستی ها اگر درست اجرا شود و بدون تمتمیت خواهی به انجام رسد اوضاع بسیار بهتر از آن خواهد شد که میپنداریم.
حرف من این است که با تمام اشکالات موجود باز هم باید تلاش کرد تا بهترین نتیجه را از کمترین امکانات برد. حرف من پیروی از دیگران در انتخابات نبود بلکه برعکس مقابله بود.
روشنگری و پیشروی چه سنخیتی با پا پس کشیدن دارد دوست گرامی؟؟
اگر من گفتم مردمی که باید بیایند می آیند بعد هم گفتم موضوع خوب بودن یا بد بودن امدن تیست بلکه نفس آمدن است و میدان را پر کردن و این آمار را در جواب کسانی دادم که میگویند حضور ما خوراک تبلیغاتی سیستم می گردد. حرف من این است خوراک وجود دارد چه ما بیاییم و چه نیاییم.
حرف من نیز این است که نگذاریم هل من ناصر ینصرنی را با هلهله و دف خاموش سازند آیا دور نگه داشتن خود از میدان به معنای حمایت است؟؟؟؟ هیهات
آیا در زمان آقای خاتمی اوضاع بهتر بود یا اکنون؟؟ آیا فکر نمیکنید دوران ایشان میتوانست بهترین دوران برای گذار از تمامیت خواهی به دموکراسی باشد؟؟ مگر آن زمان هم همین قانون اساسی را نداشتیم؟؟ من نمیخواهم بگویم همه چیز خوب و خوش بود ولی صدها برابر بهتر از امروز بود.
پس چرا نشد؟؟ غیر از اینکه حامیان عبور از خاتمی و تندروان آنچنانی شرایط را به گونه ای رقم زدند؟؟ غیر از این بود که تندروی و عجله برای دست یابی به هدف و تزریق بیش از اندازه آرمان ها به جامعه باعث شد رقیب از فرصت به دست آمده تمام استفاده راببرد و چون سوارکاری ماهر دوباره بر پشت اسب نشیند؟؟؟ بدن برای قوی شدن به تمرین مستمر نیاز دارد نه اینکه با یک تمرین سنگین عضلانی در یک روز باعث مرگ و یا آسیب دیدگی شدید عضلات گردیم.
ما هر چه میکشیم یا زا تندروی ست یا گوشه گیری به معنای اعتراض.
حرف من این است ما به دوران گذار نیازمندیم و این دوران به دست نمیآید مگر اینکه خود بخواهیم و اعتقاد دارم عدم حضور سیاسی باب دل رقیب است چرا که او از حضور طرفداران خود مطمئن است. عدم حضور یعنی بر سر کار آمدن تحجر کامل.تحجر کامل یهنی احتمال بالای جنگ.جنگ یعنی...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
( در ضمن ویرایش!
اگر تند رفتم ببخشید)
اطاعت امر دوست گرامی kevin123 :
جمعه 24خرداد : احتمالا در سنگر تولید مشغول اضافه کار خواهم بود !!!
عصر یک شانه تخم مرغ میخرم به قیمت 1.5 دلار و سپس پاشنه ی در بنگاه ها را در پی خانه ای با اجاره ی کمتر از جا در خواهم آورد . بعد از شام تا نیمه شب دنده ی صد تا یه غاز عوض خواهم کرد به جبران کسری بودجه !!!
شنبه صبح ساعت 6 از خانه میزنم بیرون به مقصد همان سنگر تولید کذایی و به تنها چیزی که فکر نمیکنم قول و وعده های رییس دولت آتی است ، بیشتر فکرم دور میزند در هوای هزینه پیش دانشگاهی این یکی و نمونه دولتی آن یکی برای سال تحصیلی آینده ، قرص های مادر که گیر نمی آید و داروی آرتروز خودم . میدانم که گره گشایی این گره های کور از اختیارات و توان رییس دولت آینده خارج است و از عمر دولتش نیز .
چیزی که می بینم دندانی است از ریشه فاسد که مجال پر کردن و عصب کشی و روکشش نمانده است . زیر لب زمزمه است : گندم از گندم بروید جو ز جو :D
همگی دستشان در یک کاسه است
-----------
به گزارش صدای آمریکا (VOA) روزنامه دیلی تلگراف در مقاله ای تحت عنوان “ایران و معمای بزرگ درجه دکترا از گلاسکو” ادعای آقای حسن روحانی مبنی بر داشتن درجه دکترا از دانشگاه گلاسکو اسکاتلند را به پرسش گرفته است.
خبرنگار صدای آمریکا از لندن درباره ابهام های موجود در مدرک تحصیلی آقای حسن روحانی گفت: «زمان و مکان دریافت درجه دکترای ایشان به صورت یک معما در آمده است.»
وی در تبیین معمایش افزود: «در بیو گرافی آقای روحانی که از او رسما با عنوان دکتر روحانی یاد می شود، نوشته شده بود که از دانشگاه گلاسکو درجه دکترای حقوق دارد؛ اما به نوشته خبرنگار دیلی تلگراف یک وب سایت به نام Iran election watch به نقل از سخنگوی دانشگاه گلاسکو خبر می دهد که هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد شخصی به نام روحانی در این دانشگاه تحصیل کرده باشد. پس از آن در مستندی که از سوی کمپین روحانی تهیه و پخش شد نام دانشگاه را از گلاسکو به “گلاسکو کالدنیان” تغییر دادند.»
گوینده صدای آمریکا از گزارشگرش پرسید: «آیا اصلاح نام دانشگاه این ابهام را برطرف نکرده است؟»
بیژن فرهودی این طور پاسخ داد: «مطمئنا کمپین آقای روحانی امیدوار بود که این طور شود؛ اما در فیلم مستند آقای روحانی با این که به زمان تحصیل او در اسکاتلند اشاره ای نمی شود ولی از صحبت های راوی فیلم چنین برداشت می شود که آقای روحانی در دهه ۷۰ میلادی که از مخالفین فعال شاه بوده، در اسکاتلند تحصیل می کرده است. مشکل این است که دانشگاه گلاسکو کالدنیان در سال ۱۹۹۳؛ یعنی چهارده سال پس از سقوط رژیم شاه تأسیس شده است.»
خبرنگار صدای آمریکا در ادامه تلاشش برای حل این معمای بزرگ افزود: «به نوشته دیلی تلگراف وقتی یک خبرنگار این تناقض را به یکی از هواداران روحانی یادآور شد، وی لینک سایت یک روزنامه را نشان می دهد که در آن ادعا شده است روحانی درجه دکترایش را در سال ۱۹۹۹ با نام خانوادگی فریدون دریافت کرده است.»
فیلم مربوط به خبر
بیژن فرهودی این پاسخ را قانع کننده ندانست و معما را همچنان پابرجا دانست. وی ادامه داد: «مشکل این توضیح این است که در این تاریخ آقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت، رئیس هیأت نمایندگی در مذاکرات هسته ای و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است و دوره ای بسیار پر مشغله داشته است.»
وی سخنانش را با این عبارت به پایان رساند: «به قول یک تحلیلگر، آقای روحانی باید یک انسان با قدرت های فوق العاده غیر طبیعی باشد که بتواند ضمن دبیری شورای عالی امنیت ملی، تز دکترای حقوق خودش را هم بنویسد.»
منبع : انعکاس
دوستان من بحث ها رو دنبال می کنم.
خواهش می کنم هر دو طرف موافق و مخالف رای دادن روز و هفته ی بعد از انتخابات رو با توجه به رای دادن و ندادن خودشون توصیف کنن. هدفم این هست که بدونم هر کدام از طرفین چه آینده ای برای کارشون در نظر دارند.
من شخصا موافق رای ددن هستم ولی خیلی روی تصمیمم محکم نیستم دوست دارم نظر دوستان مخالف رو هم بدونم.
متشکرم
خیلی کوتاه فسقلی جان :
درست که فوتبال عین زندگی است ولی زندگی ، فوتبال نیست ! پس قیاستان اشتباه است .
اما اینکه مردمی هستند که می آیند از آن حرف هاست . بقول عبدالمطلب ؛ من خداوند اشتران خویشم ،کعبه را خداییست که گر خواهد حفاظت کند :-)
ما باید دنباله رو باشیم یا روشنگر و پیشرو ؟؟؟!!!! یکپارچگی در مقابله ی مداراگرانه است یا شعبه شعبه شدن در ستادهای انتخاباتی ؟ انتظار پاسخ روشن تری داشتم در جواب پرسش آخرم:-)
و اینکه 88 اشتباه کردید که رای ندادید و اینبار به نظر حقیر اشتباه می فرمایید که رای میدهید . شرایط امروز و 88 متفاوتند دوست من ، نمیتوان بر اساس تنها نام "انتخابات " حکم کرد . بنده هم در 72 و 76 تبلیغات چی هاشمی و خاتمی بودم . آن روز شرایطی داشت و امروز شرایطی دیگر .
نفرمایید برادر : آن 15000 نفر ماموم پشت سر مسلم هم نگاه به بغل دستیشان کردند که شد ندای هل من ناصر ینصرنی و ولوله ی دف و کل کشیدن خصم در پاسخش (!)
شاد باشید.
دوست گرامی djcj ابتدا بگویم شخصا اخلاقم به گونه ایست که حتی اگر نزدیکترین دوستم کل نظرم را اشتباه بداند ناراحت نمیشوم و مجموعا دوستی را ورای نگاه سیاسی افراد میدانم و شاهد این حرفم هم این است که الان هم دوستانی دارم که بسیجی دو آتشه اند و هم کسانی که کلا مخالف آنهایند و یا خدا پرست و آته ایست در میان دوستانم وجود دارد.شاید خیلی ها بگویند این به خاطر روشن نبودن مواضع من است اما کسانی که من را زا نزدیک میشناسند میدانند در گفتن آنچه حقیقت میدانم ابایی ندارم همان طور در پذیرش اشتباهاتم.
من خود از کسانی هستم که دوره ی قبل که خیلی از دوستان رای دادند رای ندادم چرا که مانند ایشان فکر میکردم اما گذر زمان و نگاه تقریبا خالی از حب و بغض به موضوعات رایج در کشور باعث شد نتیجه بگیرم که راه را اشتباه رفته ام.
دوست عزیز من به هیچ وجه گفته های شما را تکذیب نمیکنم اما نکته ای که در کامنت های قبلی هم به آن اشاره کردم این است که اصولا در شرایط فعلی و باتوجه به واقعیت جامعه(نه آرمانگرایی) عدم حضور ما باعث کمرنگ شدن انتخابات نمیشود چرا که خیلی افراد هستند که با جان و دل و به دلیل تکلیف دانستن در انتخابات شرکت میکنند. دوست گرامی من در ایران زندگی میکنم و با روحیات مردمم آشنا هستم(بحث بر سر خوب یا بد بودن این روحیات نیست) من بر اساس واقعیات حرف میزنم و نه آنچه که دوست دارم ببینم.در انتخابات مجلس در سال گذشته حدود 31 میلیون نفر که حدود 64درصد واجدین شرایط رای دادن بوده اند شرکت کردند(بنده شرکت نکردم) و مطمئنا دوستانی که امروز هم انتخابات را تحریم کرده اند در آن انتخابات شرکت نکردند.(شاید برخی بگویند تقلب بوده و مردم نیامده اند اما منی که با چشمان خودم حضور گسترده مردم را میبینم که نمیتوانم بگویم این مردم در صف نان اند و نه رای! و شاید عده ای بگویند که بالا رفتن آمار انتخابات مجلس به بحث قبیله گرایی مناطق کوچک برمیگردد که ارا را بالا میبرند در پاسخ این عزیزان هم میگویم اگر عدم شرکت در انتخابات به خاطر عدالت خواهی آنقدر کم ارزش باشد که به خاطر قبیله گرایی ترک شود پس نباید به آین مردم دلخوش بود و نتیجه اینکه باز هم 64 درصد حداقل خواهند آمد!!)خب نتیجه چه بود؟؟؟ 31 میلیون آمدند حال چه کار درستی کردند یا غلط بحثی نیست بحث بر سر این است که آنانی که باید میآمدند آمدند و بنابرین شور به پا شد چه با ما و چه بی ما.
حرف من این است که شما و سایر دوستان بر چه اساسی میگویید که وقتی دیگران شرکت نکنند حکومت حساب کار دستش میآید؟؟ من این نظر شما را رد نمیکنم بلکه میگویم واقع بین باشید.مردم ما همین مردمی اند که در اواخر سال 90 و اوایل 91 با حضور 64 درصدی در انتخابات مجلس آن شوری که حکومت میخواهد را نشان دادند.
حرفمن این است که واقع بینی میگوید مردم میآیند(چه خوب و چه بد) حال ما مانده ایم و میگوییم نمی آییم.این نیامدن در مقابل آن آمدن هیچ نتیجه ای ندارد.
حرف من این است که وقتی دیگران حتما می آیند ما هم باید بیاییم تا لااقل آمدن آنها را خنثی کنیم.
من برای حمایت از آن همه خون ریخته شده میگویم بیاییم و نه سازش با ستمکار.در خانه نشستن و اعصاب خودر ا به هم ریختن و ناسزا گفتن هیچ اثری بر ستمکار ندارد و تنها یک اثر دارد و آن هم این است که خودمان را از بین ببریم.
باز هم تکرار میکنم عدم حضور ما زمانی که دیگران به اندازه ی کافی حاضر میشوند فقط به یک چیز منتج میشود و آن هم توسری خوردن بیشتر ماست.برای لحظه ای این پرده ی خشم و غضب را از روی دیدگانمان کنار بزنیم شاید راه بهتری بیابیم.
باز هم میگویم تمام ناراحتی ها و خشم ها درست اما گاهی باید خشم را در دل خود نگاه داشت و با آرامش سعی در درست کردن کارها داشت.

رها کردن بازی در اعتراض به داوری تنها یک نتیجه دارد:
3 بر 0 به نفع تیم حریف و در ادامه شاید محروم شدن ما از بازی کردن!!!!!!!
نمی دونم چرا یه حسی بهم می گه انتخابات به دور دوم کشیده می شه . دوستان دیگه با نظر من موافقن؟

البته بانو گیلدخت
این تدبیری هست تا رییس جمهور آینده با کمترین اختلاف رای (حداقلِّ حداکثر) برگزیده بشه تا بعدها در مقابل رهبری ، مدعی نباشه!
در سال 88 آقای احمدی نژاد همین مورد رو مطرح کرد و مدعی شد با 24 میلیون رای ، پایگاه مردمی قوی تری از رهبری داره چون خبرگان رهبری در اون سال رای خیلی کمتری آورده بود!
اگر خاطرتون باشه در واکنش به این ادعای آقای احمدی نژاد ، رهبری گزینه پارلمانی کردن حکومت رو مطرح کرده بود.
پیش بینی میکنم دور دوم بین جلیلی و روحانی باشه و درنهایت روحانی با اختلاف کمی پیروز خواهد شد.
با اینکار رهبری به مردم ثابت خواهد کرد که : در این کشور میزان رای مردم است.من طرفدار جلیلی بودم ولی ملت روحانی رو انتخاب کرد!
خطاب به دوست عزیزم فسقلی :
اگر دایما نتایج یکسان و نامطلوب میگیرید باید راه های جدیدی را تجربه کنید . بقول دوستمان جناب پرویز خان این همه رای دادیم چه نتیجه ای گرفتیم در حالیکه حتا یکبار هم تحریم نکردیم . شاید روش مبارزه ی گاندی و ماندلا را مد نظر داشته باشی ولی دقیقا برعکسش عمل میکنی . یک تجربه ی جدید چه واهمه ای دارد که بر اساس اصالت ایده و ذهن گرایی از تجربه و عمل گریزانید ؟ آیا عمل باید صرفا واکنشی منفعلانه به کنش حریف باشد ؟ آیا سکوت و قعود بجا روی دیگر سکه ی معتقدات مکتب شما نیست ؟ آیا همیشه باید شور حسینی داشت ؟ صبر و سوکت حسنی فراموش ؟ فسقلی جان پیگیر نشو که من که هستم چرا که از من بودم خسته شده ام ولی آیا طبق عقیده ات نباید در برابر اعمالت پاسخگو باشی ؟ خون های ریخته از تیغ وقاحت 88 فراموش ؟؟؟ آیا بیاد می آوری قصه ی اشتران مرد کاروان سالار و هارون و موسای کاظم را ؟ رضیت بالفلان ملکا و انا مملوکه شعارت شده رفیق قدیمی ؟؟؟!!!
آیا قطعا و یقینا به حقانیت رای و نظرت ایمان داری که خلق را به آن می خوانی ؟ در صفحات پیش نوشتم : 12/1/58 یقین پدرانمان دوصد برابر ما بود و حتا شوق و انگیزه شان . چرا امروز فرزندان و نوه هایشان لعنتشان میکنند ؟؟؟ واقع بین باش رفیق . شان روشنفکران دلسوخته و فرهیخته بیش از شرکت در سیرک است .
اول صبح جمعه اصغر از شیفت شب کارخانه باز میگردد و جایش را به اکبر ،همکارش میدهد . هر دو روزمزد و در فکر وام و قسط و حیزان دستمزد 480 هزار تومانی .
مریم نیز از شیفت شب بیمارستان باز میگردد و جایگزینش رویاست .... قصه ایست پر غصه دل خون و شکم گرسنه و تن برهنه این ملت . این دلسوزان هلاک خدمت در این 8 سال که دیوانه وار دنده عقب میرفتیم درکدام سوراخ خزیده بودند که حالا هل من مبارز میطلبند . در کدام ماه عسل بودند که حال نامزد "خدمت آقا " و "حشمت خانم"شده اند؟؟؟؟
والله که از 57 تا حال هنوز جواب نگرفته ام که سنخیت فداییان اکثریت و توده ای ها با انقلاب اسلامی چه بود ، حال هم نمی فهمم سنخیت دعوت سکولارها ، آتئیست ها و آگنوستیست ها از یک سو و ملی مذهبیون مخالف قرائت فاشیستی از دین از سوی دیگر با شرکت در انتخابات حکومتی که نامبردگان ، خود از مخالفان آن هستند چیست ؟؟؟!!!!
آخر این چه پارادوکس کمیکال تراژیکی است که در انتخاباتی شرکت کنید که به برگزار کننده اش بی اعتقادید و نیز میدانید که منتخبش اول قسمی که خواهد خورد خلاف طبعتان است بزرگواران ؟؟؟ این است منطق شما ؟؟؟!!!!
ما تحریمیون را قانع نکنید . با خودتان در آینه روراست باشید ;-)
لم توقولون ما لا تفعلون . کبر مقتا عند الله
بنده در انتظار پاسخ و بحث نیستم . خود را در زحمت نیندازید .
نمی دونم چرا یه حسی بهم می گه انتخابات به دور دوم کشیده می شه . دوستان دیگه با نظر من موافقن؟
عبور از خاتمی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک