عبور از خاتمی
درباره:
سید محمد خاتمی
امتیاز دهید
نویسنده: جمعی از نویسندگان
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
بیشتر
این کتاب شامل مقالاتی است از بزرگان جریان اصلاح طلبی در ایران:
سعید حجاریان
حسین بشیریه
علیرضا علوی تبار
محسن آرمین
علیرضا جلایی پور
هاشم آقاجری
محمد رضا تاجیک.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/01/15
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عبور از خاتمی
با معیار پروفسور حسابی بسنجید همه چیز روشن است...
حق یارتان[/quote]
باید بدونی بیچاره دکتر حسابی این حرف چه سالی زده!
تا هوا تازه شود!
با معیار پروفسور حسابی بسنجید همه چیز روشن است...
حق یارتان
این «آخوند» قطعا با مصدق همطراز نیست.به هیچ عنوان این دو را با هم مقایسه نمی کنم.اما قطعا از امینی بزرگ تر و پاک تر است و تاریخ نشان خواهد داد و ما که سن و سالی نداریم احتمالا در کتاب های تاریخ بچه هایمان خواهیم خواند:این «آخوند» یکی از شریف ترین و پاک ترین سیاست مداران تاریخ معاصر ایران بود که ما ملت قدر او را ندانستیم و بی عرضه و ترسو و بی عمل و تدارکچی و... لقبش دادیم چون:آلزایمر تاریخی نداشتیم[/quote]
تاریخ را فاتحان می نویسند.
منتظر باشید تا اون روزی که بخوانید که خاتمی از پاکترین ها و شریفترین ها بود ...... :))
[/quote]
زمانی حزب توده کاریکاتور زنده یاد مصدق را در روزنامه هایشان می کشیدند و زیرش سخنانی با این محتوا می نوشتند:پیرمرد فئودال نوکر امپریالیست و... .مدافعان او هم «مرتجع» لقب می گرفتند. من شک ندارم که به جز چند تن از رهبران حزب توده باقی اعضای آن جوانانی بودند که واقعا صادقانه و از ته دل فکر می کردند که دارند خدمت می کنند فرقشان این بود که آلزایمر تاریخی نداشتند...بعد که مصدق کودتا شد بیشترین شکنجه ها و اعدام ها نصیب همین توده ای ها شد و تومار این حزب تا سال 1357 پیچیده شد.
یک زمان دیگر تقریبا ده سال بعد از این واقعه جبهه ی ملی دوم شامل کسانی مانند بختیار و بازرگان و سنجابی و خنجی و... این حرف ها را درباره ی علی امینی می گفتند:این همانی بود که وزیر مالیه ی کابینه ی زاهدی شد.این همانی بود که قراردار کنسرسیوم را امضا کرد و ... .خلیل ملکی بیچاره را از جبهه ی ملی اخراج کردند و سازشکارش لقب دادند.من شک ندارم این چهار شخصیتی که نام بردند همه از پاک ترین سیاست مداران ایران بودند.فرقشان این بود که آلزایمر تاریخی نداشتند...بعد که شاه از این موقعیت حداکثر بهره را برد چند نفر اوباش را فرستاد دانشگاه تهران برای برهم زدن یک تجمع ساده و بگیر و ببند راه انداخت و علی امینی را کنار زد دور مبارزه از 42 به بعد دست چه گروهی افتاد؟(خئدتان حدس بزنید)
[quote='persianking']دست کم از چشمان ندا شرم کنید..[/quote]
کار ما از این شرم ها گذشته.بیش از 150 سال است که به این چشم ها شرم نکردیم این یکی هم رویش.اگر می خواستیم این گونه شرم کنیم سال 88 هم باید به چشم های قبلی شرم می کردیم.سال 76 هم باید به چشم های قبلی تر شرم می کردیم و همین طور برگردید به عقب تا میرزا جهان گیرخان و صوراسرافیل و ...
هر کسی در این سایت چهارتا کامنت من را خوانده باشد می داند از من چقدر بعید است بعد از عکس برتراند راسل و آتش جهنم! عکس یک «آخوند» و بگذارم در آواتارم.اما می دانید چیست؟اینقدر این ملت در دوره های مختلف خواست مدینه ی فاضله درست کند که حالم از هرچه شعار توخالی که فرسنگ ها از واقعیت روز جامعه فاصله دارد به هم می خورد.بدبخت شده ی همین مدینه های فاضله هستیم.
این «آخوند» قطعا با مصدق همطراز نیست.به هیچ عنوان این دو را با هم مقایسه نمی کنم.اما قطعا از امینی بزرگ تر و پاک تر است و تاریخ نشان خواهد داد و ما که سن و سالی نداریم احتمالا در کتاب های تاریخ بچه هایمان خواهیم خواند:این «آخوند» یکی از شریف ترین و پاک ترین سیاست مداران تاریخ معاصر ایران بود که ما ملت قدر او را ندانستیم و بی عرضه و ترسو و بی عمل و تدارکچی و... لقبش دادیم چون:آلزایمر تاریخی نداشتیم
نه به بعضیها که خودشونو امیر کبیر فرض کردن نه به بعضی های دیگر که خیال می کنن مصدقن !!!
دست کم از چشمان ندا شرم کنید..