مرگ سقراط
امتیاز دهید
مترجم کتاب، شادروان دکتر ذبیح الله صفا می نویسد:
«منظومه ی مرگ سقراط یکی از آثار مهم لامارتین،شاعر بزرگ فرانسوی است.در این منظومه شاعر زبردست،کیفیات مرگ سقراط حکیم معروف یونانی را،که بر اثر جهالت هموطنان و به عنوان فاسد کردن جوانان به وسیله ی زهری جانگزا،در محبس اتفاق می افتد را شرح می دهد.
لامارتین در اینجا علاوه بر جنبه ی شاعری،جنبه ی فلسفی و عرفانی خویش را نیز به وجه تمام،دخالت داده،و منظومه ی خود را معرّف فکر بلند خود ساخته،و به حقیقت مباحث شیرین و عالی فلسفی را با تفکرات شاعرانه درآمیخته است.
منظومه ی مرگ سقراط اولین بار در سال ۱۸۲۳،وقتی که ۳۳ سال از عمر گوینده اش می گذشت منتشر،و در این سال شاهکاری بر شاهکارهای فرانسه افزوده شد.»
بیشتر
«منظومه ی مرگ سقراط یکی از آثار مهم لامارتین،شاعر بزرگ فرانسوی است.در این منظومه شاعر زبردست،کیفیات مرگ سقراط حکیم معروف یونانی را،که بر اثر جهالت هموطنان و به عنوان فاسد کردن جوانان به وسیله ی زهری جانگزا،در محبس اتفاق می افتد را شرح می دهد.
لامارتین در اینجا علاوه بر جنبه ی شاعری،جنبه ی فلسفی و عرفانی خویش را نیز به وجه تمام،دخالت داده،و منظومه ی خود را معرّف فکر بلند خود ساخته،و به حقیقت مباحث شیرین و عالی فلسفی را با تفکرات شاعرانه درآمیخته است.
منظومه ی مرگ سقراط اولین بار در سال ۱۸۲۳،وقتی که ۳۳ سال از عمر گوینده اش می گذشت منتشر،و در این سال شاهکاری بر شاهکارهای فرانسه افزوده شد.»
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/04/04
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مرگ سقراط
نمیدانم اگر چنین سایتی وجود نداشت آیا اصلا جذب کتاب و مطالعه میشدم یا خیر
اما بدون شک کار شما بسیار ستودنی ست و امید این دارم روزی برسد که شاهد جامعه ای آگاه نه در سطح کشور بلکه سراسر جهان باشیم مدینه فاضله ای که هیچ حاکمی را به خود نبیند بلکه هر کس خود حاکم باشد و رعیت خویش :-(
سقراط
اگر حیات برای وصول به مرگ نباشد پس به چه امید و برای چه زندگی می کنیم؟! و چرا من برای حق و عدالت به رنج و سختی تن در داده ام و برای چه در این فنای محض که زندگانیش نام است روان من به امیال و اهوا پست جسمانیم به جنگ بر خاست؟
ای عزیزان بی وجود مــــرگ تقوی و عفت را سرانجام چه میبود؟!
دوست گرامی لینک دریافت فایل فعاله
اول اینکه دانش چیزی جز تذکر نیست
دوم آنکه سرچشمه تباهکاری نادانی است
در نظر سقراط زندگی برای انسان باری بر دوش نیست و تکالیف یوغ سنگینی نیست که یک قدرت خارجی برگردن ما گذاشته باشد.
زیرا این تکالیف ناشی از توانایی اراده خود بشر است که در فکر و روح خویش است و می خواهد دانایی بیشتری را که برای روح خود احتیاج دارد،بدست آورد.
من چند جمله بندی را که هراکلس به هلنیها می دهد خلاصه می کنم:
"توخوب آفریده شده ایی و اگر بخواهی و اراده کنی به انجام کارهای خوب قادر خواهی بود.تو به قدرت و نیرویی خود تکیه داری و هیچ خدا یا بشر در آنچه تو می کنی تاثثیری ندارد ولی این قدرت تو، درصورتی می تواند باعث غلبه وموفقیت توباشدکه از آن استفاده کنی
حرف سقراط هم در اصل همین است.......
سقراط در رساله دفاعیه میگوید: «از مرگ ترسیدن، هیچ نیست جز این که آدمی خود را دانا بپندارد بی آن که دانا باشد، یعنی چیزی را که نمیداند گمان کند میداند. چه هیچ کس نمیداند مرگ چیست و نمیتواند ادعا کند که مرگ
برای آدمی والاترین نعمتها نیست. با این همه مردمان از آن چنان میترسند که گویی به یقین میدانند مرگ بزرگترین بلاهاست. پس کسی که از مرگ میترسد خود را درباره آن دانا میپندارد بی آن که دانا باشد.»[20]
در این تصویر افلاطون پای تخت نشسته،قلم و کاغذی در کنار دارد،شاهدی خاموش بر بی عدالتی حکومت. جالب است بدانید که 220 نفر سقراط را گناهکار شناختند،و 280 نفر او را مجرم! در این حال بود که سقراط به طعنه گفت : «فکر نمی کردم اختلاف میان آرای موافق و مخالف چنین کم باشد!»
[/quote]
چند نفر تحریم کرده بودند؟:D
در این تصویر افلاطون پای تخت نشسته،قلم و کاغذی در کنار دارد،شاهدی خاموش بر بی عدالتی حکومت. جالب است بدانید که 220 نفر سقراط را گناهکار شناختند،و 280 نفر او را مجرم! در این حال بود که سقراط به طعنه گفت : «فکر نمی کردم اختلاف میان آرای موافق و مخالف چنین کم باشد!»
افلاطون در زمان مرگ سقراط 29 ساله بود،ولی داوید او را پیرمردی جدی با موهایی جو گندمی بدل کرده است.
در داخل دهلیز (عقب تصویر) ، زندانبانان کسانتیپه ، همسر سقراط را از سلول زندان همراهی میکنند.که او هم با نگاهی نگران و دلواپس نگاه های واپسین را به همسرش می اندازد....
هفت دوست در حالت های متفاوتی از زاری و ماتم هستند،نزدیکترین مصاحب سقراط کریتون،کنار او نشسته و با دلبستگی و نگرانی به او خیره شده است.
دیگری در حالی که از فرط گریه اختیار خود را از دست داده ، و رویش را برگرداند تا این منظره تلخ تر از زهر را نبیند ، جام شوکران را بدست سقراط می دهد. . .
ولی سقراط ! راست قامت با اندام و عضلات ورزشکاران،هیچ نشانی از نگرانی و ندامت ندارد.این واقعیت که بسیاری از آتنی ها سقراط را نادان دانسته و از او دوری جسته اند،او را در اعتقاداتش متزلزل نکرده است.
داوید می خواسته سقراط را در حال نوشیدن زهر به تصویر بکشد،ولی آندره شونیه ی شاعر به او گفته این اثر تنش دراماتیکی بیشتری خواهد داشت،اگر سقراط را در حال به پایان بردن مطلبی فلسفی نشان بدهد،در حالیکه در همان لحظه دستش را با آرامش خیال ، به طرف شوکرانی دراز می کند،که به زندگی اش خاتمه دهد. که چنین تصویری هم اطاعت سقراط از قوانین آتن و هم پایبندی او را به رسالتش نشان می دهد . . .
با دست راستش جام شوکران را بدست گرفته،و با انگشت اشاره ی دست دیگر به مبدأ اعلی اشاره می کند و با نگاهش شهامت و امید را به یاران درمانده اش منتقل می کند ،ناخودآگاه یاد این بیت مولانا جلال الدین افتادم:
دستی به جام باده ، دستی به زلف یار ؛
رقصی چنین ، میانه ی میدانم آرزوست . . . !
ما شاهد آخرین لحظات آموزنده ی زندگی موجودی متعالی هستیم . . .
......................................................................................
فکر می کنم اکنون خواننده بسیار بهتر از قبل آماده است که به سراغ نوشته بالا و شاهکار لامارتین درباره مرگ سقراط برود...
درود خدا بر سقراط ! این شهید راه اندیشه و معنویت.
:x