جزیره روز پیشین
نویسنده:
اومبرتو اکو
مترجم:
فریده مهدوی دامغانی
امتیاز دهید
✔️ کتاب جزیره روز پیشین، رمانی نوشته اوبرتو اکو است که اولین بار در سال 1994 منتشر شد. پس از طوفانی سهمگین در اقیانوس آرام در سال 1643، روبرتو دلاگریوا خود را بر روی کشتی تنها می بیند. او به گونه ای توانسته خود را به عرشه ی کشتی «دفنی» برساند که در ساحل جزیره ای زیبا پهلو گرفته است. همه امکانات لازم در کشتی وجود دارد اما خبری از خدمه نیست. همزمان با این که روبرتو شروع به گشتن کابین های مختلف کشتی می کند، خاطراتی از دوران جوانی اش را به یاد می آورد: فرانته، برادر خیالی و شرور او؛ حصر شهر کاسال، همان جنگ سی ساله ی بی معنا که روبرتو در آن، پدر و رویاهایش را از دست داد؛ و درس های کوچک و بزرگی که زندگی در طول این سال ها به او آموخته است.
برشی از کتاب:
روبرتو برای لحظهای از یادآوری خاطرات گذشتهاش دست کشید، و متوجه شد که مرگ پدرش را نه در جهت بازنگاه داشتن رقت بار زخم بیپدری، بلکه به طور کاملاً تصادفی در ذهن، به یادآورده بود. آن هم درست هنگامی که به یاد شبح فرانته میافتاد که با شبح ناشناسِ مزاحم کشتی دفنه، به ذهن او تداعی شده بود. هر دو اشباح، از آن لحظه چنان یکی شدند و به دوقلوهایی یکسان مبدل شدند، که روبرتو تصمیم گرفت ضعیفترین دوقلو را حذف کند تا بتواند در نهایت، بر قویترین دوقلوی باقیمانده، فایق آید. از خود پرسید: آیا در آن روزهای محاصره، بازهم روزهایی وجود داشت که از حضور فرانته مطلع شدم؟... خیر. اتفاقا برعکس! پس چه اتفاقی افتاد؟...
بیشتر
برشی از کتاب:
روبرتو برای لحظهای از یادآوری خاطرات گذشتهاش دست کشید، و متوجه شد که مرگ پدرش را نه در جهت بازنگاه داشتن رقت بار زخم بیپدری، بلکه به طور کاملاً تصادفی در ذهن، به یادآورده بود. آن هم درست هنگامی که به یاد شبح فرانته میافتاد که با شبح ناشناسِ مزاحم کشتی دفنه، به ذهن او تداعی شده بود. هر دو اشباح، از آن لحظه چنان یکی شدند و به دوقلوهایی یکسان مبدل شدند، که روبرتو تصمیم گرفت ضعیفترین دوقلو را حذف کند تا بتواند در نهایت، بر قویترین دوقلوی باقیمانده، فایق آید. از خود پرسید: آیا در آن روزهای محاصره، بازهم روزهایی وجود داشت که از حضور فرانته مطلع شدم؟... خیر. اتفاقا برعکس! پس چه اتفاقی افتاد؟...
تگ:
جزیره روز پیشین
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جزیره روز پیشین
پس از اندکی استراحت و تغذیه از غذا و خواروباری که در آشپزخانه دفنه موجود بود، روبرتو نیرو و توانش را باز می یابد و در این مکان آرام و متروک در پهنه دریایی که به عدم شباهت دارد، تصمیم به نوشتن خاطراتش می گیرد. اوخود در نخستین سطوراز دفترچه خاطراتش می نویسند:« و من در تنهایی و انزوای هستی به سر می برم، ظلمتی روشن و شعله ای خاموشم. شبهی مبهم که ذهنم با گرفتن شکل، همیشه در این مبارزه تضاد ها به نتیجه مساوی می رسد!!». در این نقطه است که اکو در پس یاد آوری خاطرات مردی از جرگه روشنفکران عهد رنسانس به بازآفرینی ساختاری ازاندیشه و تفکر می پردازد که بعد ها به فلسفه عهد روشنگری شهرت یافت و از بطن خود فرزندان خلفی مانند ماتریالیسم- اومانیسم- سکولاریسم و راسیونالیسم را به دنیا آورد.
اکو که خود یکی از اندیشمندان بنام سکولار دنیاست ( و کتاب ایمان یا بی ایمانی و نام گل سرخ نمایانگر اندیشه های اکو در باب عرصه های مختلف اجتماعی- سیاسی و مذهبی حیات بشری است) در فصول آینده کتاب دیدگاه های عقل گرایانه ، نقادانه و شکاکانه خود و همفکرانش را به نمایش می گذارد، و سرانجام پس از پیوند زدن چندین رودخانه عظیم(اصولی از اومانیسم- انسان گرایی و سکولاریسم، قدیسیت زدایی و...) شالوده تفکری را در مقابل ما قرار می دهد که بشر نوین را متولد کرد و به مدرنیسم ختم شد، بازی طولانی از حیات اجتماعی غرب که با انقلاب صنعتی و رنسانس آغاز گشت و اکنون بعد از چند قرن نشانه افول و سقوط را در خود نمایان می کند وسیلی از فلسفه های معتدل کننده و حتی افراطی را به دنبال خود دارد( مانند پست مدرنیسم و بنیاد گرایی مذهبی که در گوشه و کنار جهان دوباره قد علم کرده و دنیای مدرن را به چالش می طلبد)
درهر یک از فصول کتاب ما با دوره ای از زندگی بشریت آشنا می شویم که اندیشه های متافیزیکی اش در هجوم علوم جدید و کشفیات متعدد و نظریه های متنوع غرق می شود و جایش را ساختاری منسجم از اندیشه های فیزیکی می گیرد که پی درپی در حال اصلاح خویش است و از هیچ برهانی به جز علیت ( نظریه علت و معلول) و هیچ خداوندی(به جز عقل خود سیاد نقاد) تبعیت نمی کند. سیلی کوبنده که انبوهی از مذاهب باستانی( اینکا و شمن ها) و مذاهب دنیای متمدن( مانند مذاهب توحیدی و...) را با خود می برد و با قدیسیت زدایی از اندیشه های رمز و راز گونه مذهبی و عرفانی، نظامی از قوانین فیزیکی را در مقابل ما قرار می دهد که هر لحظه در شناختش باید کوشید. در جای جای رمان فضا و تصاویری عجیب وغیر معمول و سورئالیستی به وضوح دیده می شود که نگاه پر اغماض و علاقه مند خواننده را می طلبد و مفاهیم فلسفی و پرسش بر انگیز که خود را در نثری رمانتیک و منحصر به فرد( که با خیل عظیمی از کنایه ها و ضرب المثل های زبان لاتین مزین شده است!) به خواننده عرضه می کنند.
اکو در فصول پایانی کتاب به حیله و روش زیرکانه خود برای بازگویی عقایدش اعتراف می کند و می گوید: لازم است بگویم این غیر ممکن نیست که شخص دیگر آن مطالب صادقانه و خاطرات موشکافانه را نوشته باشد. شخصی که در پرده خاطرات شخص فقط قصد داشته حقیقت را تعریف کند. و این اعتراضی جسورانه است چرا که من با چنین سخنانی هر گونه تاثیرات شاعرانه و مربوط به داستان نویسی رمانتیک گونه خود را از دست خواهم داد و به همین دلیل ناچار باید از آن صرف نظر کنم!)