رسته‌ها
مردی که مرده بود
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 28 رای
✔️ مردی که مرده بود (انگلیسی: The Escaped Cock‎) با نام اصلی خروس فرار کرد، رمانی از دی. اچ. لارنس، نویسندهٔ اهل انگلستان است. کتاب یک رمان کوتاه است که در اصل از دو بخش تشکیل شده. بخش اول در سال ۱۹۲۷ و پس از بازدید از مقبره اتروسک نوشته شد و منعکس کننده دنیای پس از مرگ است. بخش دوم در سال ۱۹۲۸ و در طول اقامت نویسنده در سوئیس اضافه شد.

از متن کتاب:
در نزدیکی اورشلیم دهقانی بود که خروسی جنگی داشت. این خروس جانور بی نوایی بود اما پرهای خوش نمایی داشت که هر چه فصل بهار نزدیکتر میشد و شکوفه های انجیر بیشتر می شکفت، بر تابش پرهای او می افزود و بر گلوی نارنجی رنگش برجستگی خاصی نمایان میشد. دهقان تنگ دست بودو در کلبه ای کاه گلی منزل داشت. ملکی جز یک حیاط کوچک و تنگ و بدنما که در آن درخت انجیری پر گره کاشته بود، نداشت. میان بوستانها و مزارع زیتون و گندم مالک سخت کار می کرد و پس از اتمام کار برای خواب به خانه مسکین کاه گلی خود که در کنار جاده واقع بود، باز می گشت...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
108
آپلود شده توسط:
princi pino
princi pino
1391/11/16

کتاب‌های مرتبط

سه تفنگدار - جلد ۵
سه تفنگدار - جلد ۵
4.6 امتیاز
از 37 رای
قبل از طوفان - جلد 6
قبل از طوفان - جلد 6
4.7 امتیاز
از 30 رای
Red Eve
Red Eve
4.3 امتیاز
از 3 رای
پیرمرگ
پیرمرگ
4.5 امتیاز
از 16 رای
پشت دیوارهای حرمسرا - جلد ۳
پشت دیوارهای حرمسرا - جلد ۳
4.6 امتیاز
از 14 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مردی که مرده بود

تعداد دیدگاه‌ها:
13
همۀ این آثاری رو که تو کتابناک هست، یا به فارسی و یا انگلیسی، تقریباً 40 سال پیش خونده‌م و هیچوقت فرصت تدریس پیدا نکردم تا با تکرارشون جزئیاتشون تو ذهنم بمونه. این چند موردی را هم که عرض کردم، به این علّت یادم مونده که زمانی چند زن و دختر از من معنای شعر مار رو خواستند و مجبور شدم اونها رو ارجاع به این موارد بدم. ببخشین که اشاره‌ای به این آثار موجود در کتابناک نکردم. کاملاً از لوح ضمیرم پاک شده‌ان. شاید هزاران رمان و نمایشنامه و منظومۀ کوتاه و بلند خونده باشم که انگار هیچکدومشون رو نخونده‌م ولی مطمئناً بر وجودم و شخصیّتِ نداشته‌ام بی‌تأثیر نبوده‌اند. چیزهایی که تو ذهنم رسوب کرده باشند خدمتتون عرض می‌کنم.
یه شعری هم داره با عنوان «مار» (Snake) که اونجا هم میگه نباید جلوی وسوسه‌های جنسی خود رو بگیریم و تسلیم قوانین و آموزه‌های بشری نشیم! ببخشین که منبر رفتم. ناچار بودم اینها را عرض کنم. توی جلد دوّم سیری در بزرگترین کتابهای جهانِ حسن شهباز که رمان پسران و عاشقان را بحث کرده و شرح تلویحیِ میلِ جنسیِ ناگفتۀ پسری و مادریه چیزی به این صورت که خذمتتون عرض کردم گفته نشده. شعر مار را هم توی کتابهای درسیِ دانشگاهی گنجانده‌اند بی‌انکه بدونن قضیه چیه!
توی یه شعر خیلی کوتاهی با عنوان Natural (طبیعی) پول رو رد می‌کنه که یکی از قراردادهای انسانهاست و میگه این چیز دست و پا گیزی هستش و مانع از این میشه که طبیعی زندگی کنیم. منظورش از طبیعی همون آزادی بهیمی یا حیوانیه!
من شخصاً انسان مطلق‌گرایی هستم ولی فراموش نمی‌کنم که چیزی تو این دنیا برای ما انسانها مطلق نیست و فقط خداوند مطلق هستش. آزادی، و آزادی جنسی هم، نسبی هستند. تا حدّی که به حریم دیگران تجاوز نشه آزادیم.
زنی که همسرش تو جبهه از شکم به پایین طوری صدمه دیده که نمی‌تونه با همسرش زناشویی کنه، تو جامعۀ خودمون می‌بینیم که هیچوقت شوهرش رو ترک نمی‌کنه یا نسبت به او مرتکب خیانتی نمیشه.
توی رمان فاسق خانم چترلی یا داستان کوتاهِ سایه‌ای در باغ رزِ لارنس اینجور نیست. زنها چند قدم دورتر از شوهر عنین (یا ناتوان جنسیِ) خود، در زیر درختانِ باغ با مردهای بیگانه‌ای آمیزش می‌کنند. این عقیده لارنسه و معتقده ایرادی نداره! کاری به میثاقهای اجتماعی و اخلاقیِ نوشته یا نانوشته نداره! در صورتی که یا باید از شوهرهاشون رسماً طلاق بگیرن و بعد با هر کسی که خواستند تشریف ببرند یا بمونن و وفادار باشن.
این از وجه اجتماعیِ اخلاق. اخلاق قوانینی فردی هم داره. اگر هم تنها با زنی یا مردی در جایی باشیم، چه بیگانه و چه اعضای خانواده، باز هم این قوانین مانع از تعدّی ما یا مثلاً زنای با مَحارِم میشن.
لارنس مخالف هر نوع سرکوب جنسی است!
قوانین ما انسانها هم، همه مثل کلمه و زبان، قراردادی هستند و ما انسانها ملزم به رعایتشون هستیم. قوانین رانندگی رو رعایت نکنیم، می‌دونین که چه بلبشویی درست میشه. هر کاری توی جوامع انسانی قوانینی داره.
قوانین اخلاق هم از این قماش هستند، اخلاق شرع یا عرف، اخلاقی فردی و اجتماعی. کسی اجازه نداره هر وقت که نیازی جنسی در وجود خودش حس کرد، با هر کسی که تو کوچه و خیابون که رسید نیازش رو بر طرف کنه. لارنس به این اعتقاد نداره. به وجه حیوانیِ قضیه عقیده داره.
آثاری که تا الآن از لارنس ترجمه و تو ایران چاپ شده‌اند همین‌هاییه که تو کتابناک هست، به اضافۀ چند شعر کوتاه که شاید مجموعشون 10 تا بشه. رمان‌های فاسقِ خانم چَتِرلی و پسران و عاشقان و چیزهای دیگه‌ش ترجمه نشده.
اون چیزی که عهدین (یعنی کتاب مقدّس یا عهد عتیق و جدید) باهاش شروع میشه اینه که میگه در ابتدا خدا بود و خدا کلمه بود. برای ما هم بالاترین کلمه کلمۀ خداست. کلام و قول و حرف خیلی ارشش بیش از اینهاست که خیال می‌کنیم. مرد همون قولشه. همۀ میثاق‌ها و قراردادها همون قول هستند. زن و مردی با یک جملۀ خطبۀ عقد به هم حلال میشن.
اعتقادش اینه که نباید نیازهای جنسی خودمون رو سرکوب کنیم. از این حیث میگه ما هم باید مثل حیوانات جلوی غریزۀ جنسی خودمون رو نگیریم. باشه. نباید هم خودمون رو از گشنگی بکشیم. ولی به هر طریقی که شده مُجازیم شکم خودمون رو سیر کنیم تا از نظز جنسی هم همین روال رو پیش بگیریم؟
چند تا رسالۀ فوق‌لیسانس و دکترا دربارۀ لارنس دیده‌ام، از قبل از انقلاب تا الآن، که هیچکدوم دربارۀ موضوعی که می‌خوام خدمتتون عرض کنم چیزی نگفته‌اند و اصلاً ازش بی‌خبر بوده‌اند.
لارنس عقیده به آزادی مطلق جنسی داره.
مردی که مرده بود
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک