رساله هزلیات مولانا
نویسنده:
مولوی
امتیاز دهید
هزل، به فتح اول و سکون دوم در لغت، به مزاح کردن بیهوده، لاف و سخن بیهوده معنی شده است و در اصطلاح اهل ادب، شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبتهای ناروا دهند، یا سخنی که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب آید. اما در این تعریف مرزی میان هزل و هجو لحاظ نشده است در تعریف دقیق تر هجو به معنای سخن بیهوده و هزل به معنای سخن بیهوده ناروا (زیر شکمی) می باشد.
مولانا جلال الدین را به نام عارف می شناسیم،عارف از آنجا که داری عفت زبان است سعی می کند از گفتار بیهوده پرهیز کند،و هرزه گویی نکند،
اما از آنجا که مولانا مخاطبش عام بوده است،
گاه صلاح می دیده برای بیان منظورش و هدف متعالیش،از اشعار هزل و زیرشکمی استفاده کند!
و آنچنان این کار را زیبا انجام داده،که مخاطب پس از شنیدن این اشعار،احساس بدی به او دست نمی دهد،و حتی فکر می کند اکنون یک درس اخلاقی گرفته است!
و هنر و اخلاق او نیز همین را حکم می کند...
این رساله به اشعار هزل و طنز مولانا می پردازد که در مثنوی آورده است.
و در نوع خود بسیار جذاب و جالب است.
بیشتر
مولانا جلال الدین را به نام عارف می شناسیم،عارف از آنجا که داری عفت زبان است سعی می کند از گفتار بیهوده پرهیز کند،و هرزه گویی نکند،
اما از آنجا که مولانا مخاطبش عام بوده است،
گاه صلاح می دیده برای بیان منظورش و هدف متعالیش،از اشعار هزل و زیرشکمی استفاده کند!
و آنچنان این کار را زیبا انجام داده،که مخاطب پس از شنیدن این اشعار،احساس بدی به او دست نمی دهد،و حتی فکر می کند اکنون یک درس اخلاقی گرفته است!
و هنر و اخلاق او نیز همین را حکم می کند...
این رساله به اشعار هزل و طنز مولانا می پردازد که در مثنوی آورده است.
و در نوع خود بسیار جذاب و جالب است.
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/03/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رساله هزلیات مولانا
شگفتا ! چندین سال کوشیده اید و ناکام مانده اید؟! دوست من یک سوال صادقانه،اول بگویید شما از فضاهای مجازی به صورت تکه پاره این داستان را خوانده اید،یا از روی خود مثنوی مولانا به صورت کامل؟
اما چند نکته که بنظر اینجانب در نقد دوستان می رسد:
1- ادب چیزی نسبی است و بستگی به زمان و مکان دارد.
یعنی چه؟ یعنی اینکه شما در بین دوستان صمیمیتان یه طرز حرف زدن دارید،در جلوی مادربزرگتان یک طرز...
بعضی واژه هایی که در بین دوستان به کار می برید،اگر جلوی مادربزرگتان به کار ببرید بی ادبی «تلقی» می شود!
شما نمی توانید چون در خانواده تان و در رسوماتتان این کاری قبیح بوده،بیایید در مورد مولانا در قرن هفتم قضاوت کنید...
2- مسائل جنسی و تناسلی،فی نفسه چیز بد و قبیحی نیست !
اگر اینها نبودند شما اکنون اینجا نبودید و به دنیا نیامده بودید...! چرا اینها زشتند؟ که گفته اینها بدند؟ جز آداب و رسوم من درآوردی؟
چه دلیلی شما دارید که گفتن واژه ی مربوط آنها «با هر قصد و غرضی» بی ادبانه است؟
3-شما به دکتر زنان یا دکتر اورولوژی که رجوع کنید اگر واژه های مربوطه را به کار ببرند،می گویید چقدر بی ادبند؟!
چرا نمی گویید؟؟ چون می دانید این پزشک از گفتن چنین کلامی مقصود دیگری دارد.... مقصودی علمی و تعلیمی!
حال برگردیم به مثنوی مولانا:
هزل تعلیم است آن را جد شنو !
تو مشــــــو بر ظاهر هزلش گرو . . .
هر جدی هزل است پیش هازلان،
هزل ها جد است پیش عاقلان.
حالا ببینیم در داستان کنیزک و خاتون چه نکات تعلیمی ای وجود دارد ! البته بنده قصد تفسیر مثنوی ندارم که آن کار بزرگانی چون استاد کریم زمانی و علامه جعفری است که در چند جلد حقّ مطلب را ادا کرده اند،اما برای اینکه چند سال تلاش شما نتیجه ای بدهد،به چند نکته از همان مثنوی و در لابه لای همان داستان اشاره میکنم....
می دانید که مثنوی کلا همینگونه است،ذکر داستان و مرتب از آن با زیرکی ، تعلیم های زیبا و بی نظیر دادن،حتی از داستان های در ظاهر بی ربط،و این نبوغ عارفی چون مولانا را ثابت می کند....
امیدوارم سطحی نگر و ظاهر بین نباشیم در داستان هایی مثل مثنوی!
ای برادر! قصّه چون پیمانه است ........... معنی اندر وی بسان دانه است
«دانهی مـعنی» بگـیرد مــرد عــقل ........... ننگـرد «پیـمانه» را گـر گــشت نقل !
شعر هایی که نقل می کنم از لابه لای همان داستان،حتما خوانده شود دقیق:x
آیا اینکه مولوی در استفاده از این تعابیر بر خطا رفته باشد اینقدر عجیب است؟ مگر او معصوم است؟ چرا نمیتوانیم به یک فرد، بهمانند یک انسان با همه خوبیها و بدیهایش نگاه کنیم؟
ضمنا از اینکه شاعران بسیاری از الفاظ رکیک در اشعار خود بهره گرفتهاند نمیتوان نتیجه گرفت که این کتار درست است درستی و غلطی یک کار را با تعداد عاملان بدان نمیسنجند
من یکی از علاقمندان به مولوی هستم اما از او بت نمیسازم و همانقدر که خوبیهای او را میبینم میکوشم تا ضعفهای او را هم نادیده نگیرم مانند هر انسان دیگری
ولی من به شخصه هر چه قدر کوشیدم تا از این هزل درس اخلاقی بگیرم چندین سال است که میسر نمی شود. صحنه مضحک و دهشتناکی که مولانا پیش چشم خواننده می گشاید به رای من امکان اندکی را برای برگردان اخلاقی نشان می دهد. البته من مخالف اروتیک در ادبیات نیستم چون ادبیات عین زندگیست اما برخی هزل ها به راستی به غیاب معنا و برجسته سازی فرم می انجامد.
دوست عزیز تقریباً تمام کتابای مشهور ادبیات قدیم مقداری هزل دارند. در همین گلستان سعدی در حکایت جدال مرد مدعی با سعدی یه بیتی هست که میگه "گر بی هنر به مال کند کبر بر حکیم....." که توش الفاظ رکیک هست.
در کتاب حدیقه الحقیقه سنایی که مثنوی با الهام از اون سروده شده و هم خیلی کتاب ارزشمندیه کلمات رکیک هست. تا اونجایی که من خوندم تنها منطق الطیر عطار، دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی و بوستان سعدی هزل ندارند. در اشعار بقیه ی شاعران کمابیش به این مقوله پرداخته شده؛ اصلاً چرا راه دوری بریم توی همین دیوان شمس غزلی هست با این مطلع که "آن ماده خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او" که خیلی زننده و رکیکه. در این غزل ظاهراً «عقل صورت پرست» به ماده خر تشبیه شده و مولانا هم هر صفت زشتی که سراغ داشته به این ماده خر نسبت داده؛ غزلهای اینچنینی دیگه ای هم در دیوان شمس هستند مثلاً غزلی با مطلع "لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا" (از نظر من هزل این غزل که تنها در یک مصرع هست یکی از زیباترین نمونه های هزل مولاناست)
متاسفانه یا خوشبختانه استفاده از عبارات زننده ی چارواداری در شعر یه حقیقت درباره ی شاعران قدیمی ادبیات فارسیه که باید درباره ی ریشه هاش یه تحقیق مفصل و جامع انجام بشه؛
پ ن:این که آقای الف یا ب از کلمات نامناسب استفاده کرده نباید باعث بشه که ما محتوا و مفاهیم شعرش رو بی خیال بشیم. اتفاقاً بعضی وقتا با این سبک نکاتی بیان میشه که هیچ جور دیگه ای نمیشه بیانشون کرد، به عنوان مثال رساله ی اخلاق الاشراف عبید که یکی از قویترین نقدهای جامعه شناسانه است یک نمونه ی موفق هزل نقادانه است.[/quote]
دوست عزیز، از توضیحاتتون متشکرم. اما همانطور که قبلا عرض کردم: با هزل مشکلی ندارم. اما مثنوی را جایگاه هزل نمی بینم. در مورد گلستان، مطلبی که اشاره کردید با چند مورد هزالیهای مولانا قابل قیاس نیست. به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم
هزل و هجو جایگاه مهمی در شعر فارسی دارد که در این زمینه می توان به کتاب استاد عزیزم عزیز الله کاسب به نام "چشم انداز تاریخی هجو : زمینه های طنز و هجا در شعر فارسی " و دیگر کتابها مراجعه کرد. اما یادمان باشد بی ادبی برای همه مایه مباهات نیست: همانگونه که حافظ بزرگوار می گوید:
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم و یا حافظا علم وادب و زر که در مجلس خاص هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود. البته بگذریم که حتی ایرج میرزای شیرین سخن هم بی ادبی را بد می داند البته برای همسایه (و اولاد البته!!!)
سعدی در مجلسی میهمان بود از اشراف . ساده پوشی وی را تمسخر کردند . بداهه فرمود : روی زیبا و جامه ی دیبا / عرق و عود و رنگ و بوی و هوس / این همه زینت زنان باشد / مرد را ... و ...ه زینت بس !
و روشن است که از باب مجاهدت با سفهای دنیا پرست و حفظ سطوت علم و ادب لازم آمده که چنین گوید.
وحشی بافقی در هجو یکی از بدخواهانش به نام نحوی که زشت صورتی وی را تمسخر میکرده میگوید:
...ی بطلب که از بلندی
برفرق فلک زند گزندی
...ی که چو بر سرش نشینی
گردون و سپهر زیرپا ببینی
عنصری و سنایی و انوری در مجلس سلطان محمود هر یک بداهه مصرعی در ستایش سلطان سرودند تا فردوسی را در مخمصه اندازند:
-چون عارض توماه نباشدروشن
-مانند رخت گل نبود در گلشن
-مژگانت. همی گذرکنداز جوشن
هنوز سخن در دهان سومی بود که فردوسی فرمود:
مانندسنان دیو درجنگ پشن!!!
دوست عزیز تقریباً تمام کتابای مشهور ادبیات قدیم مقداری هزل دارند. در همین گلستان سعدی در حکایت جدال مرد مدعی با سعدی یه بیتی هست که میگه "گر بی هنر به مال کند کبر بر حکیم....." که توش الفاظ رکیک هست.
در کتاب حدیقه الحقیقه سنایی که مثنوی با الهام از اون سروده شده و هم خیلی کتاب ارزشمندیه کلمات رکیک هست. تا اونجایی که من خوندم تنها منطق الطیر عطار، دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی و بوستان سعدی هزل ندارند. در اشعار بقیه ی شاعران کمابیش به این مقوله پرداخته شده؛ اصلاً چرا راه دوری بریم توی همین دیوان شمس غزلی هست با این مطلع که "آن ماده خر کز حاسدی عیسی بود تشویش او" که خیلی زننده و رکیکه. در این غزل ظاهراً «عقل صورت پرست» به ماده خر تشبیه شده و مولانا هم هر صفت زشتی که سراغ داشته به این ماده خر نسبت داده؛ غزلهای اینچنینی دیگه ای هم در دیوان شمس هستند مثلاً غزلی با مطلع "لب را تو به هر بوسه و هر لوت میالا" (از نظر من هزل این غزل که تنها در یک مصرع هست یکی از زیباترین نمونه های هزل مولاناست)
متاسفانه یا خوشبختانه استفاده از عبارات زننده ی چارواداری در شعر یه حقیقت درباره ی شاعران قدیمی ادبیات فارسیه که باید درباره ی ریشه هاش یه تحقیق مفصل و جامع انجام بشه؛
پ ن:این که آقای الف یا ب از کلمات نامناسب استفاده کرده نباید باعث بشه که ما محتوا و مفاهیم شعرش رو بی خیال بشیم. اتفاقاً بعضی وقتا با این سبک نکاتی بیان میشه که هیچ جور دیگه ای نمیشه بیانشون کرد، به عنوان مثال رساله ی اخلاق الاشراف عبید که یکی از قویترین نقدهای جامعه شناسانه است یک نمونه ی موفق هزل نقادانه است.