رسته‌ها
چه نیازی به علی هست؟
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 46 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.2
با 46 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
16
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
noir
noir
1391/09/15

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چه نیازی به علی هست؟

تعداد دیدگاه‌ها:
67
اما سعید خان شما، جنابعالى مگر با قلبتان فکر میکنید؟ من که ترجیح میدهم براى بعضى موارد حیاتى از ارگانیسمى به نام مغز استفاده کنم!

دوست گرامیم ، ما ایرانیان همیشه خدا یا افراط داریم یا تفریط ، اشتباه ما اینست که امروزه (بدلایلی که نمی خواهم وارد آن شوم) کسی که میخواهد ژست روشنفکری بگیرد ، حتما باید نسبت به همه چیز بدبین و شکاک باشد، باید دین گریز باشد و ... و همه چیز را می خواهیم با ترازوی عقل بسنجیم
دوست من ، اصلا من بی انصاف، از شما که انصاف دارید میپرسم ، در همین ارگانیسمی که نام بردید فقط باید از عقل استفاده کنیم ، یعنی انسان فقط در عقل خلاصه میشود
آیا هنر توسط عقل بوجود آمده؟ میکل آنژ و داوینچی اگر فقط از عقلشان استفاده می کردند ، اینهمه آثار بدیع را بوجود می آوردند؟
حتی به نظر من برای شناخت خدا ، فقط وجود عقل به تنهایی کافی نیست.
من باز هم میگویم منکر منطق و تفکر نیستم ، درباره جناب مهر پویای عزیز هم که نوشته اید" به حق و زیبا مینویسند، و..." ، منکر توانایی ایشان نیستم ، ولی قرار نیست که هر چه ایشان میگویند ما هم دربست بپذیریم و مثل ایشان فکر کنیم ، شاید ایشان دنیا را طور دیگری میبینند و من جور دیگری
بپذیرید که گاهی جمع اضداد ممکن است! شاید کسی هم تفکر لیبرالیی داشته باشد و هم دین را دوست داشته باشد ، اسم این را که نمیشود گذاشت بی انصافی
محسن جان...چرا تند میرید؟ چه کسى گفته لیبرالها چرند میگن؟ شما که علوم سیاسى خوندى حتما باید بدونى که در حال حاضر لیبرالیسم بهترین آلترناتیو براى حکومت است...بگذریم....
ولى در مورد شریعتى: حاصل کارش به جز تحمیق توده ها چه بود؟
هنوز کثافتکاریهاى سروش در جریان انقلاب فرهنگى در یادهاست.الان هم که همچنان در حال ماله کشى است....
بازرگان هم که با بلاهت بى انتهاش چه فرصت سوزى ها که نکرد...
اما سعید خان شما، جنابعالى مگر با قلبتان فکر میکنید ؟من که ترجیح میدهم براى بعضى موارد حیاتى از ارگانیسمى به نام مغز استفاده کنم!
ببخشید..قصد رنجاندن کسى را نداشتم...اما دوستان هنگامى که نظرات مهرپویاى گرامى را(که به حق همیشه زیبا و منطقى و با ذهنى ورزیده مینویسند) نقد میکنند حداقل کمى منطقى باشند...
[quote='مهرپویا1370']شریعتی مرد خوبی بود.من احساس بدی نسبت بهش ندارم.اما افسوس که در روزگار بدی زندگی می کرد.شاید اگر هر کس دیگری هم در آن روزگار خفقان و سانسور تنفس می کرد به چنین نتایج سخیفی می رسید.شاید اگر زود فوت نمی شد و سال های دهه ی شصت را می دید به همان نتایج زنده یاد بازرگان و دکتر سروش و... می رسید که "انبیا آمده اند ما را برای آخرت آماده کنند"...هرچند که خود این ها هم هنوز در اشتباهند.[/quote]
جناب مهرپویا من برای شما احترام زیادی قائلم ، اما برای بسیاری از نظرات شما خیر
به نظر می رسد که شما مدام سعی میکنید در نوشته هایتان فقط از نگاه عقل و منطق به همه چیز نگاه کنید (البته در برخی موارد، چون گاهی شما هم دچار تعصب ویکسو نگری می شوید و شاید فقط از این بابت شبیه همیم) ، من منکر عقل و نقش آن در زندگی امروز نیستم ، اما عقل فقط یک از باوزهای آدمی است ، از دیدگاه شما مهر مادری را میشود با ترازوی عقل سنجید ، عشق را چطور ، من با عقل و عشق علی را شناختم و به آن افتخار می کنم
سلام هم میهن:
راسل هم سخنان سخیف گفته است.این که من بگویم دکتر شریعتی نتایج سخیفی گرفته بود و دکتر سروش در اشتباه است معنایش این نیست که پس راسل معصوم بود! هیچ تعصبی هم نسبت به او و دیگر افراد ندارم و برای هیچ کس و هیچ اندیشه و هیچ چیزی تقدس قائل نیستم و هیچ چیز را خالی از اشتباه نمی دانم.
مارکسیست ها به نظر من بله چرند می گویند.اما لیبرال ها نه.
حقیقت چیست؟...حقیقت به نظر من آن چیزی است که "تو" آن را حقیقت می دانی.اگر فکر می کنید رهنما قرار دادن حضرت علی حقیقت است ایرادی ندارد اما اگر می دانید اشتباه است و آن اشتباه را «با تمام وجود» می پذیرید این تعصب است.
علی نه فقط برای مسلمانان (شیعه و بیشتر مذاهب اهل تسنن)، بلکه برای غیر مسلمانان هم مورد احترام و دوست داشتنی است.
هیچوقت فراموش نمیکنم زمانی را که به لبنان رفتم و جوانی مسیحی چقدر از ایلیای خودشان برای من حکایت ها میگفت و من چقدر خجالت کشیدم وقتی دیدم او از منی که دم از علی میزنم بیشتر به راه و رسم علی پایبند است و از علی بیشتر از من میداند.
علی افتخار هر مسلمانی است
شریعتی مرد خوبی بود.من احساس بدی نسبت بهش ندارم.اما افسوس که در روزگار بدی زندگی می کرد.شاید اگر هر کس دیگری هم در آن روزگار خفقان و سانسور تنفس می کرد به چنین نتایج سخیفی می رسید.شاید اگر زود فوت نمی شد و سال های دهه ی شصت را می دید به همان نتایج زنده یاد بازرگان و دکتر سروش و... می رسید که "انبیا آمده اند ما را برای آخرت آماده کنند"...هرچند که خود این ها هم هنوز در اشتباهند.
برای من که روزگار به جزء این ننوشت، واین هم دلیل شناخت این است که ((چه نیازی به علی هست؟؟))
((ننوشت برای درس روز و شب من ...... جزء نام علی معلم مکتب من.....))
اول علی را نه به خاطر عشق و محبتی که دارد نه بلکه به خاطراینکه عدالت علی را خوب میشناسم دوست دارم..
سپس این شناخت است که بعد تبدیل به این نیاز میشود و به محبت و عشق که در او وجود دارد عاشقش میشوم و نیازمند می شوم...
چه نیازی به علی هست؟
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک