بیست داستان برگزیده
نویسنده:
ارنست همینگوی
مترجم:
عبدالعباس سعیدی
امتیاز دهید
✔️ عناوین داستانها عبارتند از:
ده سرخپوست / قناری سوغاتی / منظره روستایی در کوههای آلپ / مسابقه تعقیب / امروز آدینه است / داستانی کهنه و ملال انگیز / و هم اکنون من برای همیشه آرام می گیرم / پس از توفان / مکانی پاکیزه و پرنور / روشنایی دنیا / همچون دگرگونی های دریا / انسانی که هرگز نخواهی شد / ملکه مادر / یک خواننده روزنامه می نویسد / ادای احترام به کشور سوئیس / یک روز انتظار / تاریخ طبیعی مردگان / شراب ایالت وایومینگ / قمارباز، راهبه و رادیو / پدران و پسران
از داستان ده سرخپوست:
بعد از گذشت یک هفته در ماه جولای، نیک با جو گارنر و خانواده اش در یک درشکه در حال بازگشت از شهر به خانه، از نه سرخپوست در کنار جاده گذشتند. نیک به یاد آورد که سرخپوستها نه نفر بودند؛ به این دلیل که جو گارنر در حالی که درشکه را در امتداد جاده در صبح دم می راند، افسار اسبها را کشید، به پایین پرید و یک سرخپوست را از شیار چرخ بیرون کشید. سرخپوست با صورتش درون شن، روی زمین خوابیده بود. جو سرخپوست را به درون بوته ها کشید و دوباره سوار درشکه شد و روی صندلی جعبه مانند جلوی درشکه نشست...
بیشتر
ده سرخپوست / قناری سوغاتی / منظره روستایی در کوههای آلپ / مسابقه تعقیب / امروز آدینه است / داستانی کهنه و ملال انگیز / و هم اکنون من برای همیشه آرام می گیرم / پس از توفان / مکانی پاکیزه و پرنور / روشنایی دنیا / همچون دگرگونی های دریا / انسانی که هرگز نخواهی شد / ملکه مادر / یک خواننده روزنامه می نویسد / ادای احترام به کشور سوئیس / یک روز انتظار / تاریخ طبیعی مردگان / شراب ایالت وایومینگ / قمارباز، راهبه و رادیو / پدران و پسران
از داستان ده سرخپوست:
بعد از گذشت یک هفته در ماه جولای، نیک با جو گارنر و خانواده اش در یک درشکه در حال بازگشت از شهر به خانه، از نه سرخپوست در کنار جاده گذشتند. نیک به یاد آورد که سرخپوستها نه نفر بودند؛ به این دلیل که جو گارنر در حالی که درشکه را در امتداد جاده در صبح دم می راند، افسار اسبها را کشید، به پایین پرید و یک سرخپوست را از شیار چرخ بیرون کشید. سرخپوست با صورتش درون شن، روی زمین خوابیده بود. جو سرخپوست را به درون بوته ها کشید و دوباره سوار درشکه شد و روی صندلی جعبه مانند جلوی درشکه نشست...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بیست داستان برگزیده
به این تکه از مصاحبه پاریس ریویو همینگوی با کاریکاتور همینگوی توجه کنید.
«جرج پلیمپتون: به نظر شما بهترین تمرین فکری برای نویسندگان تازهکار چیه؟
همینگوی: به نظر من یک نویسندهی تازهکار باید همان اول کار برود و خودش را دار بزند چون خیلی زود متوجه میشود خوب نوشتن کار بینهایت سختی است.
بعد که او را از دار پایین آوردند باید برود و خودش خودش را وادار کند تا آخر عمرش تا آنجا که میتواند خوب بنویسد.
این طوری حداقل برای شروع کارش موضوع ماجرای حلقآویز کردن خودش را دارد.»
مانوئل گارسیا مِرا، رو به موت بود. همهی روزنامهها شمارهی مرگش را از قبل آماده کرده بودند.
پس از مرگش گاوبازها نفس راحتی کشیدند، زیرا توی میدان کارهایی میکرد که آنها از دستشان برنمیآمد.
همهشان زیر باران در مراسم تشییع او حرکت کردند: یکصد و چهل و هفت گاوباز...