بخواب زیبای من
نویسنده:
مری هیگینز کلارک
مترجم:
کتایون شادمهر
امتیاز دهید
✔️ اتل لامبستون، نویسنده جنجالی خبرهای داغ بازار مد به طرز فجیعی کشته شده است. قاتل با مخفی کردن جنازه او و گذاشتن شواهدی ساختگی، اصرار دارد عدم حضور او را مسافرتی ناگهانی قلمداد کند و تا حدودی در این امر موفق می شود. اما حضور نیو کرنی، بعنوان طراح و خیاط لباسهای اتل که قاتل هم از این موضوع آگاه است، سبب می شود او به آسانی غیبت ناگهانی اتل نپذیرفته و پدرش مایلز کرنی رئیس پلیس سابق نیویورک را در جریان قرار دهد و ...
داستان چنین آغاز می شود:
او در جاده با احتیاط به سمت پارک موریسون می راند. پنجاه و پنج کیلومتر مسیر بین "منهتن" و "راک لند کانتی" کابوس واقعی بود. شش بامداد بود و هنوز سپیده سرنزده بود. برفی که در طول شب شروع به باریدن کرده بود، هر لحظه شدیدتر میشد و حالا یکریز به برف پاک کن می خورد. ابرهای متراکم و خاکستری به بادکنکهای بزرگی می مانست که انگار آماده ترکیدن بود. هواشناسی پیش بینی کرده بود که پنج سانتی متری برف خواهد بارید و بعد از نیمه شب از شدت آن کاسته خواهد شد. مثل همیشه کارشناس اشتباه کرده بود. او به ورودی پارک نزدیک میشد و به احتمال زیاد توفان، هواداران پیاده روی و دو را مایوس کرده بود. بیست کیلومتر عقب تر از کنار یک خودرو پلیس عبور کرده بود که اکنون با تمام سرعت و آژیرکشان از او سبقت گرفت...
داستان چنین آغاز می شود:
او در جاده با احتیاط به سمت پارک موریسون می راند. پنجاه و پنج کیلومتر مسیر بین "منهتن" و "راک لند کانتی" کابوس واقعی بود. شش بامداد بود و هنوز سپیده سرنزده بود. برفی که در طول شب شروع به باریدن کرده بود، هر لحظه شدیدتر میشد و حالا یکریز به برف پاک کن می خورد. ابرهای متراکم و خاکستری به بادکنکهای بزرگی می مانست که انگار آماده ترکیدن بود. هواشناسی پیش بینی کرده بود که پنج سانتی متری برف خواهد بارید و بعد از نیمه شب از شدت آن کاسته خواهد شد. مثل همیشه کارشناس اشتباه کرده بود. او به ورودی پارک نزدیک میشد و به احتمال زیاد توفان، هواداران پیاده روی و دو را مایوس کرده بود. بیست کیلومتر عقب تر از کنار یک خودرو پلیس عبور کرده بود که اکنون با تمام سرعت و آژیرکشان از او سبقت گرفت...
آپلود شده توسط:
princi pino
1391/08/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بخواب زیبای من
کتابدوست2 عزیز شما هم به درد ما گرفتار آمدی بابا؛ یک نظر را به هزار زحمت می فرستی، نمی رود و نمی رود تا اینکه هولفی 5،4 بار ثبت می شود!