مامور ما در هاوانا
نویسنده:
گراهام گرین
مترجم:
غلامحسین سالمی
امتیاز دهید
✔️ «مامور ما در هاوانا» هجدهمین کتابی است که گراهام گرین منتشر ساخت. این رمان در سال 1958 و در زمانی منتشر شد که زمانه مستعد درگیری و خشونت بود: سالهای جنگ جهانی دوم به سرعت فراموش میشد و یادگار جنگ طولانی (جنگ سرد) به رگبهرگ زندگی عمومی مردم جهان سرایت کرده است.
مأمور ما در هاوانا داستان مردی ست که به گونه ای اتفاقی و کاملا ناخواسته جاسوس می شود و به استخدام سرویس عریض و طویل اطلاعاتی بریتانیا درمی آید. گراهام گرین با استفاده از این زمینه طنزآلود به دستگاه های اطلاعاتی و ضداطلاعاتی بریتانیا حمله می کند و آن تشکیلات را به تمسخر می گیرد. گرین جنگ، دشمنی و درگیری میان انسان ها را نکوهش می کند. او در این کتاب بارها پیام خود را باز می گوید: شرق یا غرب؟ مسئله این نیست، مسئله انسانیت است!
در بخشی از رمان می خوانیم:
برخلاف ورمولد که به هیچ چیزی اعتقاد و باور نداشت. میلی یک کاتولیک تمامعیار به شمار میآمد. ورمولد قبل از ازدواج با مادر میلی کاتولیک شد، اما حالا دیگر مادری در بین نبود، ولی یک دختر جوان کاتولیک یعنی ثمرهی آن ازدواج وجود داشت و تحت مسئولیت ورمولد بود. به دلیل کاتولیک بودن اکثر کوباییها، میلی بیش از پدرش به محیط نزدیک بود. ورمولد سنت نگهداشتن یک «زن سالمند مراقب» دختران و زنان جوان را در خانواده به رسمیت میشناخت، البته در فامیل آنها چنین کسی حضور نداشت، اما میلی یک «مراقب سالمند نامرئی» داشت. در کلیسا، یعنی در مکانی که میلی از هر جای دیگری در آن زیباتر به چشم میآمد، در حالی که روسری برودری دوزی شدهی شفافی با طرحی از برگهای پاییزی به سر داشت، آن زن سالمند مراقب نامرتی هميشه در کنارش بود تا مواظب باشد که میلی درست نشسته، روسریاش را درست بسته و صلیب را درست آویزان کرده است. ممکن بود در آنجا پسرهای کم سن و سال با خیال راحت آبنباتشان را بمکند و یا حتی از پشت ستونها اذیتاش کنند، اما میلی با اتکابهنفسی مثل یک راهبه مینشست و سرودهای مذهبی را پی میگرفت...
بیشتر
مأمور ما در هاوانا داستان مردی ست که به گونه ای اتفاقی و کاملا ناخواسته جاسوس می شود و به استخدام سرویس عریض و طویل اطلاعاتی بریتانیا درمی آید. گراهام گرین با استفاده از این زمینه طنزآلود به دستگاه های اطلاعاتی و ضداطلاعاتی بریتانیا حمله می کند و آن تشکیلات را به تمسخر می گیرد. گرین جنگ، دشمنی و درگیری میان انسان ها را نکوهش می کند. او در این کتاب بارها پیام خود را باز می گوید: شرق یا غرب؟ مسئله این نیست، مسئله انسانیت است!
در بخشی از رمان می خوانیم:
برخلاف ورمولد که به هیچ چیزی اعتقاد و باور نداشت. میلی یک کاتولیک تمامعیار به شمار میآمد. ورمولد قبل از ازدواج با مادر میلی کاتولیک شد، اما حالا دیگر مادری در بین نبود، ولی یک دختر جوان کاتولیک یعنی ثمرهی آن ازدواج وجود داشت و تحت مسئولیت ورمولد بود. به دلیل کاتولیک بودن اکثر کوباییها، میلی بیش از پدرش به محیط نزدیک بود. ورمولد سنت نگهداشتن یک «زن سالمند مراقب» دختران و زنان جوان را در خانواده به رسمیت میشناخت، البته در فامیل آنها چنین کسی حضور نداشت، اما میلی یک «مراقب سالمند نامرئی» داشت. در کلیسا، یعنی در مکانی که میلی از هر جای دیگری در آن زیباتر به چشم میآمد، در حالی که روسری برودری دوزی شدهی شفافی با طرحی از برگهای پاییزی به سر داشت، آن زن سالمند مراقب نامرتی هميشه در کنارش بود تا مواظب باشد که میلی درست نشسته، روسریاش را درست بسته و صلیب را درست آویزان کرده است. ممکن بود در آنجا پسرهای کم سن و سال با خیال راحت آبنباتشان را بمکند و یا حتی از پشت ستونها اذیتاش کنند، اما میلی با اتکابهنفسی مثل یک راهبه مینشست و سرودهای مذهبی را پی میگرفت...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مامور ما در هاوانا
برادران گریم این وسط چی کاره اند مجید جان؟!
اونها مصنف داستانهای کودکان بودند و این یکی گراهام گرین، نویسنده داستانهای جنایی و پلیسی.