فیزیکدانها

از متن کتاب:
پرده ی اول؛
مکان: تالار درهم و شلوغ، ولی راحت ویلای آسایشگاه خصوصی سرزیه
حوالی آن: اوائل ساحلی طبیعی بوده، بعدها این ساحل ساختمان شده و مدتها بود به صورت شهری متوسط و یا شهری تقریبا کوچک درآمده است. این شهرک زمانی با قصر و محله های قدیمی اش باشکوه بوده، در حالیکه امروز ساختمانهای زشت و بی قوارهی موسسات بیمه زینت بخش آن شده است و موجودیت آن بیشتر بستگی دارد به یک دانشگاه کوچک با ساختمان مجزای دانشکده ی الهیات و دوره های تابستانی زبان، یک مدرسه ی تجارت و یک مدرسه ی دندانسازی، چند پانسیون دخترانه و بالاخره یک کارخانه ی صنایع سبک که شهرت چندانی ندارد. به این ترتیب شرکت خود به خود دور از هیاهو و رفت و آمد قرار گرفته. تازه طبیعت هم مازاد بر این اعصاب را آرامش می بخشد، در هر صورت سلسله جبالی آبی تپه هایی که به دست بشر به جنگل تبدیل شده، دریایی نسبتا بزرگ در آن نزدیکی هاست و همینطور در مسافتی نه چندان دور، دشتی وسیع با مه شبانگاهی قرار دارد که سابق بر این پر از باتلاقها و علف های هرز بوده و فعلا با شهرهای آبیاری اش بسیار حاصلخیز است...