قتل راجر آکروید
نویسنده:
آگاتا کریستی
مترجم:
خسرو سمیعی
امتیاز دهید
✔️ جنایت در یک روستای دورافتاده انگلیسی و در محیطی نیمه اشرافی رخ میدهد. راجر آکروید در اتاق کارش به قتل میرسد و نویسنده، بنابر سنت متداول «عصر طلایی»، نقشه منزل را در اختیار خوانندگان میگذارد، پرسوناژهای رایج رمان کلاسیک معمایی هم همگی حضور دارند، از سرپیشخدمت عصا قورت داده و مقرراتی گرفته تا مستخدمهها و آشپز و سرآشپز و سایر خدمه که جزو ملزومات این گونه آثارند. خواهر راوی داستان یکی از بامزهترین شخصیتهای رمان است، زیرا این زن خوش نیت و بی اندازه فضول مدام شایعههای مضحک و بی اساس را که با پشتکاری کم نظیر از اینجا و آنجا گرد آوردهاست، نقل قول میکند و باعث انبساط خاطر خوانندگان میشود. کارآگاه ماجرا، جناب هرکول پوآرو که در همسایگی دکتر منزل دارد و راوی داستان او را «مرد کله تخم مرغی» مینامد، به شیوهای کاملاً شرلوک هولمزگونه سؤالهایی ظاهراً بی ربط میکند که در آخر معلوم میشود تا چه اندازه مهم بوده اند؛ نظیر توجه خاصی که به رنگ چکمههای مظنون ماجرا نشان میدهد. همه رمانهای معمایی موفق این دوره، به نحوی به خواننده کلک میزنند و ترفندی که آگاتا کریستی در اینجا به کار بسته است، برای آن ایام بی اندازه بدیع و بی نظیر بود.
خلاصه ای از داستان:
اهالی روستای کوچک "کینگز آبوت" همه از مرگ خانم فرارز حرف میزنند که یکی از بیماران دکتر جیمز شپارد بوده. خانم فرارز ظاهرا به علت مصرف بیش از اندازه ورونال فوت کرده و بسیاری از اهالی روستا از جمله کارولین، خواهر فضول جیمز، معتقدند که خانم فرارز چون شوهرش را با آرسنیک به قتل رسانده، دچار عذاب وجدان شده و خودکشی کرده. خانم فرارز قرار بوده پس از گذشت مدتی از برگزاری مراسم عزاداری شوهرش، با جوان شایستهای به نام راجر آکروید ازدواج کند.
دکتر شپارد با یکی از همسایههایش به نام هرکول پوآرو دربارهی این مسائل صحبت میکند. پوآرو بلژیکی است و قبلا کارآگاه بوده و حالا بازنشسته شده و اوقاتش را به کشت کدو مسمایی میگذراند.
شب بعد دکتر شپارد برای شام به منزل راجر آکروید دعوت میشود و پس از شام آکروید نزد او اعتراف میکند که از مرگ خانم فرارز عذاب وجدان دارد. شپارد از آکروید جدا میشود و به خانه برمیگردد. ولی هنوز یک ساعت نگذشته که دوباره به خانه آکروید احضار میشود ...
آگاتا کریستی اگر هم قبل یا بعد از نگارش "قتل راجر آکروید" داستان پلیسی دیگری ننوشته بود، باز هم به خاطر این اثر جایگاه مهمی در تاریخ داستانهای پلیسی داشت. "قتل راجر آکروید" به قواعد مرسوم و دیرپای قصههای جنایی پشت کرده و از این لحاظ بین خوانندگان و کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. کریستی در زندگینامهاش به این اختلافنظرها اعتراف کرده و نوشته است: "خیلیها معتقدند "قتل راجر آکروید" تقلب است، ولی اگر داستان را با دقت بیشتری بخوانند میبینند که اشتباه میکنند. انحرافات زمانی مختصری که در داستان وجود دارد، بخوبی در جملات دوپهلو نشان داده شده".
بیشتر
خلاصه ای از داستان:
اهالی روستای کوچک "کینگز آبوت" همه از مرگ خانم فرارز حرف میزنند که یکی از بیماران دکتر جیمز شپارد بوده. خانم فرارز ظاهرا به علت مصرف بیش از اندازه ورونال فوت کرده و بسیاری از اهالی روستا از جمله کارولین، خواهر فضول جیمز، معتقدند که خانم فرارز چون شوهرش را با آرسنیک به قتل رسانده، دچار عذاب وجدان شده و خودکشی کرده. خانم فرارز قرار بوده پس از گذشت مدتی از برگزاری مراسم عزاداری شوهرش، با جوان شایستهای به نام راجر آکروید ازدواج کند.
دکتر شپارد با یکی از همسایههایش به نام هرکول پوآرو دربارهی این مسائل صحبت میکند. پوآرو بلژیکی است و قبلا کارآگاه بوده و حالا بازنشسته شده و اوقاتش را به کشت کدو مسمایی میگذراند.
شب بعد دکتر شپارد برای شام به منزل راجر آکروید دعوت میشود و پس از شام آکروید نزد او اعتراف میکند که از مرگ خانم فرارز عذاب وجدان دارد. شپارد از آکروید جدا میشود و به خانه برمیگردد. ولی هنوز یک ساعت نگذشته که دوباره به خانه آکروید احضار میشود ...
آگاتا کریستی اگر هم قبل یا بعد از نگارش "قتل راجر آکروید" داستان پلیسی دیگری ننوشته بود، باز هم به خاطر این اثر جایگاه مهمی در تاریخ داستانهای پلیسی داشت. "قتل راجر آکروید" به قواعد مرسوم و دیرپای قصههای جنایی پشت کرده و از این لحاظ بین خوانندگان و کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد. کریستی در زندگینامهاش به این اختلافنظرها اعتراف کرده و نوشته است: "خیلیها معتقدند "قتل راجر آکروید" تقلب است، ولی اگر داستان را با دقت بیشتری بخوانند میبینند که اشتباه میکنند. انحرافات زمانی مختصری که در داستان وجود دارد، بخوبی در جملات دوپهلو نشان داده شده".
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قتل راجر آکروید
اصلا فکرشو نمیکردم قاتل ........باشه...منم شب خوندمش ترسیدم
منم دو سه فصل آخر دوباره خوندم
الحق والانصاف کتاب جالبی بود8-)8-)8-)
وقتی تموم شد برگشتم از اولش شروع کردم دوباره به خوندنش!
حتما بخونید این کتاب رو و از دست ندید:x