رسته‌ها
شکست سکوت
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 138 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 138 رای
متن کامل

کارو دردریان نویسنده و شاعر ایرانی بود. او از نسل نخست شاعران نیمایی است. سروده‌های کارو انتقادی و بازتاب حقایق تلخ زندگی انسان است؛ مسائلی از جمله فقر، ظلم و جنایت در جوامع جایگاه ویژه ای در آثار وی دارد. علاوه بر آن کارو با احساسی سرشار خالق قطعات و اشعار زیبای عاشقانه است، عشق انسانی نیز بخش قابل توجهی از آثار او را تشکیل می‌دهد. جسارت بیان حقایق با احساسی سرشار و با زبانی که برای توده مردم قابل فهم است و انتخاب موضوعات پر مخاطب و مورد توجه نسل جوان از عواملی است که آثار کارو را مورد اقبال عموم قرار می‌دهد.

بپیچ ای تازیانه! خرد کن، بشکن ستون استخوانم را
به تاریکی تبه کن، سایه ی ظلمت
بسوزان میله‌های آتش بیداد این دوران پر محنت
فروغ شب فروز دیدگانم را
لگدمال ستم کن، خوار کن، نابود کن
در تیره چال مرگ دهشتزا
امید ناله سوز نغمه خوانم را
به تیر آشیانسوز اجانب تار کن، پاشیده کن از هم
پریشان کن، بسوزان، در به در کن آشیانم را
بخون آغشته کن، سرگشته کن در بیکران این شب تاریک وحشتزا
ستمکش روح آسیمه، سر افسرده جانم را
به دریای فلاکت غرق کن، آواره کن، دیوانه ی وحشی
ز ساحل دور و سرگردان و تنها
کشتی امواج کوب آرزوی بیکرانم را با وجود این همه زجر و شقاوتهای بنیان کن
که می‌سوزاند اینسان استخوان‌های من و هم میهنانم را
طنین افکن سرود فتح بیچون و چرای کاررا
سر می‌دهم پیگیر و بی پروا! و در فردای انسانی
بر اوج قدرت انسان زحمتکش
به دست پینه بسته، می‌فرازم پرچم پرافتخار آرمانم را
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
214
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/05/18

کتاب‌های مرتبط

غرب غربت
غرب غربت
4.9 امتیاز
از 16 رای
مرگ از مدام
مرگ از مدام
4.2 امتیاز
از 79 رای
خوانش طومار دریا
خوانش طومار دریا
4 امتیاز
از 8 رای
بیا بباریم
بیا بباریم
4.8 امتیاز
از 4 رای
آل م
آل م
4 امتیاز
از 2 رای
من عیسی بن خودم
من عیسی بن خودم
4.3 امتیاز
از 207 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شکست سکوت

تعداد دیدگاه‌ها:
26
عالیه وفقط اینکه سرشار ازنا امیدی وغم واندوهه.
ممنون از اینکه کتاب کارو را در اختیار ما گذاشتید
به نظر من یه خورده هم باید بی خیال باشیم غم نباشه شادی هم مفهوممی نداره فقط باید این وسط باید بدونیم که چطوری با روحیمون کنار بیاییم.
ذوست خوب من درود بر شما.نظر شما را خواندم.نکاتی به ذهن بنده حقیر خطور کرد که که لازم دانسته آنها را در با شما و سایر دوستان در میان بگذارم
همیشه شعر هر جامعه ای بر گرفته از حوادث-اتفاقات و نشاط آن جامعه می باشد چرا که شاعر خارج از ان جامعه نمی باشد.حالا حال و هوای این روزهای ایران ما را در نظر بگیرید.چقدر نشاط اجتماعی میان ماست؟آیا صحبت کردن از شادی و خوب بودن و دم نزدن از یاس و غم طوری تظاهر کردن نیست؟از نظر روان شناخنی همیشه غم از شادی وسیع تر و زیباتر بوده برای هنرمندان(مخصوصا اهل ادبیات) به قول احمد شاملو:"نیما به دنبال راهی می گشت که بتواند دردهای درونی انسان را که در قالب شعر کلاسیک(کهن) نمی گنجید را فریاد بزند"
یا به قول فروغ فرخزاد"این درد و رنج است که می تواند روح انسان را صیقل بدهد و ذهن و احساس او را برای گفتن شعر تحریک کند"
من هم به نوعی با این نظر موافقم و عقیده دارم وقتی فردی خود را در مسیر رنج و درد جامعه و انسانهای جامعه قرار می دهد، هنگامی که می خواهد فریادی برارد آیا می تواند از (دلخوش بیهوده و عشق های کاذب و....)سخن بگوید. مسلماً نه.البته تمامی شاعرانی که در این قالب کار می کنند را نمی توان مجاب کرد که حتما اینگونه شعر بگویند(مثل سهراب سپهری که درون مایه شعرش با عرفان تلفیق شده بود)ولی باز هم وقتی نگاه عمیق تری به شعر این شاعران می اندازیم می بینیم که باز هم از این قاعده مستثنا نیستند و باز هم به نوعی از (حسرت،اندوه ودردهای آدمی) دم می زنند.
جسارت بنده رو ببخشید.
به درود
امیر عسگری
جشن های عروسی یک تا سه روز عزا و ماتم چهل روز البته با احتساب مراسم سالگرد و...
درهزینه برا ی جشن و پایکوبی باید صرفه جویی کرد ولی در عزا آبرو داری و ...
به هیچ وجه قصد تخطئه و خراب کردن کسی را ندارم و همه شعرای و ترانه سراهای این مملکت برای ما عزیز و محترم هستند و من خودم نیز چون ایرانی هستم و از همین آب و خاک اکثر اشعار و ترانه های این مرز و بوم را دوست دارم ولی همه اینها دلیل نمی شود که از نقطه نظر عقلی به قضیه نگاه نکنیم ( البته عقل ناقص اینجانب ! ) : دوستان به نظر من اینهمه غم و اندوه و استرس و فشار و ناراحتی و پریشانی که در روحیه جامعه ایرانی وجود دارد یک علت آن همین اشعار ناامید کننده و ترانه های مایوس کننده و غمگین است به تیتر و عنوان ترانه ها و اشعار و کتاب های پرفروش نگاه کنید : مرگ - طلاق - جدایی - قفس - بوف کور - سگ ولگرد - خاک سرخ خاک خونین - در سوگ فلان - در عزای بهمان - فرار . . . تم اصلی بیشتر اینها القاء غم است و رنج و مرگ و نامیدی ! و اینکه ما مجبوریم در تقدیری که برایمان نوشته شده جان بکنیم . . . ولی دوستان این یک فریب است . . . می توان تغییر کرد . . . همانگونه که اروپا پرده های اوهام و خرافات و استبداد قرون وسطی را در هم نوردید و به آزادی و پیشرفت رسید . . . فقط اشتباه بزرگ آنها این بود که خدا را از معادلات خود خارج کردند و به شما قول می دهم نتایج آن را دیر یا زود خواهند دید

شعرهای کارو شعرهای اومانیستی است و برپایه غلو در تیرگی جامعه ، درکل با این نظر که مابیشتر به غم واندوه تمایل داریم تا شادی موافقم دلیل آن را روی تقویم و تناسب میزان تعطیلات و روزهای جشن با روزهای عزا وماتم می توان دید البته در بسیاری از جشن ها نیز رگه هایی از عزا و ماتم در زمان برگزاری می توان مشاهده نمود
سیاوش جان . کاملا با تو موافقم .
اگر به اشعار شاعرانی چون مولانا ، حافظ ، سعدی و ... ( غیر از خیام ) شاعران قرنهای 3 تا 11 نگاه کنیم اکثر اشعار آنها بیانگر شادی و امید و عشق به معشوق است .
متاسفانه شاعران جدید همگی از غم میگویند و این غم مانند یک سم و یک خوره در حال نابودی جامعه است .
من پروفایل رفقا را نگاه میکنم و اشعاری را که میخوانم واقعا نگران میشوم . 95 درصد اشعار تماما از غم و غصه و نا امیدی و حس باختن و بیهودگی و... حکایت دارد .
به هیچ وجه قصد تخطئه و خراب کردن کسی را ندارم و همه شعرای و ترانه سراهای این مملکت برای ما عزیز و محترم هستند و من خودم نیز چون ایرانی هستم و از همین آب و خاک اکثر اشعار و ترانه های این مرز و بوم را دوست دارم ولی همه اینها دلیل نمی شود که از نقطه نظر عقلی به قضیه نگاه نکنیم ( البته عقل ناقص اینجانب ! ) : دوستان به نظر من اینهمه غم و اندوه و استرس و فشار و ناراحتی و پریشانی که در روحیه جامعه ایرانی وجود دارد یک علت آن همین اشعار ناامید کننده و ترانه های مایوس کننده و غمگین است به تیتر و عنوان ترانه ها و اشعار و کتاب های پرفروش نگاه کنید : مرگ - طلاق - جدایی - قفس - بوف کور - سگ ولگرد - خاک سرخ خاک خونین - در سوگ فلان - در عزای بهمان - فرار . . . تم اصلی بیشتر اینها القاء غم است و رنج و مرگ و نامیدی ! و اینکه ما مجبوریم در تقدیری که برایمان نوشته شده جان بکنیم . . . ولی دوستان این یک فریب است . . . می توان تغییر کرد . . . همانگونه که اروپا پرده های اوهام و خرافات و استبداد قرون وسطی را در هم نوردید و به آزادی و پیشرفت رسید . . . فقط اشتباه بزرگ آنها این بود که خدا را از معادلات خود خارج کردند و به شما قول می دهم نتایج آن را دیر یا زود خواهند دید
شکست سکوت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک