نهج البلاغه
نویسنده:
امام علی (ع)
مترجم:
سید جعفر شهیدی
امتیاز دهید
از برجسته ترین کارهای آن استاد فقید ، ترجمه ای زیبا و روان از نهج البلاغه امیر المومنین ( ع ) است که در زمان انتشار به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد .
این ترجمه از حیث شیوایی و لطافت روح نواز است،و از حیث روانی و بلاغت در عرصه شاهکارهای ادب پارسی است.
نسخۀ تایپشده میباشد
بیشتر
این ترجمه از حیث شیوایی و لطافت روح نواز است،و از حیث روانی و بلاغت در عرصه شاهکارهای ادب پارسی است.
نسخۀ تایپشده میباشد
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نهج البلاغه
چمن آرای جهان،خوشتر از این غنچه نبست...
به نظر حقیر،این ترجمه به قلم شادروان شهیدی،زیباترین ترجمه ی نهج است،و حکم کیمیا را دارد بر مس وجود ناقابل ما،
خوش داشتم اندکی از سخنانش را که هر مخاطبی می تواند از آن بهره گیرد،چه دین داشته باشد چه نداشته باشد،
را در اینجا بیاورم،برای صفای دل خویش و روشنی دل دوستان.
.................................
هیچکس چیزى را در دل نهان نکرد، جز که در سخنان بى اندیشه اش آشکار گشت؛و در صفحه رخسارش پدیدار.
.................................
برترین پارسایى،نهفتن پارسایى است.
................................
قناعت،ثروتی است که پایان نیابد.
................................
چون خرد کمال گیرد، گفتار نقصان پذیرد.
................................
آدمى با هر نفَس و دمى که برآرد؛گامى به سوى مرگ بردارد.
................................
این دلها،همچون تن ها به ستوه آید، پس براى آسایش آن سخنان گزیده حکمت را بجوئید،از هر جا که باید!
................................
به یقین،خفتن به،که با دودلى نماز گزاردن!
................................
چون حدیثى را شنیدید آن را فهم و رعایت کنید، نه بشنوید و روایت کنید که راویان علم بسیارند و به کاربندان آن اندک در شمار.
...............................
دو کار با هم چه ناهمگون است و ناسازوار، کارى که لذتش رود و گناهش ماند، و کارى که رنجش برود و پاداشش ماند. ...............................
از متکبرى در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مردار است!
و از کسى در شگفتم که مردن را از یاد برده و مردگان در دیده اش پدیدار!
و از کسى در شگفتم که زنده شدن آن جهان را نمى پذیرد و زنده شدن بار نخستین را مى بیند!
و در شگفتم از آن که به آبادانىِ نا پایدار مى پردازد،و خانه جاودانه را رها مى سازد.
و تو را در ادب کردن نفس بس که دورى کنى از آنچه نپسندى از دیگر کس.
...............................
دنیا خانه اى است که از آن بگذرند، نه جایى که در آن به سَر بَرند، و مردم در آن دو گونه اند:
یکى آن که خود را فروخت و خویش را به تباهى انداخت، و دیگرى که خود را خرید و آزاد ساخت.
................................
اى کمیل! آنچه تو را مى گویم از من به خاطر دار: مردم سه دسته اند:
دانایى که شناساى خداست، آموزنده اى که در راه رستگارى کوشاست، و فرومایگانى رونده به چپ و راست که درهم آمیزند، و پى هر بانگى را گیرند و با هر «باد» به سویى خیزند.
نه از روشنى دانش فروغى یافتند و نه به سوى پناهگاهى استوار شتافتند.
کمیل! دانش به از مال است،1- که دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان!
2-مال با هزینه کردن کم آید، و دانش با پراکنده شدن بیفزاید،
3-و پرورده مال با رفتن مال با تو نپاید.
..............................
مردم دشمن آنند که نمى دانند.
.............................
آدمى نهفته در زیر زبان خویش است.
..............................
برادرت را با نیکویى بدو سرزنش کن، و گزند وى را به بخشش بدو به وى بازگردان.
...............................
دلها را هوایى است و روى آوردنى و پشت کردنى، پس دلها را آنگاه به کار گیرید که خواهان است و روى در کار،
چه دل اگر به ناخواه به کارى وادار شود، کور گردد.
...............................
بزرگترین عیب آن بود که چیزى را زشت انگارى که خود به همانند آن گرفتارى.
سلام بانو.. امکان دریافتش که مشکلی نداره....سلا م حضرت آقا!به تاریخ پست من یه نگاهی بفرمایید! این کتاب 9 روز پیش برای چند لحظه ظاهر شد و ناگهان...... امروز دوباره ظاهرا کتاب رو در دسترس قرار دادن[/quote]
بله حق باشماست ... بنده حواسم به تاریخ پست نبود...معذرت...
فراموش کردم از مسعود جان هم مثل همیشه تشکر بکنیم به خاطر زحمتی که کشیده .. اگر دوست عزیزمان مسافر اشاره نمیکرد فراموش میکردم...
سپاس و هزار سپاس از دوست عزیز و مهربانم مسعودجان..
و درست شناختن او ، باور داشتن او؛
و درست باور داشتن او ، یگانه انگاشتن او؛
و یگانه انگاشتن او ، او را بسزا اطاعت نمودن؛
و بسزا اطاعت نمودن او ، صفت ها را از او زدودن؛
چه هر صفتی گواه است که موصوف دوتاست،
و هر موصوف نشان دهد که از صفت جداست،
پس ، هر که پاک خدای را با صفتی همراه داند ، او را با قرینی پیوسته؛
و آن که با قرینش پیوندد ، دوتایش دانسته؛
و آن که دوتایش خواند ، جز جز اش داند؛
و آن که او را جز جز داند ، او را نداند؛
و آن که او را نداند ، در جهتش نشاند؛
و آن که در جهتش نشاند ، محدودش انگارد؛
و آن که محدودش انگارد ، معدودش شمارد....
سپاس فراوان برای آپلود این کتاب ارزشمند بخصوص با این ترجمه ی زیبا
خداوند خیر کثیرتان دهد
(زور سپاس)
وکوشندگان حق او را گزاردن نتوانند.خدایی که پای اندیشه تیز گام در راه او لنگ است و سر فکرت ژرف رو به دریای معرفتش سنگ...
صفتهای او تعریف ناشدنی و به وصف در نیامدنی و در وقت ناگنجیدنی و به وقت زمانی مخصوص نابودنی..به قدرتش خلایق را بیافرید و به رحمتش بادها بپراکنید و با خرسنگها لرزه زمین را در مهار کشید....
((قسمتی از خطبه یک ))
سلام بانو.. امکان دریافتش که مشکلی نداره....[/quote]سلا م حضرت آقا!به تاریخ پست من یه نگاهی بفرمایید! این کتاب 9 روز پیش برای چند لحظه ظاهر شد و ناگهان...... امروز دوباره ظاهرا کتاب رو در دسترس قرار دادن