رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
رستاخیز
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 68 رای
نویسنده:
مترجم:
محمد مجلسی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 68 رای
✔️ جوانی اصیل زاده و اشرافی، عاشق ندیمه زیبا و جوان عمه هایش می شود و دامن وی را لکه دار می کند. ندیمه جوان به عالم فساد و فحشا سقوط می کند و سال های متمادی برای تأمین معاش خود، به خودفروشی می پردازد تا اینکه قتلی صورت می گیرد و ندیمه معصوم به عنوان متهم درجه اول در دادگاه حاضر می شود. جوان اصیل زاده که ده سال قبل دامن دختر جوان را لکه دار کرده است، جزو هیأت منصفه است. جوان اصیل زاده وقتی در دادگاه زن جوان را ملاقات کرده و از سرنوشت شوم و دردناک زن جوان آگاه می شود، می فهمد که به دلیل یک لحظه کامجویی او چگونه دختر بی گناهی به مغاک انحطاط و تیرگی سقوط کرده است و در همین لحظه روح او دچار تحول و تغییر ماهیت گشته و برای جبران گناه خود به پا می خیزد ولی آیا می تواند آب رفته را دوباره به جوی باز گرداند و سعادت از دست رفته دختر جوان و نگون بخت را به او بازگرداند؟...

ای‍ن‌ ک‍ت‍اب‌ ب‍ا ع‍ن‍وان‌ رس‍ت‍اخ‍ی‍ز: ی‍ک‌ اث‍ر ع‍ش‍ق‍ی‌ - ان‍ت‍ق‍ادی‌ و اج‍ت‍م‍اع‍ی‌ ب‍ا ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍دع‍ل‍ی‌ ش‍ی‍رازی‌ ت‍وس‍ط ن‍ش‍ر اردی‍ب‍ه‍ش‍ت‌ در س‍ال‌ ۱۳۶۳ ن‍ی‍ز م‍ن‍ت‍ش‍رش‍ده‌ اس‍ت‌.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
ramin12345
ramin12345
1391/05/02

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رستاخیز

تعداد دیدگاه‌ها:
11
کتاب خیلی جالب و در نوع خود آموزنده ایه..آخرش آدم عاشق شاهزاده میشه با این کاراش..به نظر من دختره باید اونو می بخشید..اگه قبلا یه اشتباهی کرده بود و خودش هم مقصر بود دیگه چرا باید به اون راه ادامه می داد ..شاهزاده واسه دفعه ی اول مقصر بود اما بعد از اون رو دیگه خود دختره مسئول کارای خودشه نه شاهزاده...کلا وقتی وضعیت زندانا رو توصیف می کنه آدم فکر می کنه انگار خود نویسنده لحظه به لحظه تو اون زندان زندگی کرده.... خیلی رئاله.. ولی درکل اون فضای دوست داشتنی اش رو حفظ می کنه...شاهزاده تا حدی به اون درک و آگاهی میرسه...اما دختره..هم تقاضای ازدواج شاهزاده رو رد می کنه هم به جایی نمی رسه..حداقل باید به اون فرصت می داد تا اشتباهشو براش جبران کنه...شاهزاده می خواست با ازدواج کردن باهاش جبران کنه گذشته رو تا حدی..هرچند شاید دامنی که لکه دار شده دیگه درست نشه..اما می تونست برای آینده ی دختره بهتر باشه حداقل از این بدتر نشه..نخواست خوب...به نظرم اشتبا کرد...باید بهش فرصت می داد..(!)
رستاخیز
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک