رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
در بندر آبی چشمانت
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 30 رای
نویسنده:
مترجم:
احمد پوری
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 30 رای
دکتر شفیعی‌کدکنی در کتاب شاعران عرب آورده است: چه بخواهیم و چه نخواهیم،
چه از شعرش خوشمان بیاید یا نه، قبانی پرنفوذترین شاعر عرب است.


نزار متولد دمشق است و سالها در بیروت زیست . در جلسات شعرخوانی او دهها هزار نفر گرد می‌آمدند و چنانکه خودش می‌گوید، می‌توانست انواع آدمها را دور خودش جمع کند چون با آنها عاشقانه و دمکراتیک رفتار می‌کرد.موضوع آثار نزار قبانی عشق و زن است و انتخاب این دو موضوع در شرق،آن هم در یک کشور عربی، یعنی خودکشی .
رنج زن را در جامعه عرب دیده و کاملا صادقانه از آن متاثر شده است. در یک کلام او شعار نمی‌دهد و به همین خاطر جامعه فرهیختگان شعارزده او را نفی می‌کنند. تا آنجا که وقتی بعد از جنگ شش روزه اعراب، و اسرائیل و شکست خفت‌بار اعراب نزار در شعری تلخ به نام "حزیرانیه" یا یادداشتهایی بر شکست‌نامه، مرثیه‌ای بر غرور عرب‌، آن هم مرثیه‌ای خشماگین، می‌سراید همان گروه‌هایی که بر ادبیات تغزلی‌اش خرده می‌گرفتند، سر برمی‌آورند که نزار حق ندارد شعر وطنی بگوید چه او روحش را به شیطان و غزل و زن فروخته است.
و نزار چه زیبا پاسخ می‌گوید: آنها نمی‌فهمند کسی که سر بر سینه معشوقش می‌گذارد و می‌گرید می‌تواند سر برخاک سرزمینش نیز بگذارد و بگرید
"در بندر آبی چشمانت" منتخبی از آثار نزار است وترجمه احمد پوری سادگی و صمیمیت شعر نزار را کاملا بیان می‌کند. در واقع نزار با این کتاب در ایران شناخته شد و محبوبیت یافت
نزار شاعری است که به خرق عادت در شعر معتقد است. او می‌گوید: شعر انتظار چیزی است که انتظار نمی‌رود.
نزار از شعر به عنوان رقص با کلمات یاد می‌کند:
او معتقد است: "‌بزرگ‌ترین گناهی که انسان مرتکب می‌شود این است که عاشق نشود"
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1391/08/26
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی در بندر آبی چشمانت

تعداد دیدگاه‌ها:
22
شعرهای عاشقانه‌ام
بافته انگشتان توست
و ملیله دوزی
زیبایی‌ات
پس هرگاه
مردم شعری تازه از من بخوانند
تو را سپاس می‌گویند.
شعر دریایی
نقاشی با واژه ها
سیاه مشق کودکانه
دنیا را با واژه تسخیر می کنم
زبان
فنجان و رز
محاکمه
دشواری
چه می شد اگر خدا؟
عشق در میان دستگیری
هزار ماه
بازی در صحنه
پرسش هایی از خدا
دوازده گل سرخ بر موی بلقیس
برگ های اسپانیایی
و من اعتراض نمی کنم
نظریه ای نو در باره ی پیدایش جهان
طبیعت مرد
آن که تو را دوست ندارد بی وطن است
من می نویسم
مقایسه عشق
محبوب من در سال نو
وقتی عاشقم
مرگ عشق
به دوست سویسی
بگو دوستم داری
یاران شعر
تقدیم نامه
عشق سرور من خواهد ماند
کسی را نمی بینم جز تو
درمان عربی عشق
تو زمان را در چمدان داری
آغاز تاریخ
زنی در درونم گام بر می دارد
این گونه تاریخ زن را می نویسم
من اعلام می کنم: هیچ زنی چون تو نیست
گزارش بسیار محرمانه از سرزمین مشت
اشعار دیوانگی
نامه های عاشقانه
در بندر آبی چشمانت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک